۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

راه حل اختلافات فی مابین

برادر گرامی چنین فرمودند:

جناب بسیاری از مشکلات اصلی هستند مثل تکفیر،مثل چگونه گی برخورد با حکام و... تا این مسائل برای مسلمانان روشن نشود و بر اجماع ویا جمهوری نزدیک به اجماع نرسند وحدت به وجود نخواهدآمد و تفرقه همچنان ادامه خواهد یافت...چگونه کسی که من از دیدگاه او کافر هستم مرا به عنوان برادر و دستم را به عنوان دست وحدت میپزید....؟

در جــــــــــــواب این برادر عزیز باید گفت:

برادرعزیز و گرامی ؛ اختلافات فی مابین ما مسلمانان از دو حالت خارج نیست یا در باره مسائلی است که در شریعت به دو گونه و یا به گونه های متعددی ثابت شده است همانند جریان نماز وتر که یک رکعتی ، سه رکعتی ،پنج رکعتی ، هفت رکعتی و نه رکعتی آن ثابت است وهمانند روش های متعددی که در باره نماز خوف از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در احادیث و روایات به ثبوت رسیده است و....لذا در این نوع مسائل هر مسلمانی که بر هر روشی عمل کند درست است و کسی حق ندارد که بر او اعتراض کند و بهتر این است که به همه روشها در اوقات مختلف جامه عمل پوشانده شود و به همه انوع سنت ها عمل شود.

و اما نوع دیگری از مسائل است که در شریعت یک نوع آمده ولی بنا بر برداشت های متفاوت از نصوص شرعی و یا بنا بر صحیح دانستن و یا ضعیف دانست بعضی از احادیث ویا علل دیگری این نوع اختلاف ایجاد شده است همانند اینکه آیا خون وضو را می شکند و یا خیر؟ و یا اعمال جزء اصل ایمان است؟ و یا خیر و آیا ایمان اضافه و کم می شود و یا خیر؟ و....... در این نوع مسائل باید با دل باز ،اخلاص کامل و کمال مهر و محبت و به نیّت به حق رسیدن با یکدیگر به بحث و گفتگو بپردازیم اگر به نتیجه و نقطه اتحاد رسیدیم که الحمد لله اختلاف برداشته وبه وحدت می رسیم واگر باز هم بنا بر برداشت های متفاوت و علل دیگر به نتیجه ای نرسیدیم؛ حالا بازهم به تحقیق و بحث و بررسی ادامه داده و به دون تکفیر و تفسیق یکدیگر همدیگر را معذور بدانیم و خیر خواه یک دیگر باشیم و یکدیگر را به دشمنان اسلام نفروشیم و دنیا و آخرت ما را تباه و برباد نکنیم.

حکم فرار دختر و پسر و کشته شدن آنها توسط والدین

حکم مسأله زیر چیست؟

دختری و پسری به اتفاق هم از منزل فرار نمودند ، خواه به قصد ازدواج و یا فرار از خانواده، فرقی نمی کند و بعد از مدتی که با هم بودند به خانه باز می گردند، و الدین این دختر و پسر آنها را به خاطر آبرویشان می کشند. حال حکم چنین دختر و پسری چیست؟

جواب را مفصلا با دلائل ذکر نمائید.

جواب: نحمده و نصلی علی رسوله الکریم اما بعد:

در مسأله فوق چند چیز ذکر شده :

1- فرار دختر و پسر با یکدیگر.

2 - مدتی با هم بودن این دختر و پسر.

3 - کشتن شدن آنها توسط والدین آنها .

اما مسأله اول که همان فرار دختر و پسر از خانه باشد؛ در صورتی که ازدواج ننمودند و محرم نیستند حرام است زیرا برای هیچ زنی جائز نیست و حرام است که بدون شوهرو یا محرمی سفر کند رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: لَا تُسَافِرْ الْمَرْأَةُ إِلَّا مَعَ ذِی مَحْرَمٍ (بخاری : 1729)

خلوت با زن نامحرم نیز حرام است زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: لَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا رَجُلٌ إِلَّا وَمَعَهَا مَحْرَمٌ(بخاری : 1729)

مشخص است که وقتی دختر و پسری قبل از ازدواج ویا بدون اینکه محرم با شند با هم فرار می کنند این دو کار حرام را مرتکب می شوند تؤام با اینکه شاید خدای ناخواسته کارهای ناجائز دیگری را نیز مرتکب شوند.

اما مسأله دوم یعنی اینکه این دختر و پسر مدتی با هم بودند و حالا دوباره به خانه برگشتند:

دراین باره باید دید که آیا در این دورانی که باهم بودند چه کارهائی صورت گرفته آیا نکاحی صورت گرفته و بعد از آن جماعی صورت گرفته است و یا اینکه نه خدای ناخواسته زنای صورت گرفته است و یا نه هیچ یک از این دواتفاق نیفتاده؛ فقط خواستند با این کار پدر و مادر را برای ازدواجشان راضی کنند.

حالا باید دید که اگر نکاحی و زنای صورت نگرفته فقط برای این فرار کرده بودند تا به این طریقه پدر و مادرشان را راضی کنند پس باید دختر و پسر تنبیه و تعزیر شوند که چرا برای راضی نمودن پدر و مادر راه غلط و غیر شرعی را انتخاب نمودند و تنبیه آنها به صلاح دید قاضی شرع است .

ولی اگرخدای ناخواسته بعد از فرار زنای صورت گرفته و از نظرشرعی به ثبوت رسیده در این صورت اگر هر دوقبلا از فرار مجرد بدوند هردو باید هریک صد ضربه شلاق بخورند و یکسال هم تبعید شوند الله متعالی می فرماید: الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ...(آیه دو سوره نور)

ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیزمی فرماید: خُذُوا عَنِّی خُذُوا عَنِّی قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا الْبِکْرُ بِالْبِکْرِ جَلْدُ مِائَةٍ وَنَفْیُ سَنَةٍ وَالثَّیِّبُ بِالثَّیِّبِ جَلْدُ مِائَةٍ وَالرَّجْمُ (مسلم : 3199)

ولی اگر این دختر و پسربعد از فرار نکاح نمودند گرچه که در نزد بعضی از فقهاء این نکاح صحیح است ولی از نظر روایات و احادیث این نکاح باطل است و اگر دخول و جماع صورت گرفته باید مهرزن را بدهد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: : أیما امرأة نکحت بغیر إذن ولیها فنکاحها باطل فنکاحها باطل فنکاحها باطل فإن دخل بها فلها المهر بما استحل من فرجها وإن اشتجروا فالسلطان ولی من لا ولی لها رواه الخمسة إلا النسائی (ارواء الغلیل : 1840).

ولی حالا اگر می خواهند این دختر را به آن پسری که با او فرار کرده بدهند باید دوباره با اذن ولی عقد نموده و مهریه تعیین نمایند.

واما جریان کشتن شدن آنها توسط والدین آنها ، دراین باره باید گفت : که والدین آنها کار خلاف شرع و حرامی را انجام دادند زیرا؛

 اولا: با کشتن اینها آبروی رفته دوباره باز گردانده نمی شود.

 ثانیا: این عملشان احساساتی و برای خودشان بوده و خدائی نبوده است.

 ثالثا: شریعت چنین اجازه ای را به آنها نداده است .

رابعا: والدین عجله نموده اند وباید این مسأله را به شرع می سپردند تا در باره آنها تصمیم می گرفت .

در هر صورت والدین قاتل محسوب شده و نسبت به آنها امور زیر اجراء می شود:

1- این والدین از این دختر و پسری که کشته اند ارث نمی برند زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: القاتل لا یرث (ترمذی : 2109)

ونیزدر جای دیگری رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: لیس للقاتل شیء و إن لم یکن له وارث فوارثه أقرب الناس إلیه و لا یرث القاتل شیئا . (5421 در صحیح الجامع الصغیر) .

2 - و باید والدین این پسر و دختربه دیگر ورثه این پسر و دختر دیه پرداخت کنند:

3 - والدین این پسر و دخترگرچه قاتل عمد هم بوده اند ولی بازهم از آنها قصاص گرفته نمی شود؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرمودند: لایقتل والد بولده رواه ابن ماجه (ارواء الغلیل 2214)

واما حکم این دختر و پسر گرچه جرمی را مرتکب شده اند وچون از نظر شرع حکم آنها کشتن نبوده این کشته شدن برای آنها اجر محسوب می شود.

فضائل سورهــــــــــــای قـــــــــــــــرآن مجید

برادر عزیز و گرامی چنین درخواست نمودند:

سلام علیک
لطفا فضیلت تلاوت سوره های قرآن را بنویسید.

برادر عزیز علیکم السلام و رحمة الله وبرکاته بعد از عرض سلام خدمت جنابعالی عرض شود اصل این است که تلاوت و خواندن هر حرفی از قرآن می خواهد از هر سوره ای هم که باشد؛ ده نیکی و اجردارد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

من قرأحرف من کتاب الله تعالی فله حسنه والحسنه بعشر أمثالها لا أقول الم حرف ولکن ألف حرف ولام حرف ومیم حرف.

هرکس یک حرف از کتاب الله متعال (قرآن) بخواند برایش یک نیکی خواهد رسید و این نیکی ده برابر خواهد شد، من نمی گویم که (الم) یک حرف است بلکه (الف) حرف و (لام) حرف و (میم) حرفی است.

یعنی (الم) سه حرف است و با تلاوت آن به فرد سی نیکی داده می شود.

نکته قابل ذکر در باره احادیثی که در باره فضائل سوره های قرآن آمده این است که اکثر آنها ضعیف و موضوع است ، ولی با این وجود احادیثی چند که صحیح اند و در باره فضائل بعضی از سورهای قرآن آمده موجود است بنده آنها را سلسله وارذکر خواهم نمود.


فضیلت سوره فاتحه


قال رسول الله صلى الله علیه وسلم :قال الله تعالى : قسمت الصلاة بینی وبین عبدی نصفین ، ولعبدی ما سأل ، فإذا قال العبد:{الحمد لله رب العالمین}، قال الله:حمدنی عبدی . فإذا قال:{الرحمن الرحیم}، قال:اثنى علی عبدی. فإذا قال:{مالک یوم الدین}،قال :مجدنی عبدی.وإذا قال:{إیاک نعبد وإیاک نستعین}، قال:هذا بینی وبین عبدی ، ولعبدی ما سأل.فإذا قال :{اهدنا الصراط المستقیم.صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین}، قال:هذا لعبدی .ولعبدی ما سأل.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: الله متعال فرموده اند:من سوره فاتحه را در میان خودم و بنده ام نصف نموده ام،و برای بنده ام هست هر آنچه درخواست نماید، هرگاه بنده بگوید:{الحمد لله رب العالمین} الله متعال می گوید : بنده ام مرا ستایش نمود. و هرگاه (بنده) بگوید: {الرحمن الرحیم}، الله متعال می گوید : بنده ام از من تعریف نمود. و هرگاه (بنده) بگوید:{مالک یوم الدین}، الله متعال می گوید : بنده ام بزرگواری مرا بیان نمود. وهرگاه (بنده) بگوید:{إیاک نعبد وإیاک نستعین}، الله متعال می گوید : این در میان من و بنده ام نصف است و برای بنده ام خواهم داد آنچه راکه درخواست نموده است. و هرگاه (بنده) بگوید: :{اهدنا الصراط المستقیم.صراط الذین أنعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین}، الله متعال می گوید : این برای بنده ام است و برای بنده ام خواهم داد آنچه را که درخواست نموده است.


( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)


علاوه از این روایت روایات دیگری نیز در باره فضیلت سوره فاتحه در بخاری ومسلم ودیگر کتب حدیثی آمده است .

فضیلت سوره بقره


عن ‏‏أبی هریرة ‏رضی الله عنه ‏أن رسول الله ‏‏صلى الله علیه وسلم ‏ قال‏:لا تجعلوا بیوتکم مقابر إن الشیطان ینفر من البیت الذی تقرأ فیه سورة ‏البقرة .

  
ترجمه : ازابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: خانه هایتان قبرستان نگردانید همانا شیطان از خانه ای که در آن سوره بقره خوانده می شود فرار می کند.

( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)


عن ‏‏أبی مسعود ‏‏رضی الله عنه ‏‏قال :‏‏قال النبی‏‏ صلى الله علیه وسلم :‏من قرأ بالآیتین من ‏ آخر سورة ‏‏البقرة ‏‏فی لیلة کفتاه .

ترجمه : از ابومسعود رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس دو آیه ی آخر سوره بقره در یک شب بخواند آن دو کفایتش می کنند .

( این حدیث صحیح را امام بخاری روایت نموده است)


 
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم :من قرأ آیة الکرسی دبر کل صلاة مکتوبة ، لم یمنعه من دخول الجنة إلا أن یموت.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس (آیة الکرسی) بعد از هر نماز فرضی بخواند، مانع نمی گردد از رفتنش به بهشت مگر مرگ.

( این حدیث صحیح را امام نسائی روایت نموده است)


عن النعمان بن بشیر عن النبی صلى الله علیه وسلم قال :إن الله کتب کتاباً قبل أن یخلق السماوات والأرض بألفی عام أنزل منه آیتین ختم بهما سورة البقرة، ولا یقرآن فی دار ثلاث لیال فیقربها شیطان.
ترجمه: از نعمان بن بشیر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا الله دوهزار سال پیش را از اینکه آسمانها و زمین را خلق کند یک کتابی (لوح محفوظ) نوشته است ؛ که در آیه از آن نازل شده و سوره بقره با آنها پایان یافته است، و این دو آیه (آخر سوره بقره) در منزلی سه شب خوانده نمی شود که شیطان بتواند به آنجا بماند.


( این حدیث صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)


فضیلت سوره بقره وآل عمران


أبو أمامة الباهلی ‏‏قال:‏‏سمعت رسول الله ‏‏صلى الله علیه وسلم ‏‏یقول :اقرءوا القرآن فإنه یأتی یوم القیامة شفیعالأصحابه،اقرءوا الزهراوین ‏البقرة ‏‏وسورة ‏‏آل ‏‏عمران ‏فإنهما تأتیان یوم القیامة کأنهما غمامتان أو کأنهما غیایتان أو کأنهما ‏‏فرقان ‏من ‏‏طیر صواف ‏ تحاجان ‏ عن أصحابهما اقرءوا سورة ‏ البقرة ‏‏فإن أخذها برکة وترکها حسرة ولا تستطیعها ‏ البطلة .

ابوامامه باهلی رضی الله عنه فرمودند: من از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: قرآن بخوانید زیرا که (قرآن) روز قیامت شفا گرخوانندگانش می گردد. بخوانید دوسوره نورانی بقره و آل عمران را زیرا این (دوسوره) درروز قیامت می آیند ؛گویا که دو ابر ویا دوسایبان و یا دسته ای از پرنده گانی اند که باهم جمع ویکجااند؛ واز خوانندگانشان دفاع می کنند. سوره بقره را بخوانید زیرا یاد گیری آن برکت و ترک آن حسرت است و جادوگران نمی توانند آن را یاد بگیرند و به کسانی که آن را می خوانند ضربه ای بزنند.

 

( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)

 

فضیلت سورهای هود،واقعه، مرسلات، عم یتساءلون و إذا الشمس کورت

قال أبو بکر رضی الله عنه :یا رسول الله قد شبت قال: شیبتـنی"هود"و"الواقعة"و"المرسلات"و"عم یتساءلون"و"إذاالشمس کورت.

ترجمه : ابوبکر صدیق رضی الله عنه (خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : ای رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) پیرشده اید (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: مرا سورهای (هود)، (واقعه)، (مرسلات)، (عم یتساءلون) و (إذا الشمس کورت) پیر کرده است.

 

( این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)


فضیلت سوره زمرواسراء ومسبّحات


قالت عائشة رضی الله عنها: کان النبی صلى الله علیه وسلم لا ینام حتى یقرأ"الزمر"و"بنی إسرائیل"(أی سورة الإسراء)

ترجمه: عایشه رضی الله عنها می فرمایند: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (شبها ) نمی خوابیدند تا اینکه سوره (زمر) وسوره (بنی اسرائیل) یعنی (اسراء) را می خواند.


(این حدیث صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)


عن العرباض بن ساریة رضی الله عنه أن النبی صلى الله علیه وسلم کان لا ینام حتى یقرأ المسبّحات ویقول فیها آیة خیر من ألف آیة.

ترجمه : از عرباض بن ساریه رضی الله عنه روایت است: پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم (شبها) نمی خوابیدند تا اینکه مسبحات را می خواندند و می فرمودند: در این سورها (مسبّحات) آیه ای است که از هزار آیه بهتر است .

(مسبّحات) یعنی : سورهای که با سبّح و یسبّح شروع می شوند همانند: سورهای (إسراء،حدید،حشر،صفّ،جمعه،تغابن و اعلى)


(این حدیث صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)

 

فضیلت سوره کهف

 

عن أبی الدرداء أن النبی صلى الله علیه وسلم قال من حفظ عشر آیات من أول سورة الکهف عُصم من الدجال وفی روایة ـ من آخر سورة الکهف.

ترجمه : از ابودرداء رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکس ده آیه از اول سوره کهف حفظ نماید از (شر) دجال محفوظ می ماند و در روایتی دیگر آمده (از آخر سوره کهف)


(این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است)



قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : من قرأ سورة الکهف فی یوم الجمعة أضاء له من النور ما بین الجمعتین.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس سوره کهف را روز جمعه بخواند (الله ) برای او نوری تا جمعه دیگر روشن می کند ( یعنی : در طول هفته در میان دو جمعه نوری دارد)

(این روایت صحیح در الترغیب و الترهیب امام منذری آمده است (

علاوه از دو روایت روایات دیگری نیز درفضیلت سوره کهف آمده است.

 

 

فضیلت سوره فتح

                           

عَنْ ‏‏أَنَسٍ ‏‏أَنَّهَا نَزَلَتْ عَلَى النَّبِیِّ ‏‏صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ‏‏مَرْجِعَهُ مِنْ ‏‏الْحُدَیْبِیَةِ ‏وَأَصْحَابُهُ یُخَالِطُونَ الْحُزْنَ وَالْکَآبَةَ وَقَدْ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَسَاکِنِهِمْ وَنَحَرُوا ‏‏الْهَدْیَ ‏‏بِالْحُدَیْبِیَةِ ‏ )إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا ‏)‏إِلَى قَوْلِهِ (صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا (  قَالَ : لَقَدْ ‏‏أُنْزِلَتْ عَلَیَّ آیَتَانِ هُمَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ الدُّنْیَا جَمِیعًا.

ترجمه : از انس رضی الله عنه روایت است که ایشان فرمودند: زمانی که از حدیبیه بازمی گشتند و یارانش را غم و اندوه فرا گرفته بود زیرا نتوانستند به منازل و وطنشان بروند و در حدیبیه قربانیهایشان را ذبح نموده بودند (إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا) تا (صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ( بر‏پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد .(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند:همانا بر من دو آیه نازل شده است که از تمام دنیا در نزد من محبوب تر وپسندیده تر است .

(این روایت صحیح را امام احمد روایت نموده اند)



فضیلت سوره ملک

 

  عن ‏ ‏أبی هریرة ‏ عن النبی ‏ ‏صلى الله علیه وسلم ‏ قال : ‏إن سورة من القرآن ثلاثون آیة شفعت لرجل حتى غفر له وهی سورة ‏‏ تبارک الذی بیده الملک.

ترجمه:  از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا در قرآن سوره ای وجود دارد که دارای سی آیه است و برای فردی شفاعت نمود تا که بخشیده شد و آن سوره (تبارک الذی بیده الملک) می باشد.

 

(این روایت صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)



 
عن جابر قال : کان رسول الله صلى الله علیه وسلم لا ینام حتى یقرأ "آلم"تنزیل السجدة "و"تبارک الذی بیده الملک"

ترجمه : از جابر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم (شبها) نمی خوابیدند تا اینکه دو سوره (آلم"تنزیل السجدة) و (تبارک الذی بیده الملک) را تلاوت می نمودند.

(این روایت صحیح را امام ترمذی روایت نموده است)


فضیلت سوره بینه

 

قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لأبی بن کعب " إن الله أمرنی أن أقرأ علیک : لم یکن الذین کفرواقال : وسمانی لک ؟ قال " نعم " قال فبکى.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به ابی بن کعب رضی الله عنه گفتند: همانا الله به من دستور داده تا برتو سوره (لم یکن الذین کفروا) را تلاوت کنم ، (ابی بن کعب رضی الله عنه) گفت: وآیا الله نام مرا گرفته است؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بله .(روای) می گوید: (ابی بن کعب رضی الله عنه) شروع به گریه نمود.

(این حدیث صحیح را امام مسلم روایت نموده است) 
 

فضیلت سوره کافرون


 
عن فروة بن نوفل رضی الله عنه أنه أتى النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا رسول الله علمنی شیئا أقوله إذا أویت إلى فراشی فقال :اقرأ قل یا أیها الکافرون فإنها براءة من الشرک.

ترجمه : از فروه بن نوفل رضی الله عنه روایت است که ایشان به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمدند و فرمودند: ای رسول الله به من چیزی بیاموز که هر گاه به بسترخوابم رفتم آن را بگویم : (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم )فرمودند: (قل یا أیها الکافرون) زیرا این سوره براءت و بیزاری از شرک است .


(این روایت صحیح را ترمذی روایت نموده است)



 
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم :قل یا أیها الکافرون تعدل ربع القرآن.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (قل یا أیها الکافرون) (از نظر اجر و ثواب تلاوت ) برابر و معادل با یک چهارم قرآن است .

(این حدیث حسن است و آلبانی آن را در سلسله احادیث صحیحه شماره 586 آورده است)


فضیلت سوره اخلاص


 
عن أبی الدرداء عن النبی صلى الله علیه وسلم :أیعجز أحدکم أن یقرأ فی لیلة ثلث القرآن؟.قالوا :وکیف یقرأ ثلث القرآن؟ قال : (قل هو الله أحد)تعدل ثلث القرآن.

ترجمه :از ابو درداء رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آیا هر یک از شما عاجز می ماند از اینکه در شبی یک سوم قرآن را تلاوت کند؟ (صحابه ) گفتند: چگونه فرد می تواند (در یک شب ) یک سوم قرآن را بخواند؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (قل هو الله أحد) برابرو معادل یک سوم قرآن است .

یعنی: با تلاوت این سوره ثواب تلاوت یک سوم قرآن به فرد داده می شود.

(این روایت صحیح را امام مسلم روایت نموده اند)


علاوه از این روایت روایتهای صحیح دیگری نیز در باره سوره اخلاص آمده است.


فضیلت سوره اخلاص فلق و ناس



 
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : یا عقبة ألا أعلمک سورا ما أنزلت فی التوراة و لا فی الزبور و لا فی الإنجیل و لا فی الفرقان مثلهن ،لا یأتین علیک إلا قرأتهن فیها ، { قل هوالله أحد}و {قل أعوذ برب الفلق}و{قل أعوذ برب الناس}.

ترجمه : رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به عقبه بن عامر رضی الله عنه فرمودند: ای عقبه آیا من به توسورهای را یاد ندهم که همانند آنها نه در تورات و نه هم در زبور و انجیل و نه هم در قرآن نازل نشده است ، و شبی بر تو نگذرد مگر این آنها بخوانی ، همانا {هوالله أحد} و {قل أعوذ برب الفلق}و{قل أعوذ برب الناس} می باشد.

 (این روایت صحیح درسلسله احادیث صحیحه شماره: 2861) آمده است)

علاوه از این حدیث احادیث دیگری نیز در فضلیت این سه سوره آمده است.
 

آداب و مســــــــائل اعتـــــــــــــــکاف

برادرعزیز وگرامی چنین بیان داشته اند:

سلام علیکم
حالا که لیالی مبارکه قدر و اعتکاف است مقداری از فضایل وآداب وروش صحیح اعتکاف توضیح بفرمایید  الله متعال به شما جزای خیر بدهد.


در جواب این برادر عزیز و گرامی عرض شود و علیکم السلام ورحمة الله و برکاته برادر عزیز و گرامی؛ درمیان مسلمانان مرسوم است که عموما در ده اخیر رمضان در مساجد اعتکاف می نمایند و روزو شب های اخیر ماه رمضان را به عبادت در مساجد سپری می کنند، واما در باره فضیلت اعتکاف هیچ حدیث صحیحی در روایات اهل سنت نیامده است ولی جایز بودن اعتکاف در قرآن و احادیث صحیح بثبوت رسیده است .

الله متعال در قرآن می فرماید: (....وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ .......) (سوره بقره آیه :187)

یعنی در حالی که در مساجد معتکف هستید با خانمهایتان همبستری و جماع ننمایید.

و در احادیث صحیح آمده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ده اخیر را در مسجد النبی به اعتکاف می نشستند و شب و روزهای این دهه را به عبادت و راز و نیاز با الله متعال سپری می کردند.


ناگفته نماند کسی که اعتکاف می کند برایش مستحب است که به نماز، تلاوت قرآن، تسبیح واذکار،دعاء ویادگیری علم خود را مشغول سازد و با این امور دوران اعتکاف خویش را سپری کند و ازگفتار و اعمال ناشایست خودش را کاملا بدور بدارد تا اینکه از دهه مبارکه که شب قدر نیز درآن وجود دارد استفاده بهینه را در راستای تزکیه نفس خویش برده باشد.


وبرای فرد معتکف بیرون شدن از مسجد برای قضای حاجت و دیگر امور ضروری جایز و مباح می باشد و اما بدون نیاز از مسجد بیرون شدن و یا با همسر همبستر شدن وجماع نمودن در دوران اعتکاف باعث بطلان اعتکاف فرد خواهد گشت .


واما نکته قابل ذکردر باره اعتکاف این است که در میان علماء دراین باره که در کدام مسجد اعتکاف جایز است اختلاف نظر وجود دارد بعضی از علماء بر این باورند که در هر مسجد می شود اعتکاف نمود ولی برخی دیگر بر این باورند که در مسجد جامع باید اعتکاف نمود و سعید بن مسیب رحمه الله بر این باور است که فقط در مسجد النبی می شود اعتکاف نمود، ولی گروهی از علماء بر این باورند که فقط در سه مسجد از مساجد دنیا که همان ( مسجد الحرام ،مسجد النبی و مسجد الاقصی) باشد اعتکاف جایز است و در دیگر مساجد اعتکاف جایز نیست بنده با این دسته از علماء موافقم و دلیل این دسته از علماء از قرار زیر می باشد:

این گروه از علماء می گویند الله متعال در قرآن فرموده: (....وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ .......) (سوره بقره آیه :187)

یعنی در حالی که در مساجد معتکف هستید با خانمهایتان همبستری و جماع ننمایید.

این دسته ازعلماء می گویند (مساجد) در این آیه مطلق آمده و تمام مساجد دنیا را شامل می شود ولی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم این آیه را خاص نموده اند و فرموده اند:-

( لا اعتکاف إلا فی المساجد الثلاثة) یعنی اعتکافی نیست مگر در سه مسجد (یعنی: مسجد الحرام ،مسجد النبی و مسجد الاقصی) این حدیث در سلسله احادیث صحیحه آلبانی شماره 2786 تخریج و تحقیق شده و این حدیث بر شرط شیخین می باشد.

 

و در روایتی دیگر چنین آمده: قال حذیفة لعبد الله [ یعنی ابن مسعود رضی الله عنه ] : [ قوم ] عکوف بین دارک ودار أبی موسى لا تغیر [ وفی روایة : لا تنهاهم ] ؟ وقد علمت أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال : لا اعتکاف إلا فی المساجد الثلاثة ، فقال عبد الله : لعلک نسیت وحفظوا ، أو أخطأت وأصابوا

حذیفه رضی الله عنه به عبد الله بن مسعود رضی الله عنه گفت: افرادی در میان منزل تو ومنزل ابوموسی در اعتکاف نشته اند و توآنها را تغییر نمی دهی و در روایت دیگر آمده که آنها را ممانعت نمی کنی و در حالی که می دانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اعتکافی نیست مگر در سه مسجد (یعنی: مسجد الحرام ،مسجد النبی و مسجد الاقصی) عبدالله بن مسعود رضی الله عنه در جواب گفت: شاید تو فراموش کردی و آنها بیاد دارند و یا تو اشتباه نمودی و آنها درست انجام می دهند.

این روایت را نیزاستاد آلبانی رحمه الله در سلسله احادیث صحیحه  6/667 تخریج و تحقیق نموده و فرموده سند این حدیث بر شرط شیخین است .

 

و در روایت سومی چنین آمده است: جاء حذیفة إلى عبد الله فقال : ألا أعجبک من قومک عکوف بین دارک ودار الأشعری ، یعنی المسجد ، قال عبد الله : ولعلهم أصابوا وأخطأت ، فقال حذیفة : أما علمت أنه : لا اعتکاف إلا فی ثلاثة مساجد . فذکرها ، وما أبالی أعتکف فیه أو فی سوقکم هذه [ وکان الذین اعتکفوا – وعاب علیهم حذیفة - فی مسجد الکوفة الأکبر

یعنی : حذیفه رضی الله عنه به نزد عبد الله بن مسعود رضی الله عنه آمد وگفت: آیا از افردی تعجب نمی کنی که در مسجد میان منزل تو ومنزل ابوموسی در اعتکاف نشته اند عبدالله بن مسعود گفت: شاید که آنها کار درستی را انجام می دهند و تو در اشتباهی، حذیفه گفت: مگر نمی دانی که اعتکافی نیست مگر در سه مسجد (یعنی: مسجد الحرام ،مسجد النبی و مسجد الاقصی) و سپس حذیفه گفت: برای من فرقی ندارد که من در این مسجد اعتکاف کنم و یا اینکه در این بازارتان (روای می گوید: این افراد در مسجد جامع و بزرگ کوفه در اعتکاف نشته بودند).

این را روایت را نیز استاد آلبانی در سلسله احادیث صحیحه6/669 تحقیق و بررسی نموده و فرموده که راویان این حدیث راویان شیخین اند ولی ابراهیم نخعی که از حذیفه روایت می کند او را در نیافته است .

 

آنچه از گفتگوی عبد الله بن مسعودو حذیفه رضی الله عنهما معلوم می شود امورزیر است :

1- عبد الله بن مسعود رضی الله عنه بر این باور بودند که اعتکاف در غیر مساجد سه گانه نیز صحیح است .

2- حذیفه رضی الله عنه بر این باور بودند که اعتکاف فقط در مسجد الحرام ،مسجد النبی و مسجد الاقصی جایز است و در دیگر مساجد جایز نیست .

3- حذیفه رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شنیده اند که فقط در این سه مسجد اعتکاف جایز و در دیگر مساجد جایز نیست .

4- ابن مسعود رضی الله عنه این حدیث را نشنیده بودند و به همین خاطر با شاید جواب دادند زیرا اگر حدیث دیگری در این باره می بود ابن مسعود رضی الله عنه آن را ذکر می کردند.

 

والله اعلم

توضیح روایت خانه عایشه رضی الله عنها

برادر بزرگواری چنین بیان داشته اند:

سلام علیکم

بنده نیز به یک شبهه در مورد عایشه صدیقه ( رضی الله عنها) برخوردم خواهش میکنم جواب بدهید.
آیا در کتاب بخاری نوشته شده که خانه عایشه ( رضی الله عنها) مرکز فتنه است؟

در جواب این برادر عزیز اولا باید گفت: وعلیکم السلام ورحمة الله و برکاته وسپس باید عرض نمود که هر گز نه در صحیح بخاری و نه در هیچ کتب حدیثی دیگری از کتب اهل سنت چنین روایتی یافت نمی شود که در آن آمده باشد که والعیاذ بالله رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده باشند که خانه عایشه رضی الله عنها مرکز فتنه است.

شاید این شبهه ای که برای برادر عزیزو گرامی مان پیش آمده از روایتی باشد که در صحیح بخاری و بعضی دیگر از کتب حدیثی آمده که بنده در سطورآینده به توضیح و تشریح آن خواهم پرداخت .

اصل روایت این چنین است:

 در صحیح بخاری ( کتاب فرض الخمس) باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه و آله وسلم،ومانسب من البیوت الیهن حدیث شماره (3104)ازعبدالله بن عمر بن الخطاب رضی الله عنه چنین روایت شده است که ایشان فرمودند:

( قام النبی صلى الله علیه وآله وسلم خطیبا فأشار نحو مسکن عائشة فقال : ( ها هنا الفتنة - ثلاثا - من حیث یطلع قرن الشیطان )

ترجمه : پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم برای سخنرانی بلند شده و به سمتی که خانه عایشه در آن سو است اشاره کرده فرمودند: فتنه اینجاست فتنه اینجاست فتنه اینجاست ازآنجا شاخ شیطان طلوع می کند.

این روایتی است که برادر عزیز و گرامی ما را؛ به شک وشبهه انداخته است برادر عزیزو دوست گرامی هرکس که اندک به زبان عربی آگاهی و اطلاع داشته باشد خوب می داند که معنای این حدیث چیست؟ زیرا در این حدیث آمده (فأشار نحو مسکن عائشة) یعنی به سمتی که خانه عایشه در آن سو است اشاره کردند . ودر این حدیث نیامده (فأشار الی مسکن عائشة) یعنی بسوی خانه عایشه رضی الله عنها اشاره کردند. واین دو جمله باهم بسیار فرق دارند.

برای بهتر واضح شدن به این مثال توجه فرمایید : اگر من بگوییم که فلان فرد به سمتی رفت که در آن سمت منزل شما قراردارد شما از این جمله من چه می فهمید؟ آیا این را می فهمید که فلان فرد به خانه شما رفته است؟ و یا نه؛ این را می فهمید که فلان فرد به سمتی رفته که در آن سمت خانه شما قراردارد؟ حالا اگر خانه شما در سمت مشرق باشد شما از جمله من این را خواهید فهمید که فلانی به سمت مشرق رفته است و هر گز این را نمی فهمی که فلانی به خانه شما رفته است .

در این حدیث نیز همین آمده که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به سمتی اشاره نموده اند که در آن سمت خانه عایشه رضی الله عنه قرارداشته است و آن سمت مشرق بوده است چنانچه در روایت دیگر صحیح بخاری شماره (3037)از خود عبد الله بن عمررضی الله عنهما که روای حدیث بالا است چنین آمده است : رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُشِیرُ إِلَى الْمَشْرِقِ فَقَالَ هَا إِنَّ الْفِتْنَةَ هَا هُنَا إِنَّ الْفِتْنَةَ هَا هُنَا مِنْ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ .

یعنی : من رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که به سمت مشرق اشاره نموده می فرماید: همانا فتنه اینجاست ،همانجای که شاخ شیطان طلوع می کند .

ودر روایت دیگر صحیح بخاری حدیث شماره (979) از روای حدیث بالا یعنی عبدالله بن عمررضی الله عنهم چنین آمده است:

 قَالَ:اللَّهُمّ بَارِکْ لَنَا فِی شَامِنَا وَفِی یَمَنِنَا قَالَ قَالُوا وَفِی نَجْدِنَا قَالَ قَالَ اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَامِنَا وَفِی یَمَنِنَا قَالَ قَالُوا وَفِی نَجْدِنَا قَالَ قَالَ هُنَاکَ الزَّلَازِلُ وَالْفِتَنُ وَبِهَا یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ.

یعنی (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بارالهی در شام ما و یمن ما برکت عنایت فرما، (صحابه) گفتند: و در نجد ما، (بازهم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بارالهی در شام ما و یمن ما برکت عنایت فرما ، (صحابه) گفتند: و در نجد ما، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:آنجا تکانها وفتنه هاست و در آنجا شاخ شیطان طلوع می کند.

حالااگر خوب دقت نماییم راوی این هر سه روایت یک نفر است که همان عبدالله بن عمر رضی الله عنهما باشد و هر سه روایت یک جریان را بیان می کند در روایت اول به سمت آن فتنه اشاره شده و درروایت دوم سمت آن فتنه که همان مشرق باشد معین شده و در روایت سوم مکان آن فتنه و جای که شاخ شیطان طلوع خواهد نمود که همان نجد عراق باشد تعیین شده است.

لذا این روایت هیچ ربطی به عایشه صدیقه رضی الله عنها ندارد.

واما اینکه چراامام بخاری این حدیث را در( کتاب فرض الخمس، باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه و آله وسلم،ومانسب من البیوت الیهن) آورده است ؟

در جواب باید گفت: هر کس اندک سرکاری با صحیح بخاری داشته باشد این را به خوبی می داند که امام بخاری رحمه الله عموما یک حدیث را تکرار نموده و از الفاظی که در آن آمده استنباط های متفاوت و گوناگون می نماید ودر این باب از آن این اسنتباط را نموده که خانه و منزل گرچه مال شوهر است ولی گاهی به زن نیز نسبت داده می شود ،شما اگر به ترجمه عنوان باب توجه کنید این مطلب را خوب خواهید فهمید (باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه و آله وسلم،ومانسب من البیوت الیهن) یعنی باب آنچه در باره خانه های همسران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمده است واینکه خانه ها به همسران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نسبت داده شده است، و این اسنتباط را امام بخاری از لفظ (مسکن عایشه) نموده است،لذا امام بخاری این حدیث را در این باب به همین خاطر آورده است نه بخاطر این که والعیاذ بالله خانه عایشه صدیقه رضی الله عنها مرکز فتنه است واما چون اصل این حدیث در باره فتنه سمت مشرق است امام بخاری همین حدیث را در (کتاب الفتن ،باب قول النبی صلی الله علیه و آله وسلم الفتنة من قبل المشرق ،حدیث شماره (7092 و 7093و 7094) آورده است. .

نکته آخراینکه جمله (فأشار نحو مسکن عائشة) سخن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیست ، سخن روای است که روایت بالمعنی نموده است به همین خاطر است که در روایت دیگر آمده که (یُشِیرُ إِلَى الْمَشْرِقِ) و دروایت دیگری آمده (وهومستقبل المشرق).

سخن پایان این است که ما نباید بنا بر تأویل و توجیح نادرست بعض احادیث ،همسران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم که قرآن آنها را به عنوان مادران اهل ایمان یاد نموده را بد نام نموده و به آنها توهین نماییم زیرا با این کار بجزناراضی الله متعال ،رنجاندن عموم مسلمانان و شاد نمودن دشمنان دین دیگر نتیجه ای بدست نخواهیم آورد.

آخر چطور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خانه عایشه رضی الله عنها را مرکز فتنه معرفی می نماید و سپس تا آخر عمرمبارک خویش با این زن زندگی می کند و او را طلاق نمی دهد و یا اینکه دستورتروروقتل کسی که باعث فتنه می گردد را صادر نمی کند؟!!

آخر چطوردر مرکز این فتنه بعدا به اشاره خود رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و مشوره صحابه رضی الله عنهم در آن خانه دفن می شوند؟!!

آخر چطور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در آخرین روزهای زندگی اشارة می گوید مرا در خانه عایشه رضی الله عنها ببرید؟!!

آخر چطور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آبروی ناموسش را در جلوی مردم می ریزد؟!!

آخر چطور رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در حضور مردم و در حالی که در میان آنان منافقینی که از سرسخت ترین دشمنان اسلام بودند نیز حضور دارند؛ به همسرش ناسزا می گوید؟!!

آخردوستان اندکی به آیات زیر توجه دهید تا جایگاه زنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بهتر واضح گردد:

1- النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ) الأحزاب: 6)

ترجمه : پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از مؤمنین به خودشان حق دارتر است و همسران او مادران مسلمانان اند.

 2- یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء ( الأحزاب: 32 )

ترجمه: ای زنان پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلم) شما همانند هر یک از زنان (معمولی ) نیستید (یعنی : جایگاه شما بالاتر از همه هست)

 3- الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ(النور 26)

ترجمه : زنان ناپاک برای مردان ناپاک است،ومردان ناپاک برای زنان ناپاک است، و زنان پاکیزه برای مردان پاکیزه و مردان پاکیزه برای زنان پاکیزه است .

آری پاک ترین مرد تاریخ محمد صلی الله علیه و آله وسلم بوده لذا زنانش نیز پاکترین زنان تاریخ اند.

18 پرسش دینی با پاسخ های قرآنی

 18 پرسش دینی با پاسخ های قرآنی


ســـؤال (1) :  آیا دشمنی و عداوت با فرشتگان کفر است؟

جــــــــــــواب : بله دشمنی و عداوت با فرشتگان کفر است، الله مهربان در این باره می فرماید:

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ﴿98﴾(سوره بقره)

یعنی : هر که دشمن الله و فرشتگان و پیامبران او و جبرئیل و میکائیل باشد (او کافراست و این را بداند که) یقینا الله تنها دشمن کافران است .


ســــؤال (2) : آیا دشمنی با هریک از پیامبران الهی کفر است؟ 

جــــــــــــواب : ایمان به تمام پیامبران الهی واجب است ودشمنی با هر یک از آنها کفر است، زیرا الله متعال می فرماید:

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ﴿98﴾(سوره بقره)

یعنی : هر که دشمن الله و فرشتگان و پیامبران او و جبرئیل و میکائیل باشد (او کافراست و این را بداند که) یقینا الله تنها دشمن کافران است .


ســــؤال (3) : آیا در قرآن نسخ وجود دارد و آیاتی از قرآن منسوخ شده است؟ 

جــــــــــــواب : بله در قرآن نسخ وجود دارد و آیاتی نیز از قرآن منسوخ شده است ، الله متعال در این باره می فرماید:

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿106﴾(سوره بقره)

هر آیه ای را که ما نسخ می کنیم یا اینکه آن را(در ذهن تو) به فراموشى می سپاریم بهتر از آن یا همانندش را مى‏آوریم مگر ندانستى که الله بر هر کارى بسیار تواناست .


ســــؤال (4) : هدف از بعثت پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم چه بوده است؟

جــــــــــــواب : الله متعال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را فرستاده تا به بنی نوع بشر قرآن تلاوت کند و آنها را از گناهان و شرکها پاک نموده و به آنها قرآن و سنت بیاموزد و به آنها احکامی که نمی دانند یاد بدهد، به این گفته الله مهربان توجه فرمایید:

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِّنکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿151﴾ (سوره بقره)

 همان طور که ما (به شما احسان نموده و) در میان شما پیامبری از خودتان فرستادیم (و او) آیات ما را بر شما مى ‏خواند و شما را (از شرک و دیگر گناهان) پاک مى‏ گرداند و به شما قرآن و سنّت مى ‏آموزد و آنچه را که نمى ‏دانستید به شما یاد مى ‏دهد .


ســــؤال (5) : آیا امتهای پیشین نیز روزه می گرفتند؟ 

جــــــــــــواب : بله در امتهای پیشین  روزه بوده و آنها نیز همانند ما روزه می گرفتند، الله عزوجل در قرآن مجید در این باره می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾(سوره بقره)  

اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما نوشته وفرض شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما (بودند) نوشته وفرض شده بود (وفرضیت روزه بدین خاطراست ) تا باشد که پرهیزگارى گردید.


ســــؤال (6) : آیا خوردن گوشت حیوانی که بدون ذبح و خود بخود مرده ؛حلال است؟

جــــــــــــواب : گوشت حیوانی که مردار شده یعنی خود به خود و بدون ذبح شرعی مرده است حرام است ،الله متعال در این باره می فرماید:

 إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿173﴾(سوره بقره) 

همانا (الله) مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که (هنگام سر بریدن) نام غیر الله بر آن گرفته شده را بر شما حرام گردانیده است (ولى) کسى که ناچار و مجبورشود در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد بر او (در خوردن ازاین حرام های مذکور ) گناهى نیست زیرا الله بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است


ســــؤال (7) : آیا خوردن از گوشت حیوانی که زمان سر بریدن وذبح کردنش نام غیر الله بر آن گرفته شده حلال است؟

جــــــــــــواب : خوردن از گوشت حیوانی که زمان سر بریدن و ذبح کردنش نام غیر الله برآن گرفته شده است حرام و ناجایز است زیرا الله متعال در این باره می فرماید :

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿173﴾(سوره بقره) 

همانا (الله) مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که (هنگام سر بریدن) نام غیر الله بر آن گرفته شده را بر شما حرام گردانیده است (ولى) کسى که ناچار و مجبورشود در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد بر او (در خوردن ازاین حرام های مذکور ) گناهى نیست زیرا الله بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است


 ســــؤال (8) : آیا نوشیدن خون و خوردن گوشت خوک حلال است؟   

جــــــــــــواب : نوشیدن خون وخوردن گوشت خوک ناجایز و حرام است ؛زیرا الله متعال در این باره می فرماید :

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿173﴾(سوره بقره)

همانا (الله) مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که (هنگام سر بریدن) نام غیر الله بر آن گرفته شده را بر شما حرام گردانیده است (ولى) کسى که ناچار و مجبورشود در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد بر او (در خوردن ازاین حرام های مذکور ) گناهى نیست زیرا الله بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است.


سؤال (9) : در زمان مشکلات از چه کسی باید کمک خواست؟

جواب : در زمان مشکلات و سختی تنها و تنها باید از الله متعال کمک بخواهیم زیرا الله مهربان در سوره فاتحه ای که ما روزانه چندین بار در نمازهای ما می خوانیم چنین بیان نموده است:

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (5)(سوره فاتحه)

تنها ترا عبادت می کنیم وتنها از تو کمک می خواهیم


ســـــــــــؤال (10) : آیا اگر انسانی بنا بر مجبوری و ناچاری چیز حرامی را خورد؛ گنه کار می شود یا خیر؟

جـــــــــــواب : خیر گنه کار نمی شود، زیرا اسلام استفاده ازحرام را با دو شرط:

1- واقعا مجبوری وناچاری واقعی وجود داشته باشد.

2- از آن حرام به اندازه نیاز و ضرورت استفاده شود و نه بیشتر؛ رامجاز می داند در این باره الله مهربان می فرماید:

  إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿173﴾(سوره بقره) 

همانا (الله) مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که (هنگام سر بریدن) نام غیر الله بر آن گرفته شده را بر شما حرام گردانیده است (ولى) کسى که ناچار و مجبورشود در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد بر او (در خوردن ازاین حرام های مذکور ) گناهى نیست زیرا الله بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است.


ســــــــــؤال (11) : منابع موجود در زمین را الله متعال برای چه کسی آفریده است؟

جــــــــــــــواب : تمام منابع موجود در زمین در اصل برای استفاده ما انسانها آفریده شده است در این باره به این گفته الله مهربان توجه فرمایید:

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (29) (سوره بقره)

الله همان ذاتی است که برای استفاده شما (انسانها) تمام آنچه در زمین است را آفریده و سپس به سوی آسمانها قصد نموده و آنها را هفت آسمان برابرساخته است و او فقط نسبت به هر چیز بسیار آگاه است.


ســــــــــــؤال (12) : آیا فرشتگان هم حرف می زنند؟

جــــــــــــــــواب : بله فرشتگان نیز همانند ما انسانها سخن می گویند و حرف می زنند، به گفتگوی آنها با الله متعال که در آیه زیر آمده است توجه فرمایید:

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (30) (سوره بقره)

وآنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من قرار دهنده ام در زمین کسانی را که جانشین (یکدیگر) خواهند گشت (فرشتگان گفتند: آیا قرار می دهی در زمین کسی را که در آن فساد می کند و خون ها می ریزد و در حالی که ما با شتایش بیان نمودن برایت پاکی و منزه بودنت را بیان نموده و بزرگواری ترا بیان می نمائیم (الله متعال) گفت: همانا من داناترم نسبت به آنچه شما نمی دانید.


ســـــــــــــؤال (13) : چه کسی به آدم علیه السلام علم آموخت؟

جــــــــــــــــواب : الله دانا و توانا به آدم علیه السلام علم آموخت ، الله عزوجل می فرماید:

وَعَلَّمَ آَدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (31) (سوره بقره)

و (الله) به آدم نام تمام آن اشیاء را آموخت  و سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود (تا نام آنها را بیان نمایند) پس (الله خطاب به فرشتگان) گفت: مرا از نام های این چیزها خبردار کنید (واقعا) اگر شما از راستگویان بودید(که نباید آدم آفریده شود)


ســـــــــــؤال (14) : فرشتگان از چه کسی علم آموخته اند؟

جـــــــــــــــواب : فرشتگان از الله دانا و توانا علم آموخته اند چنانچه در آیه زیر آمده است:

 قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (32) (سوره بقره)

(فرشتگان) گفتند: تو پاک ومنزهی و ما جزآنچه که تو به آموخته ای دیگر علمی نداریم همانا تو بسیار دانا و بی نهایت حکیمی.


ســـــــؤال (15) : چه کنیم تا الله مهربان ما را یاد کند؟

جــــــــواب : هر کس می خواهد که الله مهربان ازاو یاد نموده و او را از نعمت های خویش بهرمند سازد پس باید همیشه به یاد الله عزوجل بوده و از یاد و عبادت اوغافل نگردد زیرا الله متعال می فرماید:

 فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ (152) (سوره بقره)

پس من (الله) را یاد کنید تا شما را یاد کنم وسپاسگذار من باشید و ناشکری وکفران نعمت نکنید.


ســــــــؤال (16) : آیا شهید زنده است؟

جــــــــــواب : آری شهید زنده است و ما نباید بگوییم که مرده است زیراالله متعال در این باره می فرماید:

 وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ (154) (سوره بقره)

ودر باره کسانی که در راه الله گشته می شوند نگویید که مرده اند چرا که آنها زنده اند ولی شما (زنده بودن آنها را) نمی فهمید.


ســــــــؤال (17) : شیطان انسان را به چه امر می کند؟

جــــــــواب : شیطان انسان را به سه چیز امر می کند:

1- به کارهای بد.

 2- به بی حیائی .

  3- به اینکه در باره الله متعال چیزهای را بگوید که نمی داند.

الله مهربان در این باره می فرماید:

  إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (169) (سوره بقره)

همانا (شیطان) شما را امر می کند: به کارهای بد و بی حیائی و اینکه نسبت به الله چیزهای را بگویید که نمی دانید.


سؤال (18) : راه راست کدام است؟

جواب : یکتا پرستی و فقط الله متعال را عبادت و پرستش نمودن راه راست است زیرا در قرآن مجید به نقل از گفته های عیسی علیه السلام که خطاب به بنی اسرائیل سخن می گوید چنین آمده است:

 إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (51) (آل عمران)

همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را عبادت و پرستش نمایید که این راه راست است .