۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

آری خدا یکی است و دو تا نیست

یک عزیز بزرگواری در نظرات این وبلاگ چنین نوشته اند  

سلام آقای ابوشعیب.راجع به مطالبی که در مورد اثبات وجود خدا نوشتید ازتون خواهش می کنم به سوالی که چند وقت مثل خوره به جانم افتاده با توجه به براهین عقلی به خاطر خدا جواب بدید. من در اثبات عقلانی خدا تا مرحله آخر پیش می روم ولی به اینجا که می رسم این سوال برام پیش می آید که اوذاتی که خالق هست ممکن است دوتا باشد نمی دانم از کجا و چرا به ذهنم رسیده ولی هرچه هست دست از سرم بر نمی دارد. تورو به خدا کمکم کنید

اولا: علیکم السلام ورحمة الله و برکاته .

بعد از عرض سلام در جواب باید گفت:

آنچه که این عزیز بزرگوار پرسیدند درحقیقت جریان اثبات یگانگی و یکتا بودن الله مهربان است ، درجواب این عزیزگرامی باید گفت فرض کنیم که اگر والعیاذ بالله، دو خدا وجود می داشت چه می شد؟

اگر این دوخدا ازهر نظر همانند و همتای هم دیگر می بودند و هیچ فرقی با هم نمی داشتند پس دوتا نمی بودند و یکی می بودند زیرا لازمه تعدد این است که با هم متمایز بوده و از یکدیگر فرق کنند.

واگر دو خدا باهم فرق کنند و از یکدیگر متمایز باشند قطعا یکی از آن دو خدا از نظر صفات و ویژگیها بر دیگری ارجحیت خواهد داشت و این ارجحیت باعث غلبه خواهد شد و دیگری از خدائی بر کنار خواهد شد زیراخدای بالاتر صاحب اختیار و امتیازاست و پایین تری تحت کنترل و نظارت و این نمی تواند خدا باشد و در نتیجه باز هم یک خدا خواهد ماند.

نکته دیگر اینکه این یک واقعیت مسلم است که دو رئیس جمهور در یک کشور و یا دو رئیس در یک اداره هر گز وجود ندارد وبالفرض اگر هم داشته باشد روزی بنا بر اختلاف نظر و روشهای متفاوت مدیریتی با یکدیگر اختلاف خواهند نمود و رفته رفته این اختلاف به تنازع و کشمکش خواهد انجامید و در نتیجه اوضاع و امنیت و نظام آن کشور و ادراه درهم و برهم خواهد شد و آخر کار باعث نابوی آن کشور و ادراه خواهد شد.

حالا به نظام منظم دنیا نگاه کنید که همه کارهایش از روی نظم و ترتیب است و هیچ چیز آن بی نظم و ترتیب نیست، این خود بیانگر این است که چراخاننده این دنیا که همان خدا باشد یکتا است و کسی دیگری همتا و شریک او نیست ورنه نظام دنیا در هم و برهم می شد.

بله ما به خدا اعتقاد داریم

بله ما به خدا اعتقاد داریم  

 

 

بنده در گشت وگذر اینترنتی به وبلاگی بر خوردم که در آن نوشته بود(راستش میخواستم با این سوال شروع کنم که آیا شما به وجود خدا اعتقاد دارید؟و چرا؟ جواب خود من اینه که: نه!)

بعد از خواندن این مطلب برآن شدم تا جوابی مختصربرای این سوال صاحب این وبلاگ بنویسم، گرچه از قدیم این نوع اعتراضات بوده ودانشمندان اسلامی جواب آنها را داده اند ولی چون صاحب این وبلاگ جدیداً در وبلاگش این را مطرح کرده است بنده هم خواستم جوابی تازه به ایشان بدهم :

درجواب باید گفت « بله خدائی وجود دارد » ودلایل اثبات وجود خدا آنقدر زیاد است که نمی شود حساب نمود،ولی تیتر وار می شود گفت ،فطرت، وجود مخلوقات، اتفاق بشروعقل بزرگترین دلایل وجود خداوند اند به تفصیل این جریان توجه نمایید: 

 

1- دلیل فطرت وسرشت 

فطرت وسرشت هر انسانی بیانگر این مطلب است که خدائی وجود دارد وزمانی که انسان از همه چیز و همه کس نا امید می شود باز هم روزنه ای از امید در درونش او را صدا می زند که مشکلت شاید حل شود، این روزنه همان امید به الله است ، بعنوان مثال شما فکر کنید با کشتی در دریا سفر می کردید که طوفان و موجهای دریائی باعث غرق شدن کشتی شد وشما هم نه شنا می دانید ونه هم کسی برای نجات شما در آنجا وجود دارد با تمام این وجود در فطرت وسرشت شما این خواهد بود که کسی هست که با تمام این بی امکاناتیها شما را نجات دهد ، این همان ندای توحیدی و یکتا پرستی سرشت و فطرت هر انسان است.

شاید بعضی اوقات بنابر روکردن به گناهان و عیّاشی ، حجابی بر این ندای درونی گذاشته شود ، و یا در گوشه های فراموشی و غفلت گم شود اما خیلی زود به هنگام مشکلات و سختیها، حجابها زدوده و دربهای بسته شده درهم می شکنند، در نهایت یک کافر هم به سوی خدا برمیگردد و سر تسلیم بر درگاه خداوند می نهد!.

‏حتی بزرگترین مشرکان وکافران تاریخ نیز نتوانستند، این ندای درونی را سرکوب و آن را انکار نمایند، هر چند از روی ظلم و تکبر با زبان بدان اقرار نمی کردند ولی دلهایشان به آن یقین داشت.  

 

۲- دلیل خلقت  

دومین دلیل بر اثبات وجود خدا، دلیل خلقت است، یعنی مخلوقات بی شمارموجود در این دنیا دالّ بر این اند که کسی آنها را آفریده وآنها خالقی دارند، همه چیز وهمه کس ، دالّ بر وجود خداوند خالق اند، وآیات روشنگری اند که هر شک و شبهه ای را برطرف میسازند، و هر منکر و حق پوشی را لال میگرداند، و متکبرین و دشمنان را ناچار به اعتراف می‏کند، چون دربردارنده‏ی دلایل متقن و روشنی بر ربوبیت و الوهیت خداوند میباشد .  

 

۳- اتفاق تمام  ملتها  

یکی دیگر از دلایل اثبات وجود خداوند، اتفاق تمام ملت‏ها از روزگاران گذشته تا حال بر وجود خداوند می‏باشد، به گونه‏ای که هیچ گروه و طایفه‏ای منکر وجود خدا نبوده و نیست، مگر افراد معدودی که آن هم اتفاق منعقده‏ی ملل و اقوام را خدشه‏ دار نمی‏سازد، و به عقیده و سخن آنها توجهی نمی‏شود.  

 

۴- دلیل عقلی  

یکی دیگر از دلایل وجود خداوند عقل است زیرا عقل می گوید:

1- هر کارکننده ای دارد .

2 - عدم و نیستی چیزی را نمی‏آفریند.

3 - هر کاری نشانه ی توانایی کننده آن است.

4 - کاری را نباید به کسی که از انجام آن عاجز است نسبت داد.

5 - دور و تسلسل باطل است.

حالا توجه نمایید که آیا دنیای به این بزرگی با تمام مخلوقاتش خود به خود بوجود آمده است؟! زیرا وقتی کوچک ترین چیز را ما نمی بینیم که خود به خود به وجود آمده باشد، پس چه گونه این دنیای به این بزرگی خود به خود به وجود می آید!!

نکته دیگر اینکه هیچ نیستی و عدمی نمی تواند چیزی را پیدا کند زیرا چه گونه چیزی که خودش وجودی ندارد ؛ می تواند چیزدیگری را ایجاد کند بعنوان مثال اگردریک جائی کارخانه ماشین سازی نباشد و بعد ماشین تولید شده به بازار بیاید آن هم از این خارخانه ای که اصلا وجودی ندارد!!

نکته سوم آیا این سخن را کسی قبول می کند که کودک یکساله ای می تواند آهن صد کیلوئی را از زمین بلند نماید!!

نکته چهارم آیا عقل این را قبول می کند که بگوییم یک چیز؛دومی را آفریده است و دوّمی، سوّمی را آفریده است بهمین منوال برویم آخر معلوم نشود که به کجا می رسیم !!

نکته پنجم آیا عقل این را قبول می کند که بگوییم که اوّلین چیز دوّمین چیز را آفریده و دوّمین چیز اوّلین چیز را آفریده است لذاباید گفت: یک چیز قبل از اینکه خود آفریده شود چیزی دیگری را آفریده است و یا بعبارت دیگر یک چیز قبل از اینکه آفریده شود موجود بوده است!!!

وقتیکه تمام اینها از نظر عقلی محال است پس باید گفت هر گز ماده ناتوان ؛ توان آفریدن را ندارد،و حتما یک ذاتی هست که توانائی آفریدن را دارد و همه مخلوقات را او آفریده که پایان مخلوقاتش مشخص و اوّلین مخلوق ،دومین ،سومین آفریده و تا به آخرهمه مخلوقات را نیز او می آفریند.

واو فقط الله مهربان است وبس.

اما اینکه می گوییم هر چیز را خدا پیدا کرده است شاید کسی بپرسد پس خدا را چه کسی پیدا نموده است؟ باید در جواب گفت : قانون علیت منحصر به پدیده‌ها ومخلوقات است، و خدا پدیده و مخلوق نیست تا مشمول این قانون و نیازمند به علت باشد، نکته دیگر اینکه هر چیز یک خصوصیت وویژگی منحصر بفردی دارد، خصوصیت و ویژگی خداوند غیر از خصوصیت و ویژگی مخلوق است؛ برای نزدیک شدن این مسئله به ذهن، به دومثال زیر توجه فرمایید:

1- روشنایی هرچیز از نور است روشنایی نور از کجاست؟

2- رطوبت هر چیز از آب است رطوبت آب از کجاست؟

برای توضیح بیشتر این جریان، به مثالی توجه کنید که در کتاب (اسلام از دیدگاه عقل ) بیان شده است:«هرگاه کتابی را روی میز بگذاریم و از اتاق بیرون برویم و بعد از مدتی به داخل اتاق برگردیم و ببینیم که کتابی را که روی میز گذاشته بودیم در جای خود نیست، بلکه در قفسه کتابخانه است؛ یقین می‌کنیم آن را کسی در قفسه نهاده، زیرا که خاصیت کتاب حرکت کردن نیست بلکه کسی را می‌خواهد که آن را بلند کند و در قفسه بنهد این را در ذهن داشته باشیم. اگر کسی در اتاق کتابخانه روی صندلی نشسته باشد و ما بیرون برویم و بعد از چند دقیقه برگردیم و ببینیم که شخصی که اول روی صندلی نشسته بود الآن روی فرش نشسته نمی‌پرسیم که چگونه از صندلی برخاسته و روی فرش نشسته زیرا خاصیت انسان حرکت کردن است می‌تواند راه برود و جابجایی او نیاز به دیگری ندارد الآن پدیده‌ها و مخلوقات مانند همان کتاب هستند همان‌طور که خود کتاب نمی‌تواند حرکت کند همینطور مخلوق هم نمی‌تواند خود بخود پیدا بشود بلکه نیاز به صانع و آفریننده دارد. خاصیت خدا هستی است و نیاز به صانع و آفریننده ندارد و همانطور که سئوال کردن درباره آن شخص که به کسی آن را برداشته و بالای فرش نهاده علامت و نشانه دیوانگی است! همینطور سوال کردن درباره خدا که چه کسی خدا را آفریده نشانه دیوانگی است.

سخن پایانی با آقای مساری

 

سخن پایانی با آقای مساری ؛ صاحب وبلاگ (دروغ ممنوع 

 

 ؛حمایت از جمهوری ایرانی) و دیگر دشمنان اسلام؟  

 

 

از سخنان گذشته آقای مساری صاحب وبلاگ (دروغ ممنوع 

 

 ؛حمایت از جمهوری ایرانی) این واضح است که ایشان دیده اند  

 چیزی و فکر کرده اند چیز دیگری ، هدف این است که ایشان  

 

دیده اند که مسلمانی دزدی می کند، مدعی الاسلام زنا می کند،  

 

مسلمانی دها جرم وجنایت مرتکب می شود، آقای مساری فکر  

 

کرده اند که شاید این مسلمانها که این کارها را انجام می دهند 

 

 اسلام به آنها این دستور را داده است . 

نخیر آقای مساری درست دیده اید ولی غلط فکر کرده اید ، ما  

 

نمی گوییم که مسلمانان کنونی صد در صد پایبند اسلام اند و تمام 

 

 کارهای آنها مورد تأیید است ولی به جرأت این را می توان گفت 

 

 که تمام احکام اسلام درست وموردتأیید اند و اسلام هیچ نقص و 

 

 عیبی ندارد. 

آقای مساری ؛ فکر را با اهل فکر جدا بدان  وسپس حقگرایانه ، 

 

 بدون تعصب و بدون تحت تأثیرات قرار گرفتن تبلیغات سوء در 

 

 پی حقیقت باش حتما اورا خواهید یافت . 

برای واضح شدن این جریان به چند مثال توجه دهید: 

1 = اگر یکی از میکانیک ها بد باشد آیا همه میکانیک های  

 

جهان بد اند ؟ و آیا کسی می تواند بگوید : حرفه وشغل میکانیکی  

 

بد است؟ 

2 = اگر یک بنّاء بد باشد آیا درست است که بگوییم تمام بنّاهای 

 

 دنیا بداند؟ و آیا این صحیح است که فردی بگوید: اصلا بنّائی 

 

 شغل نابجا و خرابی است؟ 

3 = اگر کسی ازعضوی از اعضای یک حزب بدی دید آیا درست 

 

 است که این فرد بگوید: تمام افراد واعضای این حزب بد اند؟ وآیا 

 

 می تواند بگوید: این حزب دارای افکاربدی است فقط بخاطر این 

 

 که فلان عضو این حزب آدم خوبی نیست؟ 

آری ؛ دوستان جواب تمام اینها منفی است یعنی این درست نیست 

 

 که چون فلان میکانیک بد است همه میکانیک ها و یا شغل 

 

 میکانیکی را بد گفت ، ویا اینکه چون فلان بنّاء و یا فلان عضو  

 

؛ فلان حزب بدست کلا شغل بنّائی و آن حزب را زیر سوال برد. 

دقیقا همین را در باره اسلام باید گفت : یعنی اگر امروزه بعضی  

 

از مسلمانان بعضی از جرم ها ویا گناهان را مرتکب می شوند ، 

 

 این درست نیست که ما تمام مسلمانان را بد بگوییم ویا اینکه  

 

خود اسلام را زیر سوال ببریم . 

آری اگر کسی بعد از بررسی دقیق آن وقت در اسلام چیزی دید 

 

 ؛حق دارد که برای مردم ارائه نموده واز اهل فنّش بپرسد ، نه  

 

این که بدون تحقیق بنا بر عداوت ودشمنی و بنا بر بدنام کردن 

 

 اسلام هزار ویک دروغ به اسلام نسبت دهد ، اگر کسی چنین  

 

کرد این خیانت است وباید به صاحبش گفت دروغ ممنوع!! 

.

در پایان سخنم دوست دارم به تمام کسانی که می خواهند واقعا  

 

در باره اسلام تحقیق کنند چند راهکار نشان دهم تا با آنها بتوانند 

 

 به حقیقت برسند: 

1 = مسأله اسلام را از قرآن و احادیث صحیح بررسی کنید،  

 

هدفم این است که متأسفانه امروزه در دین بسیاری از خرافات  

 

و بدعات وارد شده است، و شمای که می خواهید اسلام را  

 

بررسی کنید به جای خواندن کتاب این وآن ویا دیدن اعمال 

 

 مسلمانان مستقیما به خود قرآن واحادیث صحیح رجوع کنید 

 

 تا حقیقت همانگونه که هست برایتان واضح گردد. 

2 = تحت تأثیر تبلغات سوء قرار نگیرید، از آنجائی که اسلام 

 

 حقایق گراست و مسایل را واقع بینانه بررسی می کند، و بسیاری 

 

 با این جریان مخالف اند ،ما می بینیم امروزه از هر سو بر علیه 

 

 اسلام تبلیغات سوءمی شود و هر کس بسوی خود کشیده وتلاش  

 

می کند تا اسلام را بد نام کند، تا اینکه به اهداف شوم خود برسد، 

 

 لذا شمای که می خواهید در باره اسلام تحقیق کنید ؛کوشش کنید  

 

که تحت تأثیرات تبلیغات سوء قرار نگیرید. 

3 = تعصبات را بدور بریزید، هر کس در خانه وجامعه ای  

 

بزرگ شده که دارای افکار وایده های خاصی است و گاها این 

 

 ایدها وافکار با اسلام مخالف است و شما شاید از افرادی باشید 

 

 که در خانه ویا جامعه ضد اسلامی پرورش یافته باشید؛ لذا شما 

 

 وقتی که می خواهید در باره اسلام تحقیق کنید، باید عینک  

 

تعصب و دشمنی را بدور گذاشته و سپس به تحقیق در باره  

 

اسلام بپردازید. 

4 = به دنبال نقطه ضعف نگردید ، هدفم این است که اسلام را  

 

به این خاطر نخوانید که از آن نقطه ضعف و یا عیبی را کشف 

 

 نمایید، بلکه اسلام را برای این بخوانید که حقیقت آن را کشف 

 

 نمایید، زیرا هنگامی که به دید عیب و نقص یابی خواندید آن  

 

وقت هر چیزو حتی خوبیها را نیز بدخواهید دید. 

5 = از متخصصین وماهرین اسلامی کمک بگیرید ، شما  

 

هنگام تحقیق در باره اسلام شاید دچار اشکالات و شبهاتی  

 

بشوید برای تحقیق در باره آنها باید به متخصصان وماهران 

 

 اسلامی رجوع کرده و از آنها جواباتی را دریافت نمایید و  

 

سپس به راه تحقیق ادامه دهید. 

6 = زود خسته نشوید، بعضی ها شاید با خواندن چند رساله و 

 

 نگاه کردن به چند سایت و وبلاگ در اینترنت خسته شده دست 

 

 از تحقیق بردارند و فکر کنند به پایان خط تحقیق رسیده اند، و  

 

در حالیکه هنوز اندر خم یک کوچه اند، تحقیق و موشکافی افکار 

 

 وایده ها راه طولانی دارد، آهسته آهسته ولی مداوم بروید تا به 

 

 نتیجه ای برسید. 

7 = زود خود را محقق ندانید، بعضیها از آنجائی که کم ظرفیت  

 

اند با خواندن چند کتابی خود را محقق وصاحب نظر دانسته ؛ 

 

 شروع به نظریه پردازی می کنند ، ودیگربرای خودشان نیاز 

 

 تحقیق بیشتری را احساس نمی کنند ، این افراد هرگز به حقایق 

 

 نخواهند رسید، انسان فهمیده هرچند که بیشتر می فهمد این را 

 

 بهتر درک می کند که هنوز بسیاری از مسایل را نمی داند ویا 

 

 اینکه هنوز اطلاعات ومعلوماتش نسبت به مسایل بسیار اندک  

 

است. 

8 = اول کتاب دشمنان را نخوانید، هر کس می خواهد در باره 

 

 فکری تحقیق کند، نباید اول کتابهای دشمنان آن فکر را بخواند؛ 

 

 زیرا دشمن هیچ وقت حقیقت را بیان نمی کند ،و بلکه بر عکس 

 

 حقایق و خوبیها را وارونه جلوه می دهند، لذا کسانی که  

 

می خواهند درباره اسلام تحقیق کنند اول به کتابهای مستشرقین 

 

 و دشمنان اسلام رجوع نکنند، بلکه به خود قرآن وسنت صحیح 

 

 و کتب مفکرین اسلامی رجوع کنند تا حقیقت را همانگونه که 

 

 هست در یابند.

مهربان ترین دین با زنان اسلام است

 

مهربان ترین دین با زنان اسلام است 

 

در وبلاگ دروغ ممنوع ! حمایت از جمهوری ایران http://nemoaziz.blogsky.com

چنین آمده است :

نوشته زیر از قرآن کتاب محمد آورده شده است که مربوط به زنان و رفتار با آنان میباشد !

سوره النسا (زن)

اهجروهن فی  المضاجع و اضربوهن فان اطعنکم سبیلا ان الله کان علیا کبیرا

آنها را ( منظور زنان است) را به زدن تنبیه کنید که همانا الله عظیم است!

تفسیر آیه: مرد باید با زدن زن او را مطیع خود گرداند و در صورت مقاومت زن باید بر خشونت و زدن او بیافزاید! همانا الله محمد ( بسم قاسم جبارین) است!

جواب : آقای مساری چرا این قدرآیات قرآن را قطع و برید می کنید؟!! آری اینکار را می کنید تا جلوه دهید که اسلام یک دین خشن و خشونت پسند است ،و با قشر ضعیفی همانند زنان سازگار نیست ، وبر آنها ظلم وتعدی می کند.

ولی آنگونه که شما خیال خام در سر پرورانده ای نیست شما اولا: آیه ای که آورده اید ناقص است نیمی را ذکر کرده ونیم دیگر آن را حذف کرده اید ، در ثانی: آیه بعد از این آیه که با معنی و مفهوم آیه سابق کاملا مرتبط را نیز نیاورده اید.

آری آقای مساری؛ این خیانت قطع و برید بوده و این بیانات دروغ است و خودش ما می گویید دروغ ممنوع! پس چرا خودتان بسیار در فن دروغگوئی مهارت دارید شاید دروغ گفتن بر دیگران حرام ولی برجنابعالی حلال و مجاز است!!!

خوانندگان عزیز آقای مساری برای بد نام کردن اسلام این جرم ها را مرتکب می شود وآیات قرآن را ناقص نموده وقطع و برید می کند لذا بنده از شما خوانندگان محترم می خواهم که به اصل این جریان خوب توجه دهید، بنده در زیر آن آیه ای که آقای مساری قطع و برید نموده و ناقص ذکر کرده را کامل با ترجمه وتفسیر ذکر می کنم تا اصل جریان مشخص شود وسپس احساناتی که اسلام به زنان نموده را بیان خواهم نمود.

 اول به بیان آیه با ترجمه وتفسیر آن توجه نمایید:

آیه :  الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیّاً کَبِیراً (34) وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلاحاً یُوَفِّقْ اللَّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً (35) (سوره نساء)

ترجمه : بنا بر آنچه که خداوند بعضی را بر بعضی بر تری داده و بنا بر اینکه مردان مخارج زنان را پرداخت می کنند ؛مردان سرپرست زنان اند. پس زنان نیک، فرمانبردارند، ودر غیاب شوهر خود ومال شوهررا به پاس آنچه خدا حفظ نموده ؛ محافظت می کنند واما زنانی که شما ازنافرمانی آنها می ترسید اولا نصیحتشان کنید وسپس همبستری را با آنها رها کنید وبعدا آنها را کتک بزنید و راه دیگری را برآنها اختیار نکنید وهمانا خداوند والا وبزرگ است(34) اگر از ناسازگاری زن وشوهرمی ترسید پس یک نماینده از طرف مرد ویک نماینده از طرف زن انتخاب نمایید تا این مسأله را بررسی نمایند واگر این دو اصلاح بخواهند الله آن دو را توفیق می دهد همان الله بسیار دانا وآگاه است (35).  

تفسیر: آنچه خداوند در این دوآیه بیان نموده از قرار زیر می  

 

باشد: 

 

1 = مردان بنا براینکه امتیازات جسمی ، روحی ، روانی وعقلی  

 

بر زنان دارند و بنا براین مخارج زندگی زنان را از نظر اسلام 

 

 باید پرداخت کنند، لذا حق سرپرستی زنان بعهده مردان است.  

ناگفته نماند که این سرپرستی معنایش قلدری و زروگوئی بر زنان 

 

 نیست بلکه معنایش این است که مردان باید مخارج زندگی زنان 

 

 را بدهند ، مسکن برای آنان فراهم کنند، جان و آبروی آنان را 

 

 حفظ کنند، مخارج درمانی آنان را پرداخته ودیگر مشکلات آنان 

 

 را حل کنند.  

در قبال این همه نیکیها زنان هم از مردان در امور مجاز شرعی 

 

 و در حد توان از شوهراطاعت وپیروی کنند.  

2 = زنان نیک زنانی اند که از الله عزوجل اطاعت  

 

وشوهرانشان در امور مجاز شرعی و در حد توان پیروی 

 

 می نمایند و عزت خود واموال شوهر را محافظت می کنند.  

3 = اگرزنی سر ناسازگاری برداشت شوهر در علاج این جریان 

 

 باید امور زیر را رعایت کند:  

1 = قبل از هر چیز خانمش را نصیحت کند تا شاید دست از 

 

 ناسازگاری بر دارد.  

2 = شوهر با خانمش ترک همبستری کند تا شاید این روش در 

 

 اوتأثیر بگذارد و دست از لجاجت و ناسازگاری بکشد.  

3 = شوهر تنبیه اش کند و کتکش بزند تا شاید با این طریق فهمیده 

 

 وزندگیش را بتنش نکشاند . 

 

البته بعد از دو مرحله سابق این مرحله می رسد و رسول الله صلی 

 

 الله علیه وآله وسلم به ما دستور دادند که نباید زدن محکم وکاری 

 

 باشد ونباید برچهره زده شود . چون هدف نابود ویا ناقص نمودن 

 

 خانم نیست ، بلکه هدف فهماندن زن است .  

4 = اگر با این روشها زن ازناسازگاری دست کشید و بزندگیش 

 

 ادامه داد شوهر حق ندارد که در تلاش راه دیگری شود . 

 

5 = اگر بعد از تمام کارهای گذشته بازهم این مشکل خانوادگی 

 

 حل نشد حالا باید یک نماینده زن ویکی هم مرد انتخاب کنند تا  

 

این نمایندها با هم نشسته اصل این جریان را بررسی کنند و  

 

مقصر اصلی را شناسائی نموده راه حلی را ارائه دهند  .  

6 = در آیات دیگر قرآن آمده که اگر بعد از تمام تلاشها باز هم 

 

 این مشکل خانوادگی حل نشد لذا باید این زندگی را پایان داد و 

 

مرد باید این زن را طلاق دهد تا بدین طریق هر دو آزاد گردند 

 

 واین جریان از ریشه حل شود.  

خوانندگان عزیز و گرامی حالا شما قضاوت کنید که این دوآیه  

 

چه می گویند؟ وآقای مساری با ناقص بیان نمودن آیه چه برداشتی 

 

 نموده است؟!.  

عزیزان من این دو آیه در حقیقت آمده تا مشکلاتی که گه گاهی 

 

 در میان زن ومرد اتفاق می افتد و مشکل خانوادگی ایجاد می شود 

 

 را با این حکمت حل کند .  

آیا اگر تمام ادیان گذشته وتمام کتب دانشمندان دنیا را برگردیم  

 

چنین راه حل های زیبائی در آن ها یافت می شود ؟!! نه هرگز 

 

 نخواهی یافت.  

برادران وخواهران گرامی کجا در این دوآیه آمده (مرد باید با  

 

زدن زن او را مطیع خود گرداند و در صورت مقاومت زن باید 

 

 بر خشونت و زدن او بیافزاید! همانا الله محمد ( بسم قاسم  

 

جبارین است!) . نه هر گز چنین چیزی در این دو آیه نیست  

 

آنچه از زدن در این دو آیه سخن به میان آمده مرحله سوم آگاه 

 

 سازی زن است زیرا تمام زنان که یکسان نیستند بعضیها نیاز 

 

 به تنبیه دارند تا بهوش آمده وجریانات را خوب بفهمند .  

آقای مساری چرا حقیقت ها را پنهان می کنید مگر در زمان 

 

 جاهلیت زنان را برده نمی دانستند؟ مگر در دوران قبل از اسلام 

 

 این عربها دخترانشان را زنده بگور نمی کردند؟ مگر قبل از  

 

آمدن محمد صلی الله علیه وآله وسلم زنان از موقعیت اجتماعی و 

 

 ازرث ومیراث محروم نبودند؟ مگر قبل از آمدن قرآن زن در  

 

میان جوامع بشری ارزشی داشت؟ آخر چرا نمی گذارید که مردم 

 

 براحتی و بدون خیال بافیهای شما حقایق را بفهمند ؟ بنده دوست 

 

 دارم در پایان سخنانم چند احسان و خوبی را که اسلام نسبت به 

 

 زنان انجام داده را فهرست وار بیان نمایم تا برای همه گان  

 

واضح شود که تنها اسلام است که واقعا به زن ارزش قایل شده  

 

و جایگاه واقعی او را در جوامع بشری به او داده است :  

آری دوستان اسلام گفته است:  

 

1 = دختر زنده بگور کردن حرام است.  

2 = زن باید ارث و میراث ببرد.  

3 = گواهی زن اعتبار دارد.  

4 = باید شوهران به خانمهایشان مهریه بدهند.  

5 = باید تمام مخارج زنان را مردان بدهند.  

6 = تهیه مسکن زنان بعهده مردان است.  

7 = بهترین فرد کسی است که با زنش خوش رفتار باشد.  

8 = زن درجریان ازدواج حق انتخاب همسر را دارد.  

9 = در جریان ازدواج مجبور نمودن زنان حرام است.  

10 = زنی که درزمان زایمان بمیرد شهید است.  

11= زن می تواند دارای اموال مستقل باشد.  

12 = زن می تواند خرید، فروش وتجارت کند.  

13 = زن می تواند علم ودانش یاد بگیرد.  

14 = زن سرپرست درونی منزل است.  

15 = زن اولین معلم تمام انسانهاست.  

16 = قرآن در خودش سوره ای دارد به نام (النساء: زنان) ولی 

 

 سوره ای به نام (الرجال: مردان ) ندارد این هم یک امتیازی  

 

برای زنان است.  

18 = در قتل عمد در صورت عدم بخشش اولیاء دم ؛ قاتل زن  

 

باید اعدام گردد.  

19 = در قتل خطاء باید به اولیاء زن دیه پرداخت شود.  

وصدها نیکی و احسان دیگری که اسلام نسبت به زنان انجام داده  

 

است.  

دوستان گرامی اگر بخواهیم این جریان را در یک جمله  

 بیان کنیم باید بگوییم : 

 

 اسلام مهربان ترین دین نسبت به زنان است

قرآن سورهای خود را از کسی وام نگرفته است

قرآن سورهای خود را از کسی وام نگرفته است 

 

 

در وبلاگ دروغ ممنوع ! حمایت از جمهوری ایران http://nemoaziz.blogsky.com

نسبت به مطالب وسورهای قرآن چنین آمده است: 

در ضمن یک اشاره کوچکم دارم بدین موضوع که این شریعت برای اینکه خود را اهورایی و دین یکتا پرستی نشان دهد از دیگر ادیان بخصوص یهود و مسیحیت وام گرفته است! چگونه؟

سوره های یوسف و بقره و بنی اسرائیل از یهودیان و تورات به وام گرفته شده اند!

جالب اینکه از نظر لفظ و معنای کلامی و تفاسیر از دیگر سوره ها کاملا متفاوت می باشند و همیشه پیروان شریعت عربی آنها را از مترقی ترین سوره های شریعت عربی می پنداشتند.  

سوره های الروم " مریم و هود نیز از مسیحیت وام گرفته شده اند! تا شاید جنبه یکتا پرستی پیدا نماید این شریعت عربی (اسلام)!

ولی این عزیزان گرد آورنده این شریعت عربی فراموش کرده اند که همیشه عده ایی اهل خرد و اندیشه وجود دارند تا دسیسه و فتنه اصلی را رو نمایند! 

جواب : آقای مساری همانند گفته های پیشینشان فقط ادعا می نمایند ولی هیچ دلیلی را ارائه نمی دهند وفقط حرف می زنند ولی توجه نمی کنند ومی گویند دروغ ممنوع! ولی خودشان بسیار دروغ می گویند، آقای مساری اگر شما این سورهای که مدعی هستید که از تورات ویا انجیل گرفته شده می خواندید و می فهمیدید هر گز چنین حرفی را نمی زدید ، آقای مساری دین اسلام هرگز یکتاپرستی را از این وآن قرض نگرفته است اگر شما به اولین آیه ای که بر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده دقت کنید در آن آمده (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (1) سوره اقرأ. یعنی : بخوان به نام پرودگارت آنی که مخلوق را آفریده است، می بیند که حرف از یکتاپرستی زده شده است ،عموما بحث یکتاپرستی و دیگر مسایل عقیدتی در تمام سورهای قرآن موجود است، سوره ای که مسلمانان آن را در هر رکعت نمازشان می خوانند یعنی سوره فاتحه در آن آمده : الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1) الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2) مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4) .

یعنی : ستایش از آن پرودگارجهانیان است (1) ذات بسیار بخشاینده ومهربان(2) پادشاه روز سزا(3) تنها ترا می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم(4).

در قرآن سوره ای به نام سوره اخلاص (یعنی یکتا پرستی خالص) 

 

 داریم که در آن فقط بحث یکتا پرستی شده وبس و در آن آمده :  

 

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (3) وَلَمْ یَکُنْ  

 

لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4). 

 یعنی : بگوخدا یکی است (1) خدا بی نیاز است(2) نه زاده و 

 

 نه هم زاده شده است (3) و نه هم همانند او کسی بوده است. 

با این چند مثال خوانندگان عزیز متوجه شدند که دین اسلام  

 

خود دین یکتا پرستی است و این را از کسی وام نگرفته است  

 

، البته این را باید گفت که تمام ادیان الهی ادیان یکتا پرستی اند 

 

 و هر گز ما دین الهی که درآن شرک باشد نداریم ولی این  

 

نیست که این دین از آن دین قرض گرفته باشد  

لذا هر کس اندک مطالعه ای در کتب آسمانی داشته باشد این را خوب می داند که این حرف آقای مساری که (سوره های یوسف و بقره و بنی اسرائیل از یهودیان و تورات به وام گرفته شده اند!

وسوره های الروم " مریم و هود نیز از مسیحیت وام گرفته شده اند! ) سراپا دروغ است.

زیرا:

1= زبان قرآن عربی است و زبان تورات وانجیل عربی نبوده است.

2 = رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که زبان یهود ونصاری را نمی دانستند تا از کتابهای آنها ترجمه کنند وبه قرآن بیفزایند.

3 = در این سورها و بالأخص در سوره بقره از یهود ونصاری مذمت شده است چطور از کتابهای آنها گرفته شده و در آن مطالبی برخلاف خود آنها وجود دارد.

4 = تورات و انجیل کنونی وموجود در دنیا را نگاه کنید وقرآن را بخوانید آن وقت خواهید فهمید که از نظر روش بیان ونوع مطالب بسیار باهم متفاوت اند واین خود بزرگترین دلیل است که هیچ چیز قرآن از تورات وانجیل گرفته نشده است.

5 = هزاروچهارصد و اندی سال از زمان نزول قرآن می گذرد اگر این کتاب آخرین و کتاب جاوید خدا نبودی و از این و آن وام گرفته شده است پس باید همانند تورات وانجیل تحریف و تبدیل می شد که نشده و نخواهد شد.

6 = نصوص تورات وانجیل که تحریف شده و تغییر نموده باهم در تضاد اند ولی یک آیه در قرآن وجود ندارد که با آیات دیگر آن درتضاد باشد اگر بفرض محال بعض سورهای قرآن از آن کتابها گرفته شده پس باید آیات آن در تضاد می بودند؛ که الحمد لله چنین چیزی نیست.

ودها دلیل دیگری که بیانگر این مطلب اند که قرآن کتاب الهی است واز هیچ کتاب و یا دین دیگری چیزی را وام نگرفته است ویکتا پرستی اوّلین واصلی ترین اصول اسلام است .

قرآن سورهای خود را از کسی وام نگرفته است

قرآن سورهای خود را از کسی وام نگرفته است

در وبلاگ دروغ ممنوع ! حمایت از جمهوری ایران http://nemoaziz.blogsky.com

نسبت به مطالب وسورهای قرآن چنین آمده است: 

در ضمن یک اشاره کوچکم دارم بدین موضوع که این شریعت برای اینکه خود را اهورایی و دین یکتا پرستی نشان دهد از دیگر ادیان بخصوص یهود و مسیحیت وام گرفته است! چگونه؟

سوره های یوسف و بقره و بنی اسرائیل از یهودیان و تورات به وام گرفته شده اند!

جالب اینکه از نظر لفظ و معنای کلامی و تفاسیر از دیگر سوره ها کاملا متفاوت می باشند و همیشه پیروان شریعت عربی آنها را از مترقی ترین سوره های شریعت عربی می پنداشتند.  

سوره های الروم " مریم و هود نیز از مسیحیت وام گرفته شده اند! تا شاید جنبه یکتا پرستی پیدا نماید این شریعت عربی (اسلام)!

ولی این عزیزان گرد آورنده این شریعت عربی فراموش کرده اند که همیشه عده ایی اهل خرد و اندیشه وجود دارند تا دسیسه و فتنه اصلی را رو نمایند!

جواب : آقای مساری همانند گفته های پیشینشان فقط ادعا می نمایند ولی هیچ دلیلی را ارائه نمی دهند وفقط حرف می زنند ولی توجه نمی کنند ومی گویند دروغ ممنوع! ولی خودشان بسیار دروغ می گویند، آقای مساری اگر شما این سورهای که مدعی هستید که از تورات ویا انجیل گرفته شده می خواندید و می فهمیدید هر گز چنین حرفی را نمی زدید ، آقای مساری دین اسلام هرگز یکتاپرستی را از این وآن قرض نگرفته است اگر شما به اولین آیه ای که بر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده دقت کنید در آن آمده (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (1) سوره اقرأ. یعنی : بخوان به نام پرودگارت آنی که مخلوق را آفریده است، می بیند که حرف از یکتاپرستی زده شده است ،عموما بحث یکتاپرستی و دیگر مسایل عقیدتی در تمام سورهای قرآن موجود است، سوره ای که مسلمانان آن را در هر رکعت نمازشان می خوانند یعنی سوره فاتحه در آن آمده : الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1) الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2) مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4) .

یعنی : ستایش از آن پرودگارجهانیان است (1) ذات بسیار بخشاینده ومهربان(2) پادشاه روز سزا(3) تنها ترا می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم(4).

در قرآن سوره ای به نام سوره اخلاص (یعنی یکتا پرستی خالص) داریم که در آن فقط بحث یکتا پرستی شده وبس و در آن آمده : قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (3) وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4).

 یعنی : بگوخدا یکی است (1) خدا بی نیاز است(2) نه زاده و نه هم زاده شده است (3) و نه هم همانند او کسی بوده است.

با این چند مثال خوانندگان عزیز متوجه شدند که دین اسلام خود دین یکتا پرستی است و این را از کسی وام نگرفته است ، البته این را باید گفت که تمام ادیان الهی ادیان یکتا پرستی اند و هر گز ما دین الهی که درآن شرک باشد نداریم ولی این نیست که این دین از آن دین قرض گرفته باشد .

لذا هر کس اندک مطالعه ای در کتب آسمانی داشته باشد این را خوب می داند که این حرف آقای مساری که (سوره های یوسف و بقره و بنی اسرائیل از یهودیان و تورات به وام گرفته شده اند!

وسوره های الروم " مریم و هود نیز از مسیحیت وام گرفته شده اند! ) سراپا دروغ است.

زیرا:

1= زبان قرآن عربی است و زبان تورات وانجیل عربی نبوده است.

2 = رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که زبان یهود ونصاری را نمی دانستند تا از کتابهای آنها ترجمه کنند وبه قرآن بیفزایند.

3 = در این سورها و بالأخص در سوره بقره از یهود ونصاری مذمت شده است چطور از کتابهای آنها گرفته شده و در آن مطالبی برخلاف خود آنها وجود دارد.

4 = تورات و انجیل کنونی وموجود در دنیا را نگاه کنید وقرآن را بخوانید آن وقت خواهید فهمید که از نظر روش بیان ونوع مطالب بسیار باهم متفاوت اند واین خود بزرگترین دلیل است که هیچ چیز قرآن از تورات وانجیل گرفته نشده است.

5 = هزاروچهارصد و اندی سال از زمان نزول قرآن می گذرد اگر این کتاب آخرین و کتاب جاوید خدا نبودی و از این و آن وام گرفته شده است پس باید همانند تورات وانجیل تحریف و تبدیل می شد که نشده و نخواهد شد.

6 = نصوص تورات وانجیل که تحریف شده و تغییر نموده باهم در تضاد اند ولی یک آیه در قرآن وجود ندارد که با آیات دیگر آن درتضاد باشد اگر بفرض محال بعض سورهای قرآن از آن کتابها گرفته شده پس باید آیات آن در تضاد می بودند؛ که الحمد لله چنین چیزی نیست.

ودها دلیل دیگری که بیانگر این مطلب اند که قرآن کتاب الهی است واز هیچ کتاب و یا دین دیگری چیزی را وام نگرفته است ویکتا پرستی اوّلین واصلی ترین اصول اسلام است .

اسلام هر گز دین شکنجه نیست

 

اسلام هر گز دین شکنجه نیست 

آقای مساری در وبلاگ دروغ ممنوع! حمایت از جمهوری ایرانیhttp://nemoaziz.blogsky.com بر علیه دین اسلام چنین نوشته اند:

نگاه تاریخی به  شریعت عربی ( اسلام): در طول تاریخ این شریعت جنایات مختلفی بر علیه بشریت صورت داد که معمولا این جنایات به نام احکام آن بر علیه بشریت رخ می دهد این جنایات مختلف از هرنوع ( اعدام " شلاق " قطع عضو " سگنسار" اسید پاشی " مصادره اموال " ربودن زنان و دختران " ) و دیگر انواع شکنجه های روحی و جسمی بر قرار میگردد !

 اما به چه علت این وقایع  در شریعت عربی هست و در دیگر ادیان وجود ندارد؟

 بدین خاطر است که این شریعت  مبنای عقلی ندارد و راهی نیز جز خشونت برای بسط و گسترش و در ضمن حفظ بقای منحوس خود ندارد! دلیل از این محکم تر میخواستید!) 

جواب : آقای مساری با وجود اینکه نام وبلاگش را دروغ ممنوع! گذاشته ولی متأسفانه خودشان بسیار دروغ می گویند و شاید هدفش این است که برای دیگران دروغ ممنوع است ولی برای خود آقای مساری حتی دروغ های شاخ نیز مجاز است .

جناب آقای مساری در کدام آیه قرآن و یا حدیث صحیحی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آمده که اسلام " اسید پاشی " مصادره اموال " ربودن زنان و دختران " ) و دیگر انواع شکنجه های روحی و جسمی را اجازه داده و آنها را بر سر بشریت اجراء نموده است .

ببینید آقای مساری ادعای دروغین نمودن بسیارآسان است، زیرا دروغ استخوانی نیست که در گلوی گوینده آن گیر کند، واین کار هر دغل باز است ولی ادعاهای از قبیل این ادعای جنابعالی را بثبوت رساندن محال است.

شما که این همه غم ملت می خورید و بخاطر این ملت خواب از چشمانتان پریده و بی تاب شده اید لطفا زحمت کشیده دلیل این مطالبی که بیان کردید ارائه نمایید ورنه همه شما را به دروغگوئی متهم می کنند.

عزیزان و خوانندگان گرامی هرگز اسلام( " اسید پاشی " مصادره اموال " ربودن زنان و دختران " ) و دیگر انواع شکنجه های روحی و جسمی را اجازه نداده و آنها را بر سر بشریت اجراء ننموده ، وشدیدا با این کارها مخالف است .

اسلامی که به رعایت نمودن حق همسایه حتی کافر، حق پدر ومادر، حق جامعه ، احترام به انسانیت ، احترام به بزرگتر، رعایت حق کوچک تر، رعایت حقوق فرزندان  وهمسر دستور اکید می دهد ، کجا این اجازه را می دهد که به انسانیت ظلم نموده اموال آنها را مصادر،زنان و دختران آنها را ربوده وبر آنها اسید بپاشیم.

بنده برای اینکه دروغ این آقا واضح شود وهمه بدانند که اسلام حتی به حیوانات چه رسد به انسانها چقدررأفت ومهربانی دارد دو حدیث برایتان از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیان می دارم:

1 = رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: زنی بخاطر اینکه گربه ای را زندانی نموده بود، نه به آن آب وغذا می داد و نه هم رهایش می کرد تا خود بدنبال آب وغذا بگردد تا سرانجام این گربه از تشنگی و گرسنگی مرد ، خداوند این زن را بخاطر این ظلمی که به این گربه کرده بود به جهنم می برد.

2 = رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: روزی فرد زنا کاری از امتیان پیشین از کنار چاه آبی گذر کرد و چون تشنه بود در چاه رفته آب نوشید همینکه از چاه بیرون شد دید سگی زبانش را درآورده واز تشنگی زبانش را برخاکهای نمناک کنار چاه می کشد آن فرد با خودش گفت این سگ هم مانند من تشنه است دوباره در چاه فرورفت و موزه اش آب نموده با دهان گرفت واز چاه بیرون شد وآن سگ تشنه را آب داد خداوند بنا بر همین کار اورا بخشید.

حالا خوب دقت کنید اسلامی که با حیوانات تا به این حد مهربان است، وپیامبر اسلام نسبت به رعایت حق حیوانات چنین می فرمایند، آیا این اسلام می گوید: شما بر بشریت جنایت کنید؟!!!!.

وقتیکه خداوند در سوره زلزله می فرماید : هر کس یک زره کارنیک انجام دهد پاداشش را خواهد دید و هر کس یک زره کار بد انجام دهد سزایش را خواهد دید . پس چگونه این اسلام دستور به ارتکاب جنایت می دهد؟!!!.

اسلامی که می گوید: در قیامت حتی حیواناتی که به حیوانات دیگر ظلم نمودند از آنها انتقام گرفته خواهد شد ، چطور به انسانها می گوید: بر یکدیگر ظلم کنید و مرتکب جرم جنایت شوید؟!!! .

اما اینکه ایشان نوشته اند که اسلام : اعدام می کند " شلاق می زند " قطع عضو می کند" سگنسارمی کند" . درست است ولی باید پرسید که بر سر چه کسانی این احکام را اجراء می کند ؟

آیا اسلام برسرهر کسی را که بخواهداین احکام را اجراء می کند؟

آیا اسلام از هرکس که خوشش نیاید و یا رنگش دل بخواه اسلام نباشد این احکام را براو اجراء می کند؟

نخیر اینگونه که این آقا فکر می کنند نیست ، اسلام حدود را بر مجرمانی که جرم جنایت مرتکب شدند را اجراء می کند .

آری اسلام قاتلینی را که اولیاء مقتول نبخشند و قتل هم عمدی باشد؛ اعدام می کند ، ولی اگر اولیاء دم بخشیدند و یا قتل عمدی نبود اسلام هر گز کسی را اعدام نمی کند.

قاتلی که امنیت جامعه را بهم زده ، رعب وحشت در جامعه ایجاد کرده ، فرزندانی را یتیم کرده، زنی را بیوه کرده، پدر و مادری را بی فرزند نموده ، قومی را بعزا نشانده همه وهمه را داغ دار نموده وبطور وحشیانه همانند درندگان جان انسانی را گرفته است،با تمام این وجود بازهم آیا بنظر شما اسلام او را آزاد بگذار تا همیشه از این جرمها مرتکب شود ؟!

نخیرآنطور که شما خیال می کنید و غلط می پندارید نیست ،تمام عقلاء و دانشمندان دنیا و تمام ادیان الهی بر این اتفاق نظر دارند که باید چنین فردی اعدام شود و امروزه قریب به اتفاق تمام کشورهای کنونی جهان این را بعنوان یک قانون مسلم پذیرفته اند.

آری اسلام کسی را که اول اسلام آورده وسپس کافر گشته را بشرطی که توبه نکند ودوباره به اسلام بر نگردد اعدام می کند .

اما اسلام این کار رابنا بردلایل زیر انجام می دهد:

1 =اسلام می گوید : انتخاب عقیده آزاد است اما توهین به عقیده دیگران ممنوع است.

2 = اسلام می گوید: ما کسی را مجبور به آوردن در دین نمی کنیم .

3 = اسلام  می گوید : خوب فکر کن اگر در اسلام آمدی حق بیرون شدن را نداری ، یا وارد اسلام نشو وبر عقیده خود بمان ویا اگر آمدی دیگر حق بیرون شدن را نداری.

4 = اسلام می گوید : بیرون شدن از آن توهین به خدا ،تمسخر به دین ویک خیانت عقیدتی است .

برای درک این مطلب به یک مثال خوب دقت نمایید: امروزه تمام اندیشمندان بر این متفق اند که خائن حق زندگی ندارد بعنوان مثال یک خیانتکار جنگی باید اعدام شود ، یک خائن به وطن باید اعدام گردد ، اسلام نیز همین را می گوید : که یک خائن به عقیده باید اعدام گردد وکسی که اسلام آورده دوباره به کفر برگشته این خائن به عقیده  وخائن به وطن اسلامی است واگر توبه نکرد باید اعدام گردد.

ولی رحم وشفقت اسلام را ببینید که به چنین فرد خائنی فرصت توبه می دهد واگر توبه نکرد اعدام می کند ولی امروزه به خیانتکار جنگی وخائن به وطن فرصت توبه داده نمی شود و حکم اعدام بر آنها اجراء می گردد.

اما جریان شلاق " قطع عضو " نیز برای مجرمان خاص و مواقع خاص است .

آیا بنظر شما جوان مجردی که به ناموس مردم تجاوز نموده و یا به ناحق آبروی فردی را ریخته و به او تهمت زده نباید شلاق بخورد ؟! آیا بنظر جنابعالی کسی که امول مردم را بسرقت می برد و امنیت مالی جامعه را بهم می زند نباید دستش بریده شود؟!

شاید شما در میدان بحث و گفتگو بگویید: نخیر؛ نباید کسی شلاق بخورد و دست کسی قطع وبریده شود ولی در دل این را خوب می دانید که این احکام اسلامی عین عدالت و پر از حکمت است ، واسلام با این احکام و حدود جلوی فسادات در جامعه را گرفته است ، به یک مثال توجه فرماید تا حقیقت وحکمت این حدود برایتان واضح شود:

من تمام کارهای عربستان راتأیید نمی کنم ولی اجرای حدود وبالأخص در حرمین را نه من تنها بلکه همه تأیید می کنند و حاجیان که به حج خانه خدا مشرّف شده اند می گویند: همین که اذان شروع می شود ووقت نماز فرامی رسد تمام دکانها باز ؛ صاحبان آنها؛ آنها را رها کرده به نماز می روند وکسی جرأت دزدی ندارد .

حالا بنده از آقای مساری می پرسم این امنیت از کجا آمده ؟ شما اگر بنا بر تعصب جواب نمی دهید بنده می گویم این امنیت از اجرای حدود آمده که کسی جرأت دزدی ندارد.

آقای مساری دنیا امروز اگر جنایتکار، دزد، بی حیاء شده همه وهمه از این است که حدود دین اسلام بر مردم اجراء نمی شود.

حکام دنیا اگر می خواهند در جوامع بشری دزدی نباشد باید دست دزد را ببرّند تا همه درس عبرت گرفته به سوی چنین جنایتی نروند.

دانشمندان دنیا اگر می خواهند بی حیائی از جوامع بشری برداشته وناموس مردم در آرامش باشد باید زناکاران مجرد را شلاق زده و زناکاران متأهل را سنگسار کنند.

ناگفته نماند که بحث سنگساررا بنده قبلا در مطالب پیشین خودم توضیح داده ام ونیاز به تکرار دوباره نیست.

اما اینکه آقای مساری می گویند: (این وقایع  در شریعت عربی هست و در دیگر ادیان وجود ندارد؟).

این نیز یکی دیگر از دروغ های این آقاست هرکس اندک آگاهی نسبت به ادیان الهی داشته باشد چنین حرفی را نمی زند .

آقای مساری شاید بنظر شما به قاتلین ، زناکاران و دزدان در ادیان گذشته جایزه می دادند؟!

نخیر آقا هیچ عقل سالم و هیچ فرد آگاهی چنین حرفی را نمی زند ، در تمام ادیان سزاهائی را برای مجرمین تعیین نموده بودند وتا بحال تمام کشورها اعم از مسلمان وغیر مسلمان بر این اتفاق نظر دارند که باید مجرمین بسزای اعمالشان برسند.

اندکی کتابهای تورات ، انجیل و قوانین کشورهای را مطالعه کنید و سپس وارد این بحث شوید.

من از آقای مساری که می گوید : دروغ ممنوع ! در تعجبم که چرا این همه دروغ را می گوید و ککش هم نمی گزد و خیالش هم نیست.

اما دلیل که آقای مساری برای این دورغ هایش ارائه نموده نیز خنده داراست ایشان دلیل بودن حدود در اسلام را این گونه بیان نموده می نویسد:

 (بدین خاطر است که این شریعت  مبنای عقلی ندارد و راهی نیز جز خشونت برای بسط و گسترش و در ضمن حفظ بقای منحوس خود ندارد! دلیل از این محکم تر میخواستید!)

آقای مساری ؛عطار هر چه دارد همان را بفروش می گذار، چرا به اسلام توهین می کنی کمی عاقل باش ، آخر چرا این همه دروغ می گوئی، جنابعالی یک حکم از احکام شرعی را بیان نمایید که مبنای عقلی نداشته باشد ، درک نکردن شما حکمتهای احکام اسلامی را؛ دلیل خلاف عقل بودن آنها نیست ، شاید من وشما حکمت خیلی چیزهای دنیا را نفهمیم ولی نفهمیدن من وتو دلیل بی حکمتی آنها نیست.

اسلام دین رحمت است نه دین خشونت

 

اسلام دین رحمت است نه دین خشونت 

 

همانطور که در مقاله پیش نوشته بودم که بنده سلسله وار به مطالب و بلاگ (دروغ ممنوع ! حمایت از جمهوری ایرانی) با آدرس: http://nemoaziz.blogsky.com پاسخ خواهم داد در اینجا به یکی دیگر از مطالب بیان شده در این وبلاگ می پردازم.

صاحب این وبلاگ آقای مساری تحت عنوان (حقیقت همیشه تلخ است!)

چنین نوشته اند:

در شریعت عربی( دین اعراب اسلام) هرگونه خشونت و عمل ضد انسانی مجاز هست چون این شریعت فقط بدین قصد ایجاد شد تا یک گروه خاص( دستگاه اشرافی گری که در سنوات مختلف نام ها متعدد بر خود نهادند) بر گروه های دیگر انسانی حکم فرمایی نماید!برای اطلاع بیشتر شما باز نمونه دیگری از احکام نورانی و الهی این شریعت ضد بشری می آورم تا شاید آگاه گردید!

 سوره النسا (زن)

 آیه سنگسار

 واللاتی یاتین الفاحشه من نسائکم فان شهدوا فامسکوهن حتی یتوفهن الموت اویجعل الله لهن سبیلا 

ترجمه آیه: زنانیکه عملی غیر از آنکه شما حکم فرمودید کنند چهار شاهد مرد بر آنها بخواهید در این صورت قتل و مرگ آنها فرا میرسد(مرگ با سنگسار منظور است)!

تفسیر آیه : در اینجا محمد منظور دارد که احکام شریعت عربی(اسلام) مانند حد که برگرفته از رسوم و سنن جاهلی اعراب در آن زمان بود باید در جامعه جاری گردد. 

 

 جواب : آنچه از نوشته ایشان فهمیده می شود امور زیر می باشد:

1 = اسلام تنها دین عربهاست ویک دین جهانی وبرای همه بشریت نیست.

2 = اسلام دین خشونت است و در آن عمل ضد انسانی مجاز است.

3 = اسلام آمده تا یک گروه خاص( دستگاه اشرافی گری که در سنوات مختلف نام ها متعدد بر خود نهادند) بر گروه های دیگر انسانی حکم فرمایی نماید!

4 = بحث سنگسار زنا کار در اسلام را مطرح کرده است.

5 = حد زنا برگرفته از رسوم و سنن جاهلی اعراب آن زمان بوده وپیامبراسلام از آنان گرفته و در جامعه اجرا گردانده است.

این بو خلاصه آنچه که آقای مساری زرتشتی در این وبلاگشان نوشته بودند در ادمه ما به تک تک آنچه ایشان نوشته اند پاسخ خواهیم داد و سپس قضاوت را به خود آقای مساری و خوانندگان گرامی می سپاریم. 

اعتراض اول: 

 اسلام دین تنها دین عربهاست ویک دین جهانی وبرای همه بشریت نیست.

بنده جواب این اعتراض را بادلایل آن در مقاله پیشین خودم در همین وبلاگ نوشته ام که خوانندگان گرامی می توانند به آن رجوع کنند و نیاز به تکراردوباره آن نیست. 

اعتراض دوم:  

اسلام دین خشونت است و در آن عمل ضد انسانی مجاز است.

در جواب این سخن آقای مساری باید گفت: این یکی از اتهامات دروغینی است که دشمنان اسلام همیشه و در طول تاریخ هزار اندی ساله اسلام بر اسلام وارد کردند وچون دروغ بوده است از آن هیچ نتیجه وسودی هم نگرفته اند .

در حقیقت اسلام بر عکس آنچه که شما می گویید دین رحمت است زیرا ذات که این دین را فرستاده (أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (151) اعراف) یعنی رحم کننده ترین رحم کنندگان است وپیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر رحمت بوده است .

بنده دوست دارم در این جا فقط به یک جریان تاریخی اشاره کنم تا برای همه گان واضح شود که اسلام هر گز دین خشونت نبوده ونه هست؛ بلکه دین رحمت ،شفقت ومحبت بوده وهست ، اهل مکه از اول با رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دشمن بودند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را آزار واذیت می کردند بچه دان و شکمبه شتر در حین خواندن نماز بر دوشش می اندختند ، پارچه بر گلویش بسته می خواستند او را خفه کنند، توهین می کردند نسبت به ایشان فحاشی وبد زبانی می کردند و سه سال در محاصر اقتصادی ،سیاسی واجتماعی قرار دادند وبر علیه ایشان وفکر ایشان تبلیغات سوء می کردند و در آخرهم قصد کشتن وترورش را نمودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم هجرت نمودند وکفار در این جریان ناکام شدند.

نه تنها بر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم این سختیها را آورده یاران وطرفدارانش را نیز آزار واذیت داده و به قتل می رساندند .

آخر مگر بلال حبشی و دها یار دیگر پیامبررا چه کسانی در گرمای سوزان عربستان شکنجه می دادند ؟!

آخر مگر چه کسانی سمیه مادر عمار یک زن بی کس ومظلوم را به نامردی کشتند؟!

آخر مگر چه کسانی باعث شدند تا مسلمانان خانه وکاشانه شان را رها نموده زندگی در غربت را بر زندگی در وطن ترجیح دهند؟!

تمام این خوشونت ها واعمال ضد بشری را کفار مکه انجام دادند ولی بازهم رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به یارانش دستورمی دادند تا صبر واستقامت می دادند و می گفتند با آنها درگیر نشوید .

تا اینکه مسلمانان هجرت نمودند وبه مدینه رفتند بازهم کفار از شیطنتهایشان دست برنداشتند و جنگها براه انداختن و به وطن غربت آنان حمل نمودند جنگ خندق مدرک اصلی و بیانگر این مطلب است.

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم خواست تا به مکه رفته با یارانش عمره انجام دهد کفار مکه آمده با خشونت کامل و بی رحمی تمام جلوی پیامبر ومسلمانان را گرفتند ودر آخر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم رازی به صلح شده با آنها صلح نمودند.

ولی بازهم کفار بندهای صلح نامه را رعایت نکردند واین صلح را شکستند وپیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مجبور شدند تا که این پیمان شکنان را ادب کنند ؛لذا راهی مکه شدند ومکه را فتح نمودند وکفار راشکست دادند.

حالا خوب دقت کنید که آیا اسلام دین رحمت وانسانیت هست یا نه؟

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و یارانش فراموش نکرده بودند که اهل مکه با آنها چه کرده؟ و در میان اهل مکه کسانی وجود دارند که در جنگ احد جگر عموی پیامبر حمزه رضی الله عنه را بیرون آورده و جویده و گوش وبینی دیگر مسلمانان را بعد از شهادت بریده اند.

با تمام این وجود می فرماید : هرکس به خانه ابوسفیان برود در امان است و ابوسفیان تا آن زمان یکی از بزرگترین دشمنان اسلام بوده وخانمش هند کسی بوده که جگر حمزه عموی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را بیرون آورد ه وجویده است.

آری با تمام این وجود پیامبر بزگوار اسلام در روز فتح مکه وشکست دشمن دیرینه و لجوج اسلام ، می فرماید: بروید شما آزدگان هستید و کسی به شما کاری ندارد.

زمانی که وحشی قاتل حمزه عموی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و هند زن ابوسفیان کسی که بعد از شهادت حمزه سینه او راپاره نموده وجگرش را درآورده جویده است به خدمت رسول الله آمده صلی الله علیه وآله وسلم واظهار ایمان می کنند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آنها را بخشیده وایمان آنها را قبول می کند.

خوانندگان گرامی حالا خود قضاوت کنید که آیا دین اسلام دین خوشنت است ویا دین رحمت ؟

عزیزانم اگر حکّام جهان متمدن امروز بر چنین دشمنی پیروز می شدند چه می کردند؟؟؟؟؟؟؟

آری اسلام ودین رحمت ودوستی است که بزرگترین دشمنانش را هم مورد عفو بخشش خویش قرار می دهد. 

اعتراض سوم: 

اسلام آمده تا یک گروه خاص( دستگاه اشرافی گری که در سنوات مختلف نام ها متعدد بر خود نهادند) بر گروه های دیگر انسانی حکم فرمایی نماید!

در جواب این اعتراض باید گفت شما حتی یک مثال بیاورید که رسول الله صلی الله علیه وسلم از گروه اشراف را بدون صلاحیت وتقوا بر سرکار گذاشته باشد ویا اینکه یک آیه قرآنی و حدیث صحیح نبوی را بیان نمایید که چنین دستور داده باشد.

اسلام همیشه پست ومقامها را بنا برصلاحیت ها به افراد می دهد نه بنا بر طبقات اجتماعی بعنوان مثال نگاه کنید یکی ازبهترین پست ومقامهای اسلامی مؤذن بودن در مسجد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می باشد این پست به چه کسی داده شده ؟ به دو نفر که یکی از آنها کور است که همان عبدالله ابن ام مکتوم باشد ودیگری یک برده حبشی که بلال حبشی باشد.

اگر اسلام به اشرافها و گروه مرفّه پست ومقام می داد باید پست را به قریشیها و عربها اصیل می داد. نه هر گز اینگونه نیست؛ اسلام تقوا ،پرهیزگاری، خداترسی وصلاحیت افراد را نگاه می کند و تمام این خوبیها در عبدالله ابن ام مکتوم نابینا وبلال حبشی رضی الله عنهما یافت می شدند وهردو صلاحیت این پست را داشتند.

آخر اگر اسلام گروه اشراف را بر سرکار می آورد پس چرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم اسامه بن زید رضی الله عنهما که یک غلام زاده است را در آخرین روزهای زندگیش فرمانده ارتش وسپاه اسلام می کند .

اگر اسلام با گروه متمول واشراف پارتی بازی داشته وسازش می کند چرا خود رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم صفیه رضی الله عنها که یهودی زاده واسیر جنگی که از نظر اسلام برده است آزاد می کند وسپس به ازدواج خویش در می آورد.

اگر اسلام با اشراف است وبه دیگران کاری ندارد چرا زینب بنت جحش که از اشراف عرب است به ازدواج زید که برده است در می آورد و همینکه زید دوست ندارد که با زندگی کند وطلاقش می دهد خداوند به رسولش دستور می دهد که توبا زینب ازدواج کن.

در آخر باید گفت هرکس بادید منصفانه به اسلام نگاه کند خواهد فهمید که اسلام دین عادلانه ای است که با گروه خاصی نیست وهمیشه با افراد با تقوا ، خدا ترس و صلاحیت دار است وبس.  

اعتراض چهارم: 

 ایشان بحث سنگسار زنا کار در اسلام را مطرح کرده است. واین را به نوعی وحشیانه خوانده است.

در جواب ایشان باید گفت جریان سزا دادن مجرم یک جریانی است که تمام عقلاء بشر و همه دانشمندان بدان اتفاق نظر دارند و همه به این امر موافق اند که برای جلو گیری از ازدیاد جرمها باید مجرمین تنبیه شوند وبه سزای اعمالشان برسند و این قانون تمام کشورهای جهان متمدن کنونی است .

ولی در اینجا دو چیز هست :

یک اینکه چه چیز جرم است وچه چیز جرم نیست.

دوم اینکه تا چه حدی برای هر جرمی باید سزا تعیین شود.

در این دوچیز ادیان الهی ،عقلاء ودانشمندان دارای نظریات متفاوتی اند.

درباره زنا باید این نکته را فراموش نکرد که اسلام هر زناکاری را نگفته که باید سنگسار شود بلکه زنا کاری باید سنگسار شود که:

 اولا متأهل باشد.

 ثانیا: خودش اعتراف بزنا کرده باشد ویا اینکه چهار شاهد عادل در هنگام عمل نامشورع زنا اورا دیده باشند ودر حضور قاضی شرع گواهی دهند.

ورنه اگر فردی زنا کرد ولی مجرد بود صد ضربه شلاق خورده ویکسال تبعید می گردد ولی سنگسار نمی شود.

ویا اینکه زنا کرده خواه متأهل باشد ویا مجرد خودش اعتراف به جرم نکرده وچهار گواه هم نبوده به هیچ عنوان حد زنا بر او اجرا نمی گردد و حتی اگر کمتر از سه نفرگواهی دهند این گواهی اعتبارشرعی ندارد وگواهان از نظر اسلام دروغ گو محسوب شده شلاق می خورند.

لذا اسلام جریان ثبوت زنا را بسیار سخت گرفته است ولی با این وجود اگر فرد متأهلی خواه مرد باشد ویا زن زنا نمود وچهار فرد عادل محکمه پسند آنها را در زمان عمل نامشروع زنا دیدند وبه دادگاه آمدند گواهی دادند ویا خود فرد زناکار به نزد قاضی شرع رفت و اعتراف به زنا نمود بازهم باید قاضی شرع چندین بار به نوعی به او تلقین واشاره کند تا از این اعترافش رجوع کند اگربا این وجد رجوع نکرد باید تحقیق شود که این فرد از نظر روحی روانی وعقلی دچار مشکلی نیست و یا اینکه مواد نشه آور استفاده نکرده بعد از تمام این کارها آن وقت اعتراف او اعتبار دارد وحد براو جاری می شود . ببینید که اسلام چقدر اثبات زنا را سخت گرفته است وبه این آسانها هم نمی شود برای کسی زنا را ثابت کرد.

اگر با وجود تمام این سختیها باز هم برای فردی متأهلی زنا ثابت شد حالا اسلام می گوید این فرد باید سنگسار شود اما اینکه چرا اسلام این حرف را زده است:

اولا : فردی که با این طریق برایش زنا ثابت شده این فرد چند جرم سنگین مرتکب شده که جز مرگ چیز دیگر نمی تواند او را پاک و آرامش جامعه را حفظ کند، در حقیقت این فرد مرتکب جرمهای زیر شده است:

1 = قانون الهی را زیر پا گذاشته است.

2 = عزت خودش را لکه دار نموده است.

3 = آبروی پدر ومادر وتمام اقوام خود را خدشه دار نموده است.

4 = آبروی فردی که با او عمل نامشروع زنا را مرتکب شده را ریخته است.

5 = آبروی پدر ومادر وتمام اقوام فردی که با او عمل نامشروع زنا را مرتکب شده را ریخته است.

6 = امنیت پاکی جامعه را از بین برده است.

7 = باعث خدشه دار شدن نسل بشریت شده است.

8 = باعث ترویج فحاشی وبی حیائی در جامعه شده است.

9 = حق فردی را که با اوقبل ازعمل نامشروع زنا ازدواج نموده را پایمال کرده است.

10 = آبروی فردی را که با او قبل ازعمل نامشروع زنا ازدواج نموده را ریخته است.

ودها جرم دیگری که از با این عمل نامشروع زنا اتفاق افتاده است ، آیا با این وجود این فرد بایدزنده بماند تا فردا جرم دیگری مرتکب شود و آبروها را بریزد و....... دها جنایت دیگر بکند؟!

ثانیا: اسلام این حکم سخت را برای حفظ نسل و آبروی مردم  داده است تا کسی به این سو نرود و نسل و آبروی مردم را لکه دار نکند.

ثالثا: این را تجربه ثابت نموده که هر جرمی که سزایش کم باشد بیشتر صورت می گیرد و هر جرمی که سزایش بیشتر باشد و بر مرتکبین آنها اجرا شود آن جرم خود بخود کمتر می شود.

ربعا: درادیان پیشین همچون یهودیت حکم سنگسار متأهل بوده است.

خامسا: امروزه در دنیای متمدن وپیشرفته کنونی در بسیاری از کشورها حتی غیر مسلمان نیز سزای بسیاری از جرائم اعدام ومرگ است ؟ 

اعتراض پنجم 

 ایشان نوشه اند:  حد زنا برگرفته از رسوم و سنن جاهلی اعراب آن زمان بوده وپیامبراسلام از آنان گرفته و در جامعه اجرا گردانده است.

در جواب این باید گفت این یک دروغ بسیار بزرگی است که ایشان زده اند زیرا:

 اولا: دردوران جاهلیت نود ونه در صد جامعه آن زمان زنا را عیب و یا گناه نمی دانستند پس چطور می شود جامعه که چیزی را جرم وگناه نداند برایش سزای مرگ تعیین کند؟!!!!.

ثانیا: اسلام قانون الهی است از سنن جاهلی اعراب بر گرفته نشده است زیرا جاهلی که خود در جهالت بسر می برد چه گونه می تواند شما را راهنمائی کند بگفته معروف خفته خفته را کی کند بیدار.

ثالثا: آقای نویسنده ادعا کرده اند ولی برای اثبات ادعایشان دلیلی را ارائه ننمودند واین مشهور است چون سخن گفتی دلیلش را بگو ، ورنه دروغگو محسوب می شوی.

وایشان اگر تمام اوراق تاریخ را ورق بزنند برای این سخنشان حتی یک دلیل صحیحی هم نخواهند یافت. 

سخن آخر 

در پایان می خواهم در باره آیه قرآن که ایشان ترجمه و تفسیر نمودند نیز نکاتی چند ارائه نمایم:

اولا به ترجمه و تفسیرایشان توجه فرمایید ایشان نوشته اند:

سوره النسا (زن)

 آیه سنگسار

 واللاتی یاتین الفاحشه من نسائکم فان شهدوا فامسکوهن حتی یتوفهن الموت اویجعل الله لهن سبیلا 

ترجمه آیه: زنانیکه عملی غیر از آنکه شما حکم فرمودید کنند چهار شاهد مرد بر آنها بخواهید در این صورت قتل و مرگ آنها فرا میرسد(مرگ با سنگسار منظور است)!

تفسیر آیه : در اینجا محمد منظور دارد که احکام شریعت عربی(اسلام) مانند حد که برگرفته از رسوم و سنن جاهلی اعراب در آن زمان بود باید در جامعه جاری گردد.

جواب : من در تعجبم از کسانی که حتی نوشتن دو کلمه عربی را نمی دانند چگونه به خود این جرأت را می دهند که قرآن را ترجمه وتفسیر نمایند ، اصلا برادران و خواهران گرامی ترجمه وتفسیر آیه این گونه نیست بنده آیه را با حواله سوره و ترجمه وتفسیرصحیح آن را نقل می کنم سپس خود خواهید دید که ایشان چقدر در ترجمه وتفسیر این آیا خیانت نمودند:

آیه :  

 وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً (15) (سوره نساء)

ترجمه : وزنانتان آنانی که کار زشت زنا را مرتکب می شوند پس چهارتن از مردانتان را برآنها گواه بخواهید اگر آنان گواهی دادند پس آن زنان را در خانه نگه دارید تا وفات کنند ویا اینکه خداوند برایشان راهی پدید آورد.

تفسیر: این آیه هماگونه که از خودش هم معلوم است حکم موقت اسلام بوده زیرا در آخر این آیه آمد (تا اینکه خداوندبرایشان راهی را پدید آورد) یعنی تا اینکه خداوند حکم جدیدی را برای آنها صادر کند .

که حکم جدید اسلام که بعدا آمد این بود که مجردی اگر زنا کند صد شلاق و یکسال تبعید و متأهلی زنا کند باید سنگسارشود بشریطی که شرایط ثبوت یافت شود.

حالا خودتان خوب دقت کنید که چقدر ترجمه وتفسیر این آقا از واقعیت بدور و کاملا مغرضانه و برای بدنام نمودن اسلام است .

نکته دیگر این آقا آیه بعد از این آیه که ادامه این بحث است را نیزحذف کرده و نیاورده است . الله مهربان در ادامه آن آیه می فرماید:

وَاللَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنْکُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ تَوَّاباً رَحِیماً (16) سوره نساء)

آن دو زن ومردی که از شما مرتکب عمل زنا می گردند اندکی با آزاردادن آنها را تنبیه کنید واگر توبه نمودند و خودشان را صلاح نمودند پس از آنها روگردانده وبه آنها کاری نداشته باشید همانا الله بسیار توبه پذیر وبسیار مهربان است.

حالا خودتان دقت کنید که الله مهربان در ادامه چه فرموده است ولی این آقا با مکر وحیله آیه بعدی را ذکر نکرده و آیه اول را غلط ترجمه وتفسیر نموده تا دشمنی خویش را نسبت به اسلام آشکار کند.

اما بحث سنگسار را در اعتراض چهارم همین بحث کاملا توضیح داده ام ونیاز بتکرار دوباره آن نیست.

آیا اسلام تنها دین عربهاست یا دین تمام بشریت؟

 

آیا اسلام تنها دین عربهاست   

 یا دین تمام بشریت؟  

در وبلاگی به نام (دروغ ممنوع ،حمایت از جمهوری ایرانی) 

  http://nemoaziz.blogsky.com و وبلاگ (دروغ 

 بده ،حمایت از جمهوری ایرانی)  

  http://nemojon.blogsky.com که گمان می کنم هر دو 

 از یک فرد باشد چون مطالب هردوعموما یکی بود. 


 تأسف خوردم که چرا چنین دروغ های به اسلام نسبت داده 

 می شود . 

بعد از خواندن مطالب این دو وبلاگ برآن شدم تا   

سلسله وارجریانهای مطرح شده در این دووبلاگ را پاسخ دهم 

 وسپس قضاوت را به خوانندگان موکول کنم تا خود قضاوت کنند 

 که سخن کدام یک از ماها درست بوده وبا واقعیتهای تاریخی هم 

 خوانی دارد وچه کسی بی راهه رفته واز حقیقت بدور است. 

یکی از مطالبی که در این دو وبلاگ مطرح شده بود مسأله دین 

 عربها بود در این وبلاگها نوشته شده بود: (هخامنشیان نام 

 دودمانی پادشاهی در ایران پیش از شریعت عربی ( اسلام) 

 است. 

 ونیز نوشته شده بود : (در شریعت عربی ( دین اعراب، 

 اسلام)......   

از این دو عبارت آنان معلوم می گردد که آنها دین اسلام را دین 

 عربها دانسته و یک دین جهانی نمی دانند وبرای غیر عربها 

 همانند: فارسها،هندیها،ازبکها،ترکها،کردها،لرها، ودیگر اقوام 

 درست نمی دانند که مشرف به اسلام شوند ، چون به نظر آنان 

 دین اسلام مخصوص عربهاست. 

در جواب این آقایان باید گفت: 

آقایان محترم امروزه مردم در دنیا باز و متمدّن زندگی می کنند 

 پیشرفتهای علمی افراد را زود از حقایق آگاه می سازد ودروغ 

 زود بر ملا شده وصاحبش رسوا می گردد نکته دیگر از قدیم 

 گفته اند چون سخن گفتی دلیلش را بگو .  

بنده نسبت به این مطلب تان چند اعتراض دارم : 

اولا : اینکه شما دین اسلام را (شریعت عربی و دین اعراب) 

 معرفی می کنید بنا بر عللی خلاف واقعیت است . 

1 = اسلام خودش این حرف شما را نمی پذیرد. 

2 = حقایق تاریخی با این گفته شما در تضاد است. 

3 = کتابهای پیش از اسلام همانند تورات وانجیل حرف شما 

 راتأیید نمی کند. 

4 = سخنان شما با واقعیت موجود در جهان کنونی برابری 

 ندارد.   

اما اینکه اسلام حرف شما را نمی پذیرد   

اولا : اسلام خودش منادی جهانی بودن است واحکام اسلام 

 مخصوص قوم ویا زمان ومکان خاصی نیست بهمین خاطر است 

 قرآن عموما مردم را با (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا) یعنی ای کسانی که 

 ایمان آوردید.و (یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ) ای بی دینان و (یَا أَیُّهَا النَّاسُ) 

 ای مردم ، مورد خطاب قرار می دهد، واگر این دین مخصوص 

 عربها می بود هرگز نباید این اعلانها با الفاظ عمومی می بود 

 که  شامل همه انسانها می شود. بلکه باید می گفت (یا ایها 

 العرب) ودر حالیکه در قرآن ما چنین لفظی نداریم. 

ثانیا: خداوند در قرآن می فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ 

 بَشِیراً وَنَذِیراً وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (28)(سوره سباء) 

یعنی : ما ترا نفرستادیم مگربرای تمام انسانها بعنوان یک بشارت 

 دهند وبیم دهننده ولی اکثر مردم این جریان را نمی دانند. 

ودر جای دیگری از قرآن آمده است : قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ 

 اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً ....(158) (سوره اعراف) 

یعنی : ای محمد بگو که من بعنوان پیامبر خدا بسوی همه شما 

 انسانها فرستاده شده ام. 

ودر حدیث صحیح آمده است که رسول الله صلی الله علیه وآله 

 وسلم فرموده اند: هر پیامبری به سوی قوم خودش فرستاده می 

 شد ولی من به سوی هر سرخ وسیاهی یعنی تمام بشر فرستاده 

 شدم. 

حالا خوب دقت کنید که آیا اسلام خود مدعی این نیست که یک 

 دین جهانی وبرای تمام انسانها ساکن بر این کره خاکی است 

 وتنها از عربها نیست؟؟؟؟؟. 

  

حقایق تاریخی با این گفته شما در تضاد است    

واگراز نظر تاریخی نیزبه این جریان نگاه کنیم بازهم معلوم  

می شود که دین اسلام دین عربهای تنها نیست بلکه یک دین 

 جهانی و برای تمام انسانهاست به بعنوان مثال به این جریان 

 تاریخی دقت فرمایید در اوائل اسلام که به دور مکی مشهور 

 است نگاه کنید می بینید در این دورفردی به نام بلال حبشی که 

 عرب نیست واز حبشه (اتیوپی) است مشرف به اسلام می شود 

 وتمام سختیهای و کتکهای دشمنان اسلام را تحمل می کند .این 

 فرد اگر می فهمید که این دین از عربهاست و به او ربطی ندارد 

 ونباید وارد این دین می شد واین همه سختیها را متحمل می شد 

 ویا اینکه عربها می گفتند که آهای حبشی این دین از ماست 

 وبه تو ربطی ندارد که تو در این دین داخل شدی. 

وچون از این بگذریم وبه دوردوم اسلام یعنی دور مدنی نگاه 

 کنیم می بینیم سلمان فارسی اصفهانی ایرانی بدون هیچ زوری 

 بارضایت کامل مشرف به اسلام می شود ودرحالی که این فرد 

 سرگذشت و زندگی طولانی وپر تجربه ای نیز دارد ، علاوه از 

 ایشان جناب فیروز دیلمی ودها فارسی زبان ساکن یمن چرا 

 مشرف به اسلام می شوند ؟ مگر همه آنها این را نمی دانستند 

 که اسلام دین عربهاست و ما که فارس هستیم نباید وارد اسلام 

 شویم ویا اینکه برعکس آنها کاملا می فهمیدند وکه دین اسلام 

 مخصوص عربهانیست بلکه یک دین جهانی واز آن همه 

 انسانهاست.  

ناگفته نماند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نه به زور 

 بلال حبشی را به اسلام آورده بود ونه هم سلمان فارسی و 

 فیروز دیلمی و دها فارسی زبان دیگر را بلکه اینها و تمام 

 افرادی که از اقوام دیگر مشرف به اسلام شده بودند با رضایت 

 کامل و بدون هیچ جبر وزوری بوده است زیرا اسلام دینی است 

 که ازهمان اویل حدودا هزار و چهارصد و اندی سال با  با 

 صدای بلند اعلان نموده است (لا اکراه فی الدین) در دین جبری 

 نیست یعنی ما کسی را با زور وارد اسلام نمی کنیم . بلکه 

 انتخاب عقیده آزاد است (من شاء فلیکفر و من شاء فالیؤمن) 

 هر کس می خواهد مشرف به اسلام شود و هر کس می خواهد  

بر کفرش باقی بماند. 

و خداوند به پیامبرش محمد صلی الله علیه وآله وسلم دستور داد 

 که به کفار بگوید ( لکم دینکم ولی دین) دین وآیین شما از شما 

 ودین وآیین من از خودم). 

نکته دیگر اینکه چرا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به 

 پادشاهان فراس وروم که عرب نیستند نامه می نویسد و آنها را 

 به اسلام دعوت می دهد وآنها نمی گویند که این دین مخصوص 

 عربهاست و ما که عرب نیستیم بلکه بعضی از آنان به بهانه 

 های دیگری به اسلام مشرف نمی شوند وبعضی هم همانند 

 (هرقل) پادشاه روم مشرف به اسلام می شود ولی همین که 

 حکومتش را به خطر می بیند دوباره بکفر باز می گردد ولی 

 (اصحمه) پادشاه حبشه (اتیوپی) قبل از همه و پیش از این نامه 

 ها حقیقت را دریافته مشرف به اسلام می شود. 

 

کتابهای پیشین سخنان شما را تأیید نمی کند 

 

برای این که بدانی که سخنان شما را کتابهای پیشین یعنی تورات 

 وانجیل تأیید نمی کند ؛ سخن تاریخی (هرقل)  پادشاه روم را در 

 تاریخ مطالعه کنید که به سفیر رسول الله صلی الله علیه وآله 

 وسلم می گوید: من می دانستم که این پیامبر صلی الله علیه  

وآله وسلم می آید ولی فکر نمی کردم که از شماها باشد در حالی 

 که تاریخ می گوید : هرقل یکی از عالماء دین عیسی علیه 

 السلام بوده ، آری ایشان از آیات انجیل این جریان را  

می دانستند. 

نکته دیگر (اصحمه) پادشاه حبشه (اتیوپی) نیز یکی از آگاهان 

 دین عیسی علیه السلام بودند چون در انجیل خوانده بودند 

 همانگونه که خود نیز اعتراف نمودند که دین اسلام حق و یک 

 دین جهانی و برای همه انسانهاست و باید به آن ایمان بیاورند، 

 به دین اسلام ایمان آورده واز مسلمانان حمایت نمودند وحتی 

 هدایائی را نیز به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرستادند 

 وبعد از مرگ ایشان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برایش 

 نماز جنازه غائبانه خواندند. 

آخر چراعبدالله بن سلام، در حالی که از علماء و دانشمندان یهود 

 بود پس از هجرت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم مشرف به 

 اسلام شد و مى‏گفت : «من پیغمبر اسلام را از فرزندم بهتر 

 مى‏شناسم» . 

آیا اینها همه دلیل بر این نیستند که اولا : دین اسلام مخصوص 

 عربها نیست بلکه یک دین جهانی و برای تمام بشریت است و در 

 ثانی: آیا این بیانگر این نیست که مشخصات و خوبیهای اسلام و 

 پیامبر اسلام در کتابهای تورات و انجیل آمده و دانشمندان واقع 

 گرا و خداترس آن ادیان بمجرد دیدن پیامبر صلی الله علیه وآله 

 وسلم ومنطبق نمودن با صفاتی که در تورات وانجیل آمده فورا 

 مشرف به اسلام می شدند ولی افراد دنیا پرست و جاه طلب بنا بر 

 پست ومقام و مال ومنال با وجود فهمیدن حقایق با حق مخالفت  

می کردند. 

آخر چرا ورقه بن نوفل عرب نصرانی به مجرد آگاه شدن از نبوت 

 ایشان وعده نصرت و یاری نمودن را به محمد صلی الله علیه 

 وآله وسلم می دهد. 

چرا بحیراء راهب بشارت آمدن پیامبر را می دهد ؟ 

آری همه اینها در تورات وانجیل خوانده بودند و می فهمیدند  

که اسلام دین همیشه ای الله مهربان به پیامبری محمد صلی الله 

 علیه وآله وسلم خواهد آمد . 

حتی اگر شما تورات و انجلیهای تحریف شده کنونی را بررسی 

 کنید در آنها نیز از اسلام وحقانیت پیامبر اسلام سلام الله علیه 

 سخن به میان آمده است. شما می توانید در این باره به کتابهای 

 که در این موضوع نوشته شده از جمله  کتاب (بشارات عهدین) 

 نوشته  دکتر محمد صادقى نیز رجوع کنید.   

 

سخنان شما با واقعیت موجود در جهان کنونی برابری ندارد.   

 

امروزه در دنیا؛ با وجود مخالفتهای شرق و غرب بر علیه قرآن  

 واسلام بازهم اسلام از همه بیشتر رو بجلو در حال حرکت است  

و بسیاری از خوانندها، بازی گران ،هنرمندان ، دانشجویان  

و مفکران حتی پاپها و روحانیون سایرادیان به دین اسلام مشرف 

 شدند، زیرا آنها این حقیقت را دریافته اند که اسلام مخصوص 

 عربها نیست اسلام یک دین جهانی و برای هر زمان،مکان 

 و هرقوم نژادی است و تنها دینی که می تواند مشکلات مردم  

را حل نموده وجوابگوی مسایل روز باشد اسلام است وبس.

مطالبی راخواندم که بسیار شگفت زده شدم  و در ثانی بسیار