۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

کشته شدن دجال توسط عیسی علیه السلام و نابودی یهودیان

آمدن دجّال و کشته شدن آن توسط عیسی علیه السلام


(قسمت دوم)


22-  و همانا هیچ جای از زمین نمی ماند مگراینکه آنجا رفته و بر آنجا غلبه حاصل خواهد نمود بجز مکه و مدینه (که بنا بردلیل زیر نمی تواند به آنجا برود).

23- زیرا به هیچ یک از راهای و دربهای ورودی مکه و مدینه نمی رود مگر اینکه فرشتگان با شمشیرهای کشیده جلویش را گرفته (ومانع ازدوخول دجال به این دوشهرمی شوند).

24- تا اینکه می رود نزد تپه ای سرخ در پایان زمین شور زاری (در نزدیک مدینه) فرود می آید و توقف می کند.

25- سپس مدینه با ساکنانش سه بار می لرزد، وبعد از آن هیچ مرد وزن منافقی در مدینه باقی نمی ماند مگر اینکه از آن بیرون شده (و به دجال می پیوندد).

26- و این بدین خاطر است که مدینه افراد پلید و ناپاک را از خود دور می کند همان گونه که کوره آهنگری پلیدی آهن را از آن دور می کند.

27- و این روز روز رهای نام گذاری می شود.

28- ام شریک دخترابوعکر رضی الله عنها گفتند: ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) پس در آن روز عربها کجایند؟ (تا با دجال مبارزه کنند، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: در آن روز جمعیت آنها کم است.

29-  واکثر آنها در بیت المقدس اند.

30- وامام و رهبر آنها مردنیکی است (که همان مهدی رضی الله عنه باشد).


31- درهمان حالی که امام مسلمانهای (ساکن بیت المقدس) جلورفته تا نماز صبح را برای آنها امامت دهد، که عیسی علیه السلام به نزد آنها می آید آن امام به عقب بر می گردد تا که عیسی علیه السلام جلو رفته و امامت دهد ولی عیسی علیه السلام دستش را در میان دو شانه او گذاشته می گوید: تو جلو رفته امامت بده زیرا این نماز برای تو اقامه گفته شده است وآن مرد جلو رفته و به آنها نماز می دهد.

32- وچون نماز تمام شده عیسی چرخیده می گوید: دروازه را باز کنید ودر حالی دروازه باز می شود، که در پشت آن دجال قرار دارد.

33- و به همراه او هفتاد هزار یهودی اند که همه آنها دارای شمشیرهای اند که اززیور وساج آراسته شده اند.

34- و چون عیسی علیه السلام به دجال نگاه می کند همانند نمک در آب زوب می گردد.

35- و شروع به فرار می کند، و در حالی که عیسی علیه السلام خطاب به او می گوید: همانا من باید یک ضربه ای به تو بزنم و تو نمی توانی ازدست این ضربه من فرار کنی.

36- سپس عیسی علیه السلام در دروازه شرقی لدّ به دجال رسیده واو را می کشد.

37- در آن وقت است که الله متعال یهودیان را شکست می هد،هیچ چیز از مخلوقات الله نیست؛ نه سنگی، نه درختی، نه دیواری و نه حیوانی بجز درخت غرقد که از درختان یهود است؛ که یهودی به آن پناه ببرد مگر اینکه الله آن چیز را به سخن می آورد؛ وآن چیز می گوید: ای بنده مسلمان الله این یهودی است(که در پشت من مخفی شده) بیا و او را بکش.


ادامه دارد.........

نظرات 1 + ارسال نظر
فرهاد نورستانی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ http://1000hadith.blogfa.com

منتظر باقی مانده قصه دجال هستم امید که به زودی به نشر برسانید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد