۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

حکم فرار دختر و پسر و کشته شدن آنها توسط والدین

حکم مسأله زیر چیست؟

دختری و پسری به اتفاق هم از منزل فرار نمودند ، خواه به قصد ازدواج و یا فرار از خانواده، فرقی نمی کند و بعد از مدتی که با هم بودند به خانه باز می گردند، و الدین این دختر و پسر آنها را به خاطر آبرویشان می کشند. حال حکم چنین دختر و پسری چیست؟

جواب را مفصلا با دلائل ذکر نمائید.

جواب: نحمده و نصلی علی رسوله الکریم اما بعد:

در مسأله فوق چند چیز ذکر شده :

1- فرار دختر و پسر با یکدیگر.

2 - مدتی با هم بودن این دختر و پسر.

3 - کشتن شدن آنها توسط والدین آنها .

اما مسأله اول که همان فرار دختر و پسر از خانه باشد؛ در صورتی که ازدواج ننمودند و محرم نیستند حرام است زیرا برای هیچ زنی جائز نیست و حرام است که بدون شوهرو یا محرمی سفر کند رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: لَا تُسَافِرْ الْمَرْأَةُ إِلَّا مَعَ ذِی مَحْرَمٍ (بخاری : 1729)

خلوت با زن نامحرم نیز حرام است زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: لَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا رَجُلٌ إِلَّا وَمَعَهَا مَحْرَمٌ(بخاری : 1729)

مشخص است که وقتی دختر و پسری قبل از ازدواج ویا بدون اینکه محرم با شند با هم فرار می کنند این دو کار حرام را مرتکب می شوند تؤام با اینکه شاید خدای ناخواسته کارهای ناجائز دیگری را نیز مرتکب شوند.

اما مسأله دوم یعنی اینکه این دختر و پسر مدتی با هم بودند و حالا دوباره به خانه برگشتند:

دراین باره باید دید که آیا در این دورانی که باهم بودند چه کارهائی صورت گرفته آیا نکاحی صورت گرفته و بعد از آن جماعی صورت گرفته است و یا اینکه نه خدای ناخواسته زنای صورت گرفته است و یا نه هیچ یک از این دواتفاق نیفتاده؛ فقط خواستند با این کار پدر و مادر را برای ازدواجشان راضی کنند.

حالا باید دید که اگر نکاحی و زنای صورت نگرفته فقط برای این فرار کرده بودند تا به این طریقه پدر و مادرشان را راضی کنند پس باید دختر و پسر تنبیه و تعزیر شوند که چرا برای راضی نمودن پدر و مادر راه غلط و غیر شرعی را انتخاب نمودند و تنبیه آنها به صلاح دید قاضی شرع است .

ولی اگرخدای ناخواسته بعد از فرار زنای صورت گرفته و از نظرشرعی به ثبوت رسیده در این صورت اگر هر دوقبلا از فرار مجرد بدوند هردو باید هریک صد ضربه شلاق بخورند و یکسال هم تبعید شوند الله متعالی می فرماید: الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ...(آیه دو سوره نور)

ورسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیزمی فرماید: خُذُوا عَنِّی خُذُوا عَنِّی قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا الْبِکْرُ بِالْبِکْرِ جَلْدُ مِائَةٍ وَنَفْیُ سَنَةٍ وَالثَّیِّبُ بِالثَّیِّبِ جَلْدُ مِائَةٍ وَالرَّجْمُ (مسلم : 3199)

ولی اگر این دختر و پسربعد از فرار نکاح نمودند گرچه که در نزد بعضی از فقهاء این نکاح صحیح است ولی از نظر روایات و احادیث این نکاح باطل است و اگر دخول و جماع صورت گرفته باید مهرزن را بدهد، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: : أیما امرأة نکحت بغیر إذن ولیها فنکاحها باطل فنکاحها باطل فنکاحها باطل فإن دخل بها فلها المهر بما استحل من فرجها وإن اشتجروا فالسلطان ولی من لا ولی لها رواه الخمسة إلا النسائی (ارواء الغلیل : 1840).

ولی حالا اگر می خواهند این دختر را به آن پسری که با او فرار کرده بدهند باید دوباره با اذن ولی عقد نموده و مهریه تعیین نمایند.

واما جریان کشتن شدن آنها توسط والدین آنها ، دراین باره باید گفت : که والدین آنها کار خلاف شرع و حرامی را انجام دادند زیرا؛

 اولا: با کشتن اینها آبروی رفته دوباره باز گردانده نمی شود.

 ثانیا: این عملشان احساساتی و برای خودشان بوده و خدائی نبوده است.

 ثالثا: شریعت چنین اجازه ای را به آنها نداده است .

رابعا: والدین عجله نموده اند وباید این مسأله را به شرع می سپردند تا در باره آنها تصمیم می گرفت .

در هر صورت والدین قاتل محسوب شده و نسبت به آنها امور زیر اجراء می شود:

1- این والدین از این دختر و پسری که کشته اند ارث نمی برند زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: القاتل لا یرث (ترمذی : 2109)

ونیزدر جای دیگری رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: لیس للقاتل شیء و إن لم یکن له وارث فوارثه أقرب الناس إلیه و لا یرث القاتل شیئا . (5421 در صحیح الجامع الصغیر) .

2 - و باید والدین این پسر و دختربه دیگر ورثه این پسر و دختر دیه پرداخت کنند:

3 - والدین این پسر و دخترگرچه قاتل عمد هم بوده اند ولی بازهم از آنها قصاص گرفته نمی شود؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرمودند: لایقتل والد بولده رواه ابن ماجه (ارواء الغلیل 2214)

واما حکم این دختر و پسر گرچه جرمی را مرتکب شده اند وچون از نظر شرع حکم آنها کشتن نبوده این کشته شدن برای آنها اجر محسوب می شود.

چند احادیث از احادیث زیبای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم

1- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : إِنَّ لِعَیْنِکَ عَلَیْکَ حَقًّا وَإِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَیْکَ حَقًّا وَإِنَّ لِزَوْجَتِکَ عَلَیْکَ حَقًّا وَإِنَّ لِضَیْفِکَ عَلَیْکَ حَقًّا وَإِنَّ لِصَدِیقِکَ عَلَیْکَ حَقًّا .

عبدالله بن عمروبن عاص رضی الله عنهما فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: همانا چشمت بر تو حقی دارد و همانا جسمت بر تو حقی دارد و قطعا خانمت بر تو حقی دارد و یقینا مهمانت بر تو حقی دارد و همانا دوستت بر تو حقی دارد .

(روایت: نسائی)

2-عن أبی جحیفة وهب بن عبد الله رضی الله عنه قال: آخى النبی صلی الله علیه و آله وسلم بین سَلمان وأبی الدرداء، فزار سلمانُ أبا الدرداء، فرأى أمَّ الدرداء مُتبَذِّلَةً، فقال: ما شأنُکِ؟ قالت:أخوک أبو الدرداء لیس له حاجةً فی الدنیا، فجاء أبو الدرداء فصنع له طعاماً، فقال له: کل فإنی صائم قال:ما أنا بآکِلٍ حتى تأکلَ، فلما کان اللیلُ ذهبَ أبو الدرداءُ یقوم، فقال له:نمْ، فنام ثم ذهب یقومُ، فقال له: نمْ، فلما کان آخرُ اللیلِ قال سلمان: قم الآن، فصلَّیا جمیعاً، فقال له سلمان: إنَّ لربِّکَ علیک حقَّاً، وإنَّ لنفسِکَ علیکَ حقَّاً، ولأهلک علیک حقاً، فأعطِ کلَّ ذی حقٍّ حقه، فأتى النبیَّ صلی الله علیه و آله وسلم فذکر ذلک له، فقال النبیُّ صلی الله علیه و آله وسلم:" صَدَقَ سَلمان "

ابوجحیفه وهب بن عبد الله رضی الله عنه فرموده اند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بین سلمان و ابودرداء (رضی الله عنهما) برادری برقرار نمودند،(روزی) سلمان به دیدار بینی و ملاقات ابودرداء رفت و دید که ام درداء (خانم ابودرداء) لباسی به تن دارد که علاقه شوهر را بیشتر وجزب نمی کند به او گفت:ترا چه شده است؟(ام درداء) گفت:برادرت ابودرداء نیاز به دنیا (وزنان آن)ندارد، ابودرداء آمد و برای سلمان غذا آمده نمود و به او گفت که به خورمن که روزهام (سلمان)گفت من تا تو نخوری نخواهم خورد، و چون شب فرارسید ابودرداء خواست برای قیام الیل و نماز شب بلند شود(سلمان) به او گفت: به خواب، و او خوابید و باز دوباره خواست بلند شود(سلمان) به او گفت به خواب و او خوابید،و چون آخر شب شد سلمان (به ابودرداء) گفت: حالا بلند شو،لذا هردو(سلمان و ابودرداء) بلند شدند و نماز شب خواندند سپس سلمان به (ابودرداء)گفت:همانا پروردگارت بر تو حقی دارد و قطعاجسمت بر تو حقی دارد و خانواده ات بر تو حقی دارد، پس هر حق هر صاحب حق را به او پرداخت و اداء نما، ابودرداء به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده و این جریان را برای ایشان یسان نمودند ،پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سلمان راست گفته است.

(روایت: صحیح بخاری)

 

3- عن أنس رضی الله عنه قال: جاء ثلاثةُ رهطٍ إلى بیوتِ أزواجِ النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، یَسألون عن عبادةِ النبی صلی الله علیه و آله وسلم ، فلما أُخبِروا کأنهم تَقَالُّوها، وقالوا: أین نحن من النبی صلی الله علیه و آله وسلم وقد غُفِر له ما تقدَّمَ من ذنبهِ وما تأخَّرَ، قال أحدهم: أمَّا أنا فأصلی اللیل أبداً، وقال الآخر:وأنا أصومُ الدَّهرَ أبداً ولا أُفْطِر، وقال الآخر:وأنا أعتزل النساء فلا أتزوج أبداً، فجاء رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم إلیهم فقال:"أنتم الذین قلتُم کذا وکذا؟!أمَا والله إنی لأخشاکُم لله وأتقاکُم له، لکنِّی أصومُ وأُفطِرُ وأُصلِّی وأَرقُد، وأتزوَّجُ النساءَ، فمَن رَغِبَ عن سُنَّتی فلیس منی "

انس رضی الله عنه فرمودند:سه نفربه خانه های زنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمده اند و در باره روش واندازه عبادت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پرسیدند:و چون زنان پیامبر آنان را (از روش و اندازه عبادت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم)خبر دارنمودند، گویا که آنان (این روش و اندازه عبادت را) کم دانستند و گفتند: ما کجا وپیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کجا و در حالی که گناه پسین و پیشین ایشان بخشیده شده است، یکی از آنان گفت: من شب ها را (نمی خوابم و) تا آخر عمر نماز می خوانم و دیگری گفت: من تمام عمرم را روزه می گیرم و هر گز (روزی را روزه) نمی خورم .و سومی گفت: من از زنان دوری نموده وهرگز ازدواج نمی کنم، (خبر به رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رسید) سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به نزد ایشان آمدند و به آنها گفتند: آیا شماها چنین و چنان گفته اید؟!آگاه باشید که سوگند به الله که من از همه شما از الله بیشتر می ترسم و پرهیزگار تر هستم،ولی با این وجود(گاهی) روزه نفلی می گیریم(وگاهی روزها) روزخور هستم و(قسمتی) از شب را نماز می خوانم(وقسمت دیگری) را می خوابم وبا زنان ازدواج می کنم (این سنت من است) لذا هر کس از سنت من اعراض و روگردانی نماید او از (پیروان) من نیست .  

(روایت : صحیح بخاری و صحیح مسلم). 

4- عن ابن عباس رضی الله عنه  قال: بینما النبی صلی الله علیه و آله وسلم یخطُب إذا هو برجلٍ قائم فسأل عنه، فقالوا: أبو إسرائیل نذَرَ أن یقومَ فی الشمسِ ولایقْعُدَ ولا یستظِلَّ، ولا یتکلمَ ویصومَ، فقال النبی صلی الله علیه و آله وسلم:" مُروهُ فلیتکلَّم، ولیستظِلَّ ولیقعُد ولیتمَّ صومَهُ "

ابن عباس رضی الله عنه  فرمودند: در حالی که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم سخنرانی می نمودند ناگهان مردی را دیدند که ایستاده است در باره ای ایشان پرسیدند که چرا ایستاده است (صحابه)گفتند:این ابواسرائیل است نذر نموده که در جلوی افتاد ایستاده وننشیند و در سایه هم نرود وبا کسی سخن (نیز)نگوید و روزه بگیرد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به او دستور دهید که باید که سخن بگوید و به سایه برود و بنشیند ولی روزه اش را تکمیل کند و به اتمام برساند .

(روایت : بخاری) 

5- عن أنس رضی الله عنه أن النبیَّ صلی الله علیه و آله وسلم رأى شَیخاً یُهادَى بین ابنیه، فقال:" ما بالُ هذا؟"، قالوا: نذرَ أن یمشی إلى بیتِ الله، قال:" إنَّ اللهَ تعالى عن تعذیبِ هذا نفسَهُ لغنی "، وأمرَهُ أن یرکب.

انس رضی الله عنه فرموده اند: همانا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فردی را دیدند که بنا بر ضعیفی کج شده و در میان دو نفر که شانه هایش را گرفته اند پیاده راه می رود (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند:که این را چه شده است(وچرا به این حالت پیاده می رود)؟ (صحابه موجود در آنجا) فرمودند:این فرد نذر نموده که پیاده به خانه الله (برای ادای حج) برود. (رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: همانا الله متعال بی نیاز است از اینکه این فرد خودش با این روش(عبادت نمودن)عذاب بدهد و(سپس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم)به او دستوردادند تا بر سواری سوار شود.

(روایت : بخاری و مسلم) 

6- عن أبی برزة، أن رسولَ الله صلی الله علیه و آله وسلم قال:" لا تزولُ قدما عبدٍ یومَ القیامة حتى یُسأل عن أربعٍ: عن عُمُرِهِ فیمَ أفناهُ، وعن علمِه ماذا عمِل به، وعن مالِه من أین اکتسبَه وفِیمَ أنفَقَهُ، وعن جسمِه فِیمَ أبلاهُ ".

از ابوبرزه رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:هرگز دو پای انسانی در قیامت از جا تکان نخواهد خورد تا اینکه از چهار چیز از او پرسیده شود: 1- از عمرش که در چه راهی فنا نموده است 2- و از علمش که چه قدر به آن عمل نموده است. 3- واز مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهی خرچ نموده است4- واز جسمش که در چه راهی پوسیده نموده است.

(روایت: ترمذی ، صحیح الترغیب والترهیب: 3592

7- عن معاذ بن جبل قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم:" لن تزولَ قدما عبدٍ یومَ القیامةِ حتى یُسألَ عن أربعِ خِصالٍ: عن عمُرِه فیمَ أفناه، وعن شبابِه فیمَ أبلاه، وعن مالِه من أینَ اکتسبَهُ وفیمَ أنفقَه، وعن عِلمِه ماذا عَمِلَ فیه ".

از معاذ بن جبل رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگز دو پای انسانی در قیامت از جا تکان نخواهد خورد تا اینکه از چهار چیز از او پرسیده شود: 1- از عمرش که در چه راهی فنا نموده است 2- واز جوانیش که در چه راهی کهنه کرده است 3- واز مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهی خرچ نموده است 4-و از علمش که چه قدر به آن عمل نموده است.

( صحیح الترغیب والترهیب: 3593) 

8- عن أبی هریرة قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم:" إن أوَّلَ ما یُحاسَب به العبدُ یومَ القیامة أن یُقال له: ألم أُصِحَّ لکَ جسمکَ، وأروِکَ من الماءِ البارِدِ؟".

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اولین چیزی که از بنده در روز قیامت پرسیده خواهد شد (این است) که به او گفته خواهد شد: آیا برایت جسمت را سالم نگرداندم و ترا از آب سرد سیراب نگرداندم؟

(روایت:  ترمذی، ابن حبان، وحاکم، السلسلة الصحیحة: 539) 

9- عن عمران بن حُصین قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم :" إنَّ الله إذا أنعم على عبدٍ نعمةً، یُحِبُّ أن یرى أثرَ نعمتِه على عبدِه "

از عمران بن حصین رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هماناهرگاه که الله؛ بنده ای را از نعمتی بهرمند می کند دوست دارد که آثار آن نعمت را بربنده اش به بیند.

(روایت: ابن سعد، وطحاوی در المشکل، بیهقی در الشعب، السلسلة الصحیحة: 1290) 

10- عن أبی هریرة، قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم:" إنَّ الله عزوجل إذا أنعمَ على عبدٍ نعمةً؛ یُحبُّ أن یرى أثرَ النعمةِ علیه، ویَکرهُ البؤسَ والتَّباؤس، ویبغَضُ السَّائِلَ الملحفَ، ویُحبُّ الحیی العفیف المتعفِّف ".

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:هماناهرگاه که الله عزوجل؛ بنده ای را از نعمتی بهرمند می کند دوست دارد که آثار آن نعمت را بربنده اش به بیند ویأس و نامیدی را ناپسند می داردوگدائی که در گدائی زیاد پافشاری می کند را ناپسند می دارد وفرد باحیاء ،عفیف وپاکدامن را دوست می دارد.

(روایت : بیهقی در الشعب ، السلسلة الصحیحة: 1320) 

 11- عن سهل بن حُنَیْف، عن أبیه، عن جدِّه، عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم قال:"لا تُشَدِّدوا على أنفُسِکم؛ فإنَّما هلَکَ من قبلَکم بتشدِیدِهم على أنفُسِهم، وستجدونَ بقایاهم فی الصوامع والدِّیارات ".

جد سهیل رضی الله عنه روایت نموده که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (در عمل به احکام شرعی) بر خودتان سخت گیری نکنید؛زیرا کسانی که پیش از شما بودند با همین سختگیری ها برخودشان هلاک گشته اند که بقایای آنان را درکلیساها وخانقاها می بینید.

(روایت : بخاری در التاریخ، السلسلة الصحیحة: 3124) 

12- عن حذیفة قال: قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله وسلم:" لا ینبغی لمؤمنٍ أنْ یُذِلَّ نفْسَهُ "، قالوا: وکیف یذلُّ نفْسَهُ قال:" یتعرَّض من البلاء لما لا یُطِیق ".

حذیفه رضی الله عنه فرمودند: که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: برای مسلمان واقعی مناسب نیست که خودش را ذلیل و خوار نماید(صحابه رضی الله عنهم) گفتند: چگونه انسان خودش را ذلیل می گرداند؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: خودش را برمشکلات وبلاهای پیش و عرضه می کند که توان برداشت آنها را ندارد.

(روایت:صحیح سنن ابن ماجه: 3243) 

13- عن عبادَة بن الصَّامت، أنَّ رسولَ الله صلی الله علیه و آله وسلم قضى أن:" لا ضَرَرَ ولا ضِرارَ ".

عباده بن صامت رضی الله عنه فرموده رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فیصله نمودند: نه ضرر رساند به خود و نه هم ضرر رساندن به دیگران (در اسلام مجاز) نیست (و وجودی ندارد).

(روایت: صحیح سنن ابن ماجه: 1895) 

14- عن أبی صِرْمَة، عن رسولِ الله صلی الله علیه و آله وسلم قال:" من ضارَّ أضرَّ اللهُ به، ومن شَاقَّ شقَّ اللهُ علیه ".

ابوصرمه رضی الله عنه فرمودند :رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:هر کس بر خود و یا دیگری ضرری را عاید نماید، الله (نتایج و عواقب)این ضرر را بر خودش برخواهد گرداند و هر کس بر خود و یا دیگری سخت گیری کند، الله (نتایج و عواقب)این سخت گیری را بر خود او عاید خواهد نمود.

(روایت: صحیح سنن ابن ماجه: 1897)

آری خدا یکی است و دو تا نیست

یک عزیز بزرگواری در نظرات این وبلاگ چنین نوشته اند  

سلام آقای ابوشعیب.راجع به مطالبی که در مورد اثبات وجود خدا نوشتید ازتون خواهش می کنم به سوالی که چند وقت مثل خوره به جانم افتاده با توجه به براهین عقلی به خاطر خدا جواب بدید. من در اثبات عقلانی خدا تا مرحله آخر پیش می روم ولی به اینجا که می رسم این سوال برام پیش می آید که اوذاتی که خالق هست ممکن است دوتا باشد نمی دانم از کجا و چرا به ذهنم رسیده ولی هرچه هست دست از سرم بر نمی دارد. تورو به خدا کمکم کنید

اولا: علیکم السلام ورحمة الله و برکاته .

بعد از عرض سلام در جواب باید گفت:

آنچه که این عزیز بزرگوار پرسیدند درحقیقت جریان اثبات یگانگی و یکتا بودن الله مهربان است ، درجواب این عزیزگرامی باید گفت فرض کنیم که اگر والعیاذ بالله، دو خدا وجود می داشت چه می شد؟

اگر این دوخدا ازهر نظر همانند و همتای هم دیگر می بودند و هیچ فرقی با هم نمی داشتند پس دوتا نمی بودند و یکی می بودند زیرا لازمه تعدد این است که با هم متمایز بوده و از یکدیگر فرق کنند.

واگر دو خدا باهم فرق کنند و از یکدیگر متمایز باشند قطعا یکی از آن دو خدا از نظر صفات و ویژگیها بر دیگری ارجحیت خواهد داشت و این ارجحیت باعث غلبه خواهد شد و دیگری از خدائی بر کنار خواهد شد زیراخدای بالاتر صاحب اختیار و امتیازاست و پایین تری تحت کنترل و نظارت و این نمی تواند خدا باشد و در نتیجه باز هم یک خدا خواهد ماند.

نکته دیگر اینکه این یک واقعیت مسلم است که دو رئیس جمهور در یک کشور و یا دو رئیس در یک اداره هر گز وجود ندارد وبالفرض اگر هم داشته باشد روزی بنا بر اختلاف نظر و روشهای متفاوت مدیریتی با یکدیگر اختلاف خواهند نمود و رفته رفته این اختلاف به تنازع و کشمکش خواهد انجامید و در نتیجه اوضاع و امنیت و نظام آن کشور و ادراه درهم و برهم خواهد شد و آخر کار باعث نابوی آن کشور و ادراه خواهد شد.

حالا به نظام منظم دنیا نگاه کنید که همه کارهایش از روی نظم و ترتیب است و هیچ چیز آن بی نظم و ترتیب نیست، این خود بیانگر این است که چراخاننده این دنیا که همان خدا باشد یکتا است و کسی دیگری همتا و شریک او نیست ورنه نظام دنیا در هم و برهم می شد.

ترجـمه سنن نسائی از حدیث ( 7 تا 20)

الرُّخْصَةُ فِی السِّوَاکِ بِالْعَشِیِّ لِلصَّائِمِ

مجازبودن مسواک زدن بعد ازظهر براى روزه دار

7 - (صحیح)عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَوْلَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِی لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاکِ عِنْدَ کُلِّ صَلَاةٍ

ازابوهریره رضى الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر بر امت من سخت نبودى به آنها دستور(الزامی) مى دادم که زمان شروع هر نماز مسواک بزنند.

السِّوَاکُ فِی کُلِّ حِینٍ

هر وقت مسواک زدن

8 - (صحیح)عَنْ شُرَیْحٍ قَالَ قُلْتُ لِعَائِشَةَ بِأَیِّ شَیْءٍ کَانَ یَبْدَأُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا دَخَلَ بَیْتَهُ قَالَتْ بِالسِّوَاکِ

ازشریح روایت است : که من به عایشه رضى الله عنها گفتم : هر گاه که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم وارد خانه مى شدند قبل از همه ازچه کارى شروع مى کردند؟ فرمودند: مسواک مى زدند.

ذِکْرُ الْفِطْرَةِ الِاخْتِتَانُ

جریان فطرت وختنه نمودن

9 - (صحیح)عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ الْفِطْرَةُ خَمْسٌ الِاخْتِتَانُ وَالِاسْتِحْدَادُ وَقَصُّ الشَّارِبِ وَتَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ وَنَتْفُ الْإِبْطِ

ازابو هریره رضى الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: فطرت پنج است، ختنه نمودن، تراشیدن موی شرمگاه ، کوتاه کردن سبیل ، کوتاه نمودن ناخنها و کندن موى زیر بغل.

تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ

کوتاه نمودن ناخنها

10 - (صحیح)عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَمْسٌ مِنْ الْفِطْرَةِ قَصُّ الشَّارِبِ وَنَتْفُ الْإِبْطِ وَتَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ وَالِاسْتِحْدَادُ وَالْخِتَانُ

ازابو هریره رضى الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: پنج چیز ازفطرت است، کوتاه کردن سبیل ، کندن موى زیربغل ، کوتاه نمودن ناخنها ، تراشیدن موی شرمگاه و ختنه نمودن.

نَتْفُ الْإِبْطِ

کندن موی زیربغل

11 - (صحیح)عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ خَمْسٌ مِنْ الْفِطْرَةِ الْخِتَانُ وَحَلْقُ الْعَانَةِ وَنَتْفُ الْإِبْطِ وَتَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ وَأَخْذُ الشَّارِبِ

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: پنج چیز از فطرت است، ختنه نمودن، تراشیدن موی شرمگاه، کندن موى زیر ، کوتاه نمودن ناخنها و گرفتن وکوتاه کردن سبیل.

حَلْقُ الْعَانَةِ

تراشیدن موی شرمگاه

12 - (صحیح)عَنْ ابْنِ عُمَرَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ الْفِطْرَةُ قَصُّ الْأَظْفَارِ وَأَخْذُ الشَّارِبِ وَحَلْقُ الْعَانَةِ

ازابن عمر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: کوتاه نمودن ناخنها ، گرفتن وکوتاه کردن سبیل وتراشیدن موی شرمگاه جزء فطرت وسرشت است.

قَصُّ الشَّارِبِ

قیچی و کوتاه نمون سبیل

13 - (صحیح)عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَنْ لَمْ یَأْخُذْ شَارِبَهُ فَلَیْسَ مِنَّا

از زید بن ارقم رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس از سبیلش نگیرد (و کوتاه نکند) از ما نیست.

التَّوْقِیتُ فِی ذَلِکَ

مدت زمانی که باید در آن این اعمال انجام شود

14 - (صحیح)عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ وَقَّتَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی قَصِّ الشَّارِبِ وَتَقْلِیمِ الْأَظْفَارِ وَحَلْقِ الْعَانَةِ وَنَتْفِ الْإِبْطِ أَنْ لَا نَتْرُکَ أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعِینَ یَوْمًا وَقَالَ مَرَّةً أُخْرَى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً

ازانس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وسلم در گرفتن وکوتاه کردن سبیل ، کوتاه نمودن ناخنها ،تراشیدن موی شرمگاه وکندن موی زیربغل برای ما مدت زمانی را معین نمودند که ازچهل روزبیشتر رها نکنیم.

وراوی یکبار گفته که چهل شب (یعنی در این مدت حد اقل

یکبار این اعمال را انجام شود)

إِحْفَاءُ الشَّارِبِ وَإِعْفَاءُ اللِّحَى

سبیل را خوب کوتاه نمودن و ریش را رها کردن

15 - (صحیح)عَنْ ابْنِ عُمَرَعَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَحْفُوا الشَّوَارِبَ وَأَعْفُوا اللِّحَى

از ابن عمر رضی الله عنهما روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: سبیلهایتان را خوب کوتاه کنید و ریشهایتان را رها کنید

الْإِبْعَادُ عِنْدَ إِرَادَةِ الْحَاجَةِ

به هنگام اراده قضای حاجت به مکان دوری رفتن

16 - (صحیح)عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی قُرَادٍ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَى الْخَلَاءِ وَکَانَ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَةَ أَبْعَدَ

ازعبد الرحمن بن ابی قراد رضی الله عنه روایت است که من به همراه رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم برای قضای حاجت به بیرون رفتم ایشان زمانیکه می خواستند قضای حاجت نمایند به دور ترین مکان می رفتند.

17 - (حسن صحیح)عَنْ الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ إِذَا ذَهَبَ الْمَذْهَبَ أَبْعَدَ قَالَ فَذَهَبَ لِحَاجَتِهِ وَهُوَ فِی بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَقَالَ ائْتِنِی بِوَضُوءٍ فَأَتَیْتُهُ بِوَضُوءٍ فَتَوَضَّأَ وَمَسَحَ عَلَى الْخُفَّیْنِ 

ازمغیره بن شعبه رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم هرگاه که برای قضای حاجت می رفتند به دورترین مکان می رفتند .

مغیره می گوید: رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در یکی ازسفرهایشان برای قضای حاجت رفتند وچون تشریف آوردندفرمودند : که برایم آب وضو بیاور من برایشان آب وضو آوردم وایشان وضو گرفتند وبر موزهایشان مسح نمودند.

الرُّخْصَةُ فِی تَرْکِ ذَلِکَ

اجازه ورخصت در ترک دور رفتن (به هنگام قضای حاجت).

18 - (صحیح)عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ کُنْتُ أَمْشِی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَانْتَهَى إِلَى سُبَاطَةِ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا فَتَنَحَّیْتُ عَنْهُ فَدَعَانِی وَکُنْتُ عِنْدَ عَقِبَیْهِ حَتَّى فَرَغَ ثُمَّ تَوَضَّأَ وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ

از حذیفه رضی الله عنه روایت است که من به همراه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم راه می رفتم که به زباله دان قومی رسیدند سپس ایستاده ادرار نمودند من یکطرف رفته ودور شدم که مرا صدا زدند ومن آمدم تا پشت سر ایشان ایستادم تا اینکه ادرارنمودند وسپس وضو گرفته وبر موزهایشان مسح نمودند.

الْقَوْلُ عِنْدَ دُخُولِ الْخَلَاءِ

دعای هنگام ورود به توالت

19 - (صحیح)عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا دَخَلَ الْخَلَاءَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثِ

ازانس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمودند: هرگاه کسی از شما خواست وارد توالت شودبگوید : (اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثِ) یعنی: بار الهی یقینا بنده از شر وبدی شیطانهای نر وماده بتو پناه می برم.

النَّهْیُ عَنْ اسْتِقْبَالِ الْقِبْلَةِ عِنْدَ الْحَاجَةِ

ممانعت از رخ بسوی بقبله نمودن به هنگام قضای حاجت

20 - (صحیح)عَنْ أَبی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیَّ وَهُوَ بِمِصْرَ یَقُولُ وَاللَّهِ مَا أَدْرِی کَیْفَ أَصْنَعُ بِهَذِهِ الْکَرَایِیسِ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا ذَهَبَ أَحَدُکُمْ إِلَى الْغَائِطِ أَوْ الْبَوْلِ فَلَا یَسْتَقْبِلْ الْقِبْلَةَ وَلَا یَسْتَدْبِرْهَا

ابوایوب انصاری رضی الله عنه زمانی که در مصر بودند (زمانی که دیدند توالتها بسوی قبله ساخته شده) می فرمودند: من نمی دانم با این توالتها چه کنم ودر حالیکه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است : هرگاه کسی از شما برای ادرار ویا مدفوع نمودن رفت نه رخ بسوی قبله نمائید ونه هم بدان سو پشت گردانید.

ترجمه فارسی سنن نسائی با تحقیق آلبانی رحمه الله

بسم الله الرحمن الرحیم  

 

ترجمه فارسی سنن نسائی با تحقیق آلبانی رحمه الله    

نحمده و نصلی علی رسوله الکریم امابعد:

کتابی که در دست مطالعه دارید در حقیقت یکی از مهم ترین کتب حدیثی اهل سنت و جزء شش کتب معروف حدیثی اهل سنت یعنی سنن نسائی می باشد که احادیث آن را امام نسائی رحمه الله جمع آوری و با سندهای خویش روایت نموده است و استاد محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله نیزاحادیث آن را تصحیح و تضعیف نموده و بنده نیز آن را به فارسی برگردانه و ترجمه نموده ام .

بنده اولا الفاظ عربی حدیث را آورده و در ابتداء الفاظ عربی صحیح بودن و ضعیف بودن آن حدیث را با نوشتن لفظ (صحیح) ویا (ضعیف) در داخل پرانتز مشخص می نمایم و سپس بعد از ذکر حدیث ترجمه آن را به فارسی برای شما خوانندگان عزیز ارائه می دهم .

امیدوارم که الله مهربان به امام نسائی که این احادیث را جمع آوری و با سندهایشان روایت نموده اند و به استاد محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله که احادیث این کتاب را تصحیح و تضعیف نموده وبنده که این کتاب ارزشمند حدیثی را ترجمه نموده ام اجر و ثواب عنایت نموده و در روز قیامت جزء اعمال نیک و کردار شایسته ما محسوب ودر ترازوی اعمال ما گذاشته شود و امید وارم که ترجمه این کتاب برای خوانندگان عزیز و گرامی مفید و مثمر ثمر قرار گیرد ودر آخر خواهشم از خوانندگان گرامی این است که اگر در ترجمه کتاب به اشتباهی بر خوردند ما را از آن باخبر نمایند تا که ان شاء الله تعالی آن را اصلاح نماییم و شما نیز از اجر و ثواب بهرمند شوید.  

  

کِتَاب الطَّهَارَةِ

کتاب پاکی

تَأْوِیلُ قَوْلِهِ عَزَّ وَجَلَّ
{ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ }

تفسیر (این)گفته الله عزوجل: ( هر گاه خواستید برای نماز بلند شوید (ووضونداشتید) پس چهرهایتان و دستهایتان را تا آرنج ها بشوئید...)

1 - (صحیح)عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ إِذَا اسْتَیْقَظَ أَحَدُکُمْ مِنْ نَوْمِهِ فَلَا یَغْمِسْ یَدَهُ فِی وَضُوئِهِ حَتَّى یَغْسِلَهَا ثَلَاثًا فَإِنَّ أَحَدَکُمْ لَا یَدْرِی أَیْنَ بَاتَتْ یَدُهُ

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرگاه یکی از شماها از خوابش بیدار شد پی دستش را در آبی که برای وضواش ( گذاشته و می خواهد از آن وضو بگیرد) دستش را در آن فرونبردتا اینکه آن را سه بار بشوید زیرا هیچ کدام از شماها نمی داند که دستش شب را کجا گذرانده است .   

بَاب السِّوَاکِ إِذَا قَامَ مِنْ اللَّیْلِ

بحث مسواک زدن هر گاه که فرد در شب (برای عبادت) بلند می شود

2 - (صحیح) عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا قَامَ مِنْ اللَّیْلِ یَشُوصُ فَاهُ بِالسِّوَاکِ

حذیفه رضی الله عنه می فرماید: (این عادت) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود که هر گاه از شب برای عبادت بلند می شدند دهانشان را با چوب سواک مالیده مسواک می زدند.  

بَاب کَیْفَ یَسْتَاکُ

بحث اینکه فرد چگونه مسواک می زند

3 - (صحیح)عَنْ أَبِی مُوسَى قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ یَسْتَنُّ وَطَرَفُ السِّوَاکِ عَلَى لِسَانِهِ وَهُوَ یَقُولُ عَأْ عَأْ

ازابوموسی رضی الله عنه روایت است که من در حالی بر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وارد شدم که ایشان مسواک می زدند و کناره چوب مسواک بر زبانشان بود و ایشان اع اع می کردند.  

بَاب هَلْ یَسْتَاکُ الْإِمَامُ بِحَضْرَةِ رَعِیَّتِهِ

بحث اینکه آیا امام می تواند در حضور رعیتش مسواک بزند؟

4 - (صحیح)عَنْ أَبِی مُوسَى قَالَ أَقْبَلْتُ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَمَعِی رَجُلَانِ مِنْ الْأَشْعَرِیِّینَ أَحَدُهُمَا عَنْ یَمِینِی وَالْآخَرُ عَنْ یَسَارِی وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَسْتَاکُ فَکِلَاهُمَا سَأَلَ الْعَمَلَ قُلْتُ وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیًّا مَا أَطْلَعَانِی عَلَى مَا فِی أَنْفُسِهِمَا وَمَا شَعَرْتُ أَنَّهُمَا یَطْلُبَانِ الْعَمَلَ فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى سِوَاکِهِ تَحْتَ شَفَتِهِ قَلَصَتْ فَقَالَ إِنَّا لَا أَوْ لَنْ نَسْتَعِینَ عَلَى الْعَمَلِ مَنْ أَرَادَهُ وَلَکِنْ اذْهَبْ أَنْتَ فَبَعَثَهُ عَلَى الْیَمَنِ ثُمَّ أَرْدَفَهُ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا

ازابوموسى رضى الله عنه روایت است که من بهمراه دو نفر

دیگراز اشعریها که یکى ازآنها در سمت راست من ودیگرى

در سمت چپ من بود بنزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم رفتم و

رسول الله صلى الله علیه وسلم (دیدیم که ) مسواک مى زند هر

دو آنها از(رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم) در خواست کار نمودند من گفتم سوگند بذاتى که شمارا به حق فرستاده این دومرا از آنچه که در دل داشتند مطلع ننمودند ونه هم متوجه نشدم که این دو مى خواهند در خواست کار نمایند ، واین در حالى بود که من به مسواک ایشان نگاه مى کردم که زیر لب قرار داشته ولبشان را بلند نموده بود .

(ایشان صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:ما نه (ویا هر گز) کمک نمى گیریم بر کارى از کسى که خودش بخواهد ولى تو(ای ابوموسى) برو.رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ایشان( یعنى ابوموسى رضی الله عنه) رابه یمن فرستادند وسپس بعد از او معاذ بن جبل رضى الله عنه را فرستادند.  

بَاب التَّرْغِیبِ فِی السِّوَاکِ

بحث تشویق در مسواک زدن

5 - (صحیح)عَنْ عَائِشَةَ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ السِّوَاکُ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ

از عایشه رضی الله عنها روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: مسواک ابزاری برای پاک نمودن دهان و وسیله ای برای رضامندی پروردگار است .  

الْإِکْثَارُ فِی السِّوَاکِ

تأکید و سفارش زیاد در باره مسواک

6 - (صحیح)عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَدْ أَکْثَرْتُ عَلَیْکُمْ فِی السِّوَاکِ

از انس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: من شما را در باره مسواک زدن بسیار تأکید وسفارش نموده ام .