۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

نیاز مبرم به یک(مرجع پاسخ گو)

 

نیاز مبرم به 

 

 یک 

 (مرجع پاسخ گو)  

 

 

شکروسپاس شایسته ذاتی است که بنی نوع بشررا از پس  

پرده نیستی و عدم بعرصه وجود هستی در آورد وبه انسان  

عقل و هوش داد تا با آن از حیوانات متمایز شده حق وباطل 

 و خوب وبد را تشخیص دهد و برای راست نمودن کج  

رویهای عقل او پیامبرانی را فرستاد و به آنها کتابهای داد تا  

بدین طریق با حرکت عاقلانه ،راهنمائی پیامبران الهی و 

دستورات کتب آسمانی این انسان براحتی بتواند مسیر 

 پر پیچ و خم زندگی را طی کرده به خانه مقصود ورضای  

معبود دست یابد و درود سلام برآخرین پیامبران محمد بن  

عبد الله وخاندان پاک ویاران جان بر کف او باد که با تلاشهای  

آنان حقیقت به ما رسید ورحمت الهی برعلماء و روحانیونی باد 

 که در طول تاریخ داعی و منادی حق و حقیقت بودند.

اما بعد دوستان عزیز و برادران گرامی از قدیم الایام مردم  

برای در یافت جواب سوالات دینی خویش از دو طریق استفاده 

 می کردند:  

 

1 = روش تحقیق و بر رسی شخصی . 

2 = روش پرس جو و دریافت جواب از اهل علم . 

روش اوّل از نظر اطمینان خاطربودن ودرست تررسیدن به  

هدف و دریافت پاسخ دقیق تر؛ از روش دوّم بهتراست اولی 

 یک مسأله است که اکثر افراد جامعه بنا بر علل و اسبابی  

موّجه ویا هم غیر موّجه نمی توانند از روش اوّل استفاده 

 کنند وبالاجبار باید از روش دوّم استفاده کنند ولی متأسفانه  

افرادی که از روش دوّم استفاده می کنند، در انتخاب افرادی که  

آنها را به عنوان (مرجع پاسخگو) برای پرسشهای دینی  

خود  اختیار نموده ؛ دقّت بسیاری نمی نمایند واز هر کس خواه 

 اهل آن باشد یا نه ؛ مشکلات دینی خویش را پرسیده و به 

 آنها جامعه عمل می پوشانند.

اینجاست که اصل مشکلات این جریان و گروه دوّم شروع  

می شود زیرا افراد این دسته یا با تعصب بی جا دچار 

 تقلید کورکارانه می شوند وحتی که اگر مرجع پاسخگو وی  

وفات نموده باشد بازهم او از این کارش دست نمی کشد و حتی  

که حقیقت بر خلاف آنچه تا به حال پیروی می کرده هم برایش 

 از روز روشنتر گردد باز هم از تقلیدش دست نخواهد کشید  

همانند بعضی از مقلدینی که به خود زحمت تحقیق و به  

امامان مذاهب شان امکان اشتباه در بعض مسائل را قائل نیستند.

در مقابل این افراد ؛ افراد دیگری نیز دراین گروه موجود اند که 

 از هرعالم وجاهلی وبدون اینکه دقّت نمایند که آیا این  

فرد صلاحیت دارد یا نه؛ پاسخ سوالات دینیشان را دریافت  

می کنند، با این طریق خود را به وادی هلاکت ولبه پرتگاه  

نزدیک تر می کنند و گاهی هم با دل ناخواسته و عدم  

آگاهی خویشتن را وارد جهنم می نمایند .

از قدیم گفته اند: (نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی) 

 و عربها از قدیم می گویند: (خیر الامور اوساطها). لذا اگر  

دقت شود در میان گروهی که نیاز به مرجع پاسخگو دارند و  

حل مسائل دینی خویش را از مراجع پاسخگو می پرسند علاوه 

 از این دو دسته ؛ دسته سومی نیز وجود دارد که نه  

تقلید کور کورانه می کنند و نه دینشان را از هر کس و ناکس  

می پرسند بلکه با دقت کامل افراد ذی صلاحی را برای  

پاسخگوئی سوالات دینی خویش انتخاب می کنند، تا اگر 

 فرصت تحقیق را از دست داده اند فرصت انتخاب 

 مرجع پاسخگوئی مناسب وشایسته را از دست نداده باشند.

بنده با دسته سوم از این گروه موافقم و می گویم : (افراد حتی الامکان خودشان باید در باره دین ، افکار و عقایدشان تحقیق و تفحّص نمایند و با تحقیق دینشان را یاد بگیرند و به آن عمل کنند ولی اگر بنا بر عللی نتوانستند جزء این گروه شوند پس باید سوالاتشان را از افرادی بپرسند که توان مرجعیت را دارا باشند توأم باین هرگاه که وقت ویا موقعیتی فراهم شد تحقیق شخصی و بررسی فردی را نیزفراموش نکنند و هرگز از متعصّبان و متهجّران نباشند و هرگاه حقیقت برایشان ثابت شد گرچه بر خلاف نظریه و گفته مرجع پاسخگویشان هم باشد حق را گرفته و آن نظریه مرجوح را رها کنند).

در این جا مناسب می دانم که خصوصیات و ویژگیهای یک  

مرجع مناسب وشایسته را برایتان بیان نمایم لذا به ادامه بحث  

توجه دهید. 

 

صفات و ویژگیهای یک (مرجع پاسخ گو) 

 

چند سطرپیش این مطلب بیان شد که بنده می گویم : (افراد حتی الامکان خودشان باید در باره دین ، افکار و عقایدشان تحقیق و تفحّص نمایند و با تحقیق دینشان را یاد بگیرند و به آن عمل کنند ولی اگر بنا بر عللی نتوانستند جزء این گروه شوند پس باید سوالاتشان را از افرادی بپرسند که توان مرجعیت را دارا باشند تؤام باین هرگاه که وقت ویا موقعیتی فراهم شد تحقیق شخصی و بررسی فردی را نیزفراموش نکنند و هرگز از متعصّبان و متهجّران نباشند و هرگاه حقیقت برایشان ثابت شد گرچه بر خلاف نظریه و گفته مرجع پاسخگویشان هم باشد حق را گرفته و آن نظریه مرجوح را رها کنند).

الله مهربان در این باره می فرماید:  وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ  (سوره نحل آیه (43)و سوره انبیاء آیه (7)

ما نفرستادیم پیش از تو مگرمردانی که به سوی آنها وحی فرستادیم پس از اهل علم بپرسید اگر نمی دانید.

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا (سوره نساء آیه (83)

و هرگاه به نزد آنها جریانی از آرامش ویا ترس می رسد آن  

را پخش می کنند ولی اگر آن را به رسول الله ویا  

صاحب نظرانشان واگذارکنند قطعا آنانی که اهل اجتهاد اند آن 

 را درک می کنند و اگر فضل و رحمت الله بر شما نمی بود  

بجز افراد اندک از شما همه از شیطان پیروی می کردید.  

از دو آیه فوق معلوم گشت که فرد باید از اهل علم وکسی 

 که صلاحیت بر رسی مسائل را دارد سوال نماید وپاسخ  

مسأله دینیش را خواهان شود این یک بعد قضیه است بعد 

 دیگر قضیه این است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم  

بنوعی به ما هشدار دادند که افراد جاهل و نادان را  

مرجع جوابگوی خویش قرار ندهیم چون خود نادان وگمراه  

ما را نیز به وادی جهالت و دره ی هلاکت می اندازد و  

دنیا و آخرت ما را تباه وبر باد خواهد نمود .

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: إن الله تعالى لا یقبض العلم انتزاعا ینتزعه من العباد و لکن یقبض العلم بقبض العلماء حتى إذا لم یبق عالما اتخذ الناس رءوساء جهالا فسئلوا فأفتوا بغیر علم فضلوا و أضلوا .

حدیث شماره (1854)  صحیح الجامع الصغیر .

همانا الله متعال همینگونه علم را به تنهائی از میان بندگان نمی کشد ولی علم را با گرفت علماء می گیرد تا زمانی که عالمی باقی نماند و آنوقت است که مردم جاهلان را رئیس و مرجع خویش قرار داده واز آنها سوال شده و آنها بدون علم فتوی داده خود گمراه و دیگران را نیز گمراه می کنند.

آری بنده در اینجا می خواهم این مطلب را بیان نمایم که  

مرجعی که باید افراد برای پاسخگوئی سوالات دینی خویش  

انتخاب کنند باید دارای صفات و خصوصیات زیر باشد: 

 

1 = زنده باشد : 

زیرا از مرده نمی شود پرسید واین دسته از افراد فرصت  

خواندن کتب مردگان وگذشته گان وحتی زندها و معاصرین  

خویش را نداشته وشاید هم توان آن را هم ندارند لذا به یک 

 فرد عالم زنده ای نیاز دارند که مسائل دینی خویش را از او  

جویا شوند.  

 

2 = مخلص باشد . 

اخلاص شرط قبولی طاعت و عبادات است عملی  

بی اخلاص بدرگاه احدیت هر گز پذیرفته نمی شود یک عالم  

اگر اخلاص نداشته باشد هر گز نمی تواند در دیگران اثرگذار 

 بوده و مردم را اصلاح کند زیرا خودش هنوز نیاز به اصلاح  

دارد لذا برای یک مرجع پاسخگو اخلاص ضروری است و  

بدون آن نمی شود مرجع و پاسخگو شد. 

 

3 پرهیزگار باشد. 

و پرهیزگاری در تمام اعمال و برای همه مسلمانان و  

بالأخص برای کسانی که به نوعی رهبری مردم را در امور 

 دینی بعهده دارند از ضروریات است.فرد بدون تقوی  

و پرهیزگاری هیچ اعتبار شرعی ندارد. 

 

4 = دارای علم تحقیقی و بر گرفته از قرآن وسنت صحیح باشد. 

 

علم تحقیقی ؛علم واقعی است نه معلومات بر گرفته از تقلید،  

 لذا برای فردی که به نوع مرجع دینی و پاسخگوی مسائل  

 مردمی است باید که دارای علم تحقیقی و بر گرفته از قرآن و 

 سنت صحیح باشد زیرا علم بدون تحقیق و بدور از قرآن و 

سنت صحیح علم واقعی نیست و با آن نمی شود جوابگوی مردم 

 شد وپیروان خویش را به خانه مقصود رساند. 

 

5 = حقگوباشد .  

 

یک عالم از آنجائی که دارد به مردم دین بیان می کند و در دین فقط حق معتبر است و ماورای آن باطل و گمراهی است لذا باید حقجو وحقگو باشد تا مردم را به راست راهنمائی نموده و از باطل و گمراهی بدور دارد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:  صل من قطعک و أحسن إلى من أساء إلیک و قل الحق و لو على نفسک  .

یعنی : رابطه بر قرار نما باکسی که با تو قطع رابطه می نماید و نیکی کن به کسی که با تو بدی می کند و حق را گرچه برخلاف تو باشد بگو.

 ( سلسله احادیث صحیحه آلبانی حدیث شماره (1911

 

 

6 = شجاع باشد . 

 

آدم بزدل و ترسو حتی نمی تواند مشکلات خویش را حل کند و خود نیاز به دیگران دارد، پس کجا می تواند مشکلات دینی و دنیوی دیگران را حل کند علم دین و بیان مطالب آن و راهنمائی مردم به سوی حقایق خواهان شجاعت ودلیری است لذا برای یک مرجع پاسخگو ضروری که در بیان مسائل شجاع  وبهادر باشد وفقط و فقط از الله بترسد وبس .  

 

7 = حکیم و با درایت باشد. 

حکیم بودن وبا درایت بودن مرجع ضروری است تا بتواند  

با حکمتها و درایتها خویش بسیاری از مشکلات دینی مردم را  

حل کند و پیروان خویش را دچار مشکلات بیشتری ننماید. 

 

8 = آگاه به مسایل روزباشد . 

 

آگاه بودن از مسایل روز یکی دیگر از شرائط لازمی یک  

مرجع است چگونه کسی که از زمان و مسائل روز  و 

دنیای اطرافش بی خبر و نا آگاه است می تواند مشکلات افراد 

 و اهل آن زمان را درست حل نماید وپاسخگوی آنها باشد.  

 

9 = انتقاد پذیر باشد . 

 

انسان هر چند که علم ودانش داشته باشد باز هم معصوم  

نیست ودچار اشتباهات می شود لذا برای یک مرجع ضروری 

 است که انتقاد پذیر باشد و هر گاه برایش ثابت شد که در  

فلان مسأله اشتباه نموده فورا از اشتباه خویش رجوع  

نموده وپیروانش را نیز خبر دار نماید واین را برای خویش  

عیب نداند بلکه بر عکس از اخلاص و پرهیزگاری حساب نماید. 

 

10 = دارای افکار وعقائد افراطی و یا تفریطی نباشد. 

 

افراط و تفریط در هر چیزباعث بدبختی و تباهی می شود مرجع 

 و پاسخگوی افراد اگر دارای افکار وعقائد افراطی و یا  

تفریطی باشد خود وپیروانش را به تباهی و هلاکت انداخته و  

دنیا و آخرت آنها را برباد ساخته و آنها را با دستان خودش 

 تقدیم جهنم و عذاب سوزان دوزخ می نماید. 

 

11 = نرم دل ، مهربان و با اخلاق باشد. 

 

مهربانی ، نرم دلی و اخلاق نیکو ؛ آهن ربای است که دلها  

را بسوی خویش کشانده و مردم را جذب خویش می کند لذا  

یک عالم ومرجع پاسخگوی مردم از آنجای که با هر کس سر و  

کار دارد وافراد جامعه دارای اخلاقهای متنوعی اند اگر  

پاسخگو ومرجع دارای اخلاق نیکوبوده و مهربان ونرم دل باشد  

می تواند راحت تر مشکلات را حل کرده وافراد بیشتری را 

 بدور خویش جمع نموده وآنها را درست ترراهنمائی نماید. 

 

12 = مادیگرا و جاه طلب نباشد. 

 

 برای یک مسلمان و بالأخص برای یک روحانی که  

می خواهد پاسخگو و مرجع پاسخگوی مردم باشد مادیگرائی ،  

پول پرستی و جاه طلب چیزی مناسبی نیست زیرا اینها  

امراضی اند که بسیاری از افراد قوی را نیز از پاه در آورده و 

 در دنیا جنگها به پا نموده و خونها ریخته ،چگونه یک فردی  

که به چنین امراض مهلکی مبتلا است می تواند رهبری افراد 

 را بعهده بگیرد و پاسخگوی مردم باشد.  

13= حسود نباشد . 

حسادت زنگاری است که قوی ترین آهن را خورده واز بین می برد و بیماری است که علماء را از دیگران بیشتر و زود تر بدان مبتلا می شوند.  

14 = همیشه طالب علم و خواهان دانش باشد. 

دریای علم ودانش پایانی ندارد انسان هرچه بیشتر بخواند و 

بدان آنوقت است که می داند خیلی چیزهای است که تا بحال 

 نمی داند لذا یک فرد که مرجع افراد و پاسخگوی سوالات  

دینی مردم است باید همیشه با خواندن و یاد گیری سروکار  

داشته باشد.

تمام صفات بالا را می شود در دو صفت (علم تحقیقی بر گرفته  

از قرآن وسنت و پرهیزگاری) خلاصه کرد زیرا کسی که  

عالم واقعی و پرهیزگار باشد تمام ویژگیها و خصوصیات فوق  

در او به نحو اکمل یافت می شود.

دوستان عزیزی که خود نمی توانید مسائل دینی خویش را  

شخصا تحقیق و بررسی نمائید و نیاز به مرجع پاسخگو دارید  

حتما در انتخاب مرجع خویش دقت نموده ونگاه کنید که آیا  

صفات مذکور در وی یافت می شود ویا خیر اگر در او یافت شد  

آن وقت اورا مرجع خویش دانسته و درحل مسائل خویش  

بدو رجوع کنید ورنه دین ودنیای خویش را بدستش نداده که 

 خسر الدنیا و الآخره خواهید شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد