۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

۩۩۩ تزکیه و تعلیم از دیدگاه اهل سنّت ۩۩۩

کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَ ....

فرهنگ لغت (1)

 

فرهنگ لغت (1)  

 

  

1 = مَوزة : موز. 

2 = تفّاح : سیب درختی. 

3 = برتقال : پرتقال .   

4 = بِطّیخ : هندوانه .  

5 = شَمّام : طالبی .  

6 = عِنب : انگور .  

7 = أَناناس : آناناس .   

8 = زَیتون : زیتون .  

9 = تَمر: خرما.  

۱۰= زَبیب : کشمش .  

۱۱ = مانجا : انبه .  

12 = اُجاص : گلابی .  

13 = لِیمون : لیمو.  

14= فَراوله : توت فرنگی .  

15 = تُوت العلیق : توت .  

16 = کُرز: آلو گیلاس .  

17 = فریزر: یخچال فریزر.  

18 = ثلاجة : یخچال .

19 = غسّالة : ماشین لباشوئی .  

20 = برّادة : آب سرد کن.  

21 = صَحن : بشقاب .  

22 = الجَوّال : مبایل . 

23 = الهاتف المحمول : تلفن همراه. 

24 = الهاتف : تلفن . 

25 = الهاتف الثابت : تلفن ثابت . 

26 = البَرید : پست . 

27 = صَندوق البرید : صندوق پستی . 

28 = البَرید الکترونی : ایمیل . 

29 = التِّلفاز: تلویزیون . 

30 = التِّلفزیون : تلویزیون . 

31 = الفِلم : فیلم . 

32 = الطَّباخ : آشپز. 

33 = المَطبخ : آشپزخانه . 

34 = المِلعقة : قاشق . 

35 = الشَوکة : چنگال غذاخوری. 

36 = المائدة : سفره . 

38 = الخُبز : نان . 

39 = المِملحة : نمکدان. 

40 = المِلح : نمک . 

41 = السِّکین : کارد.  

42 = کُرسیّ : صندلی . 

43 = مَکتب : میز . 

44 = مِندیل : دستمال . 

45 = باب : درب . 

46 = جِدار: دیوار. 

47 = رِأس : سر . 

48 = وِجه : چهره . 

49 = أنف : بینی . 

50 = فَم : دهان. 

51 = لِسان : زبان. 

52 = رَجُل : مرد. 

53 = اِمرأة : زن. 

54 = سَاعة : ساعت. 

55 = سبّورة : تخته سیاه. 

56 = نافذة : پنجره. 

57 = شبّاک : پنجره . 

58 = کُرّاسة : دفتر. 

60 = صُورة : عکس. 

61 = مِسطَرة : خط کش. 

62 = دَواة : مرکب. 

63 = طلّاسَة : تخت پاک کن. 

64 = مِحفَظة : کیف. 

65 = سیّارة : ماشین . 

66 = الطّائرة : هواپیما. 

67 = المطار : فرودگاه . 

68 = عَین : چشم . 

69 = أُذن : گوش . 

70 = کَتِف : شانه دست. 

71 = مِشط : شانه مو. 

72 = یَد : دست . 

73 = رِجل : پاه .

اصول یادگیری زبان عربی

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

 

اصول یادگیری زبان عربی  

 

 

هر کس که می خواهد زبان عربی را خوب یاد گیرد باید  

 

اصول شش گانه زیر را خوب رعایت کند:  

 

1 =گوش دادن به زبان عربی:  

 

اولین شرط در یاد گیری هر زبان گوش دادن با آن زبان است، 

 

 شما به یک کودگ را نگاه کنید؛ زمانی که می خواهد زبان 

 

 مادریش را یاد بگیرد، اول به پدر ،مادر وافرادی که در اطرافش 

 

 هستند گوش می دهد که آنها چه می گویند وسپس آنها را اندک 

 

 اندک یاد گرفته وسخن می گوید. 

 

لذا شما هم اگر می خواهید که زبان عربی را یاد بگیرید باید 

 

 نوارها و سیدیهای تلاوت قرآن ، سخنرانی واخبار زبان عربی 

 

 را بسیارگوش دهید. 

 

تا بدین طریق روش تلفظ و سخن گفتن عربی را یاد بگیرید.  

 

2 = حرف زدن به عربی:  

 

دومین شرط در یاد گیری هر زبان سخن گفتن با آن زبان است، 

 

 شما به یک کودگ را نگاه کنید؛ زمانی که می خواهد زبان 

 

 مادریش را یاد بگیرد آهسته آهسته ،شکسته شکسته ،کوتاه کوتاه 

 

 وناقص ناقص سخن می گوید، تا رفته رفته در زبان مادری ماهر 

 

 می گردد ، لذا شما هم که می خواهید زبان عربی را یاد بگیرید 

 

 باید با روش یک کودک این زبان را یاد بگیرید.یعنی کلمه کلمه ، 

 

 جمله جمله ولو ناقص و اشتباه سخن گفته تا رفته رفته زبان  

 

عربی و سخن گفتن به آن را یاد بگیرید.  

 

3 = نوشتن به عربی: 

 

سومین چیزی که در راستا یادگیری زبان عربی باید انجام دهید، 

 

 نوشتن به زبان عربی است شما باید رفته رفته وآهسته آهسته 

 

 مطالبی را بزبان عربی بنویسید ویا اینکه از کتابهای عربی رو 

 

 نوشت کنید ، زیرا هر زبان برای خودش حروفی داشته و در 

 

 نوشتن با زبانهای دیگر فرق می کند و هر زبان قوانین وضوابط 

 

 نوشتاری خودش را دارد ، عربی نیز ازاین قاعده وقانون خارج 

 

 نیست لذا شما باید به عربی نوشته تا اینکه همانگونه که خواندن 

 

 عربی را یاد می گیرید نوشتن آن را نیز یاد بگیرید.  

 

4 = مطالعه نمودن کتب عربی: 

 

چهارمین چیزی که در راستا یادگیری زبان عربی باید انجام دهید، 

 

 مطالعه نمودن کتب عربی است شما باید قرآن، احادیث و دیگر 

 

 کتب ادبی عربی را زیاد مطالعه کنید تا با این طریق ذخیره 

 

 الفاظ شما زیاد شده و با کلمات عربی چشم گرم شوید و چون 

 

 انسان با مطالعه زمانی که جملات را می خواند از سیاق وسباق 

 

 کلمات معنای بسیاری از کلماتی را می فهمد که اگر تنها آن کلمات 

 

 جلوی فرد گذاشته شود شاید معنای آنها را نداند . 

 

 

5 = حفظ مفردات و ذخیره الفاظ داشتن: 

 

پنجمین کاری که شما در راستای یادگیری این زبان باید انجام 

 

 دهیدحفظ مفرادات و کلمات عربی است تا بدین طریقه ذخیره  

 

الفاظ وفرهنگ لغت قوی داشته باشید تا در گفتار ونوشتار خویش  

 

کم نیاورده وکمبود الفاظ نداشته باشید.  

 

6 = یادگیری دستورزبان عربی: 

 

عربی نیز همانند دیگر زبانها دستور زبان خاصی دارد که باید 

 

 انسان آن را خوب بداند ، تا بتواند خوب بنویسد وخوب سخن 

 

 بگوید، و در این زبان مهارت پیدا کند، دستور زبان عربی داری  

 

علوم متعددی می باشد ولی مهم ترین آنها صرف، نحو، بلاغت 

 

ومعانی است که باید این علوم را یاد گرفته تا اینکه فرد در جمله 

 

 بندی گفتاری و نوشتاری وهمچنین فهم مطالب دچار اشتباه 

 

 نگردد .

تعریفات ابتدائی علم اصول حدیث

 

تعریفات ابتدائی علم اصول حدیث   

 

تعریف علم مصطلح الحدیث : علمی است دارای قوانین واصولی   

که می شود با آنها حالات متن وسند حدیث را از نظر پذیرش ویا 

 رد شناخت . 

موضوع علم مصطلح الحدیث : موضع این علم :متن و سند از 

 نظر پذیرش ویا رد می باشد. 

فایده این علم : فایده این علم شناخت احادیث صحیح وضعیف از 

 یکدیگر می باشد. 

حدیث : حدیث در لغت به معنای جدید می باشد و در اصطلاح : 

 به گفتار، کردار ، صفات اخلاقی ، صفات جسمانی  و تأییدات 

 سکوتی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم گفته می شود.   

أثر: در لغت :به معنای باقی مانده یک چیز گویند،  و در  

  اصطلاح: به گفتار وکردار صحابه وتابعین گفته می شود.  

سند : در لغت به معنای مدرک است ،و در اصطلاح : به سسلسله 

 راویان یک متن گویند.  

متن : در لغت به زمین سفت وبر آمده گفته می شود، ودر 

 اصطلاح : به سخنی گویند که راویان آن را بیان نمایند.

علوم قرآن ُ قرآن و حدیث قدسی

معنای علوم القرآن    

 

علوم جمع علم است و (علم) در اصل معنای لغوی خود یعنی 

 

 (فهم و درک) ، ولی بعدا  به مجموعه مسایل مرتبط به یکدیگر 

 

 (علم) گفته شده است و این کلمه به این معنی مشهور است.  

 

علوم القرآن : یعنی علمی که در آن از مباحث متعلق به قرآن 

 

 همانند : ناسخ ومنسوخ، مکی ومدنی و دیگر مسایل مرتبط به آن 

 

 بحث و گفتگو شود. 

 

گاهی علماء بر این علم نام (اصول التفسیر) را نیز اطلاق می  

 

کنند، زیرا در این علم مباحثی وجود دارد که دانستن آنها برای  

 

یک مفسر ضروری است. 

 

معنای قرآن 

   

قرأ به معنای جمع شدن و به هم پیوستن است وقرائت به یکدیگر 

 چسپاندن حروف وکلمات در خواندن قرآن گویند. 

قرآن در اصل همانند القراءة، مصدر قرأ قراءة و قرآنا است. 

 ومعنایش خواندن می باشد. 

قرآن مصدر وبر وزن فعلان می باشد که معنای مفعولی دارد  

یعنی خوانده شده .  

قرآن نام آخرین کتاب الهی است که برآخرین پیامبر الهی یعنی 

 محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است.  

علماء اسلام قرآن را چنین تعریف نمودند: کلام الله المنزّل علی 

 محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ،المتعبد بتلاوته ، المنقول الینا نقلا 

 متواترا.  

یعنی : قرآن سخن الله است که از جانب الله متعالی بر محمّد صلی 

 الله علیه وآله وسلم نازل شده و تلاوت آن عبادت محسوب می  

شود وبرای ما بصورت متواتر نقل شده ورسیده است.  

در قرآن علاوه از کلمه قرآن نامها وصفات دیگری نیزبرقرآن 

 اطلاق شده است که ما در این جا بعضی از آنها را بعنوان مثال 

 ذکر می کنیم:  

1 = الکتاب . (نوشته شده ).  

 2 = الفرقان . (جدا کننده حق از باطل ).  

 3 = الذکر . (پند واندرزبرای بشریّت).  

 4 = التنزیل .(نازل شده از جانب الله مهربان).  

 5 = نور .(روشنائی برای افراد).  

 6 =هدی .(برنامه هدایت برای انسانیت).  

 7 = مبارک .(بابرکت قرارداده شده برای همه). 

 8= مبین .(روشنگر وآشکار کننده مسایل برای انسانها).  

 9 = بشری .(بشارت و خبر خوش برای مسلمانان نیک کردار). 

 10 = بشیر .(بشارت دهنده به بهشت ورحمت الهی).   

11 = نذیر. (ترساننده از جهنم وعذاب الهی).  

 وغیره  

هر یک از این نام ها واوصاف بنا بر خصوصیات و ویژگیهای 

 است که در قرآن آخرین کتاب الهی وجود دارد. 

 

 

فرق قرآن با حدیث قدسی   

 

 

حدیث قدسی : حدیث در لغت به معنای چیز جدید می آید  

، و قدسی یعنی: نسبت داده شده به ذات مقدس الله مهربان 

 می باشد، و در اصطلاح : به حدیث قدسی به حدیثی گویند : 

 که آن را رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از الله مهربان  

روایت کند؛ بعنوان مثال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم  

بگوید : الله متعال چنین فرموده است.

ولی در میان قرآن و حدیث قدسی فرق های وجود دارد که در 

 زیر آنها را بیان می نمائیم: 

1 = الفاظ و معنای قرآن هر دو از جانب الله متعال اند که توسط 

 جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است ولی 

 حدیث قدسی مفهوم ومعنایش از الله است ولی الفاظش از جانب 

 رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می باشد. 

2 = ازکفار خواسته شده که اگر توان آوردن همانند قرآن را  

دارندحتی یک سوره همانند آن را بیاورند ولی در باره آوردن  

 همانندحدیث قدسی از آنها چنین درخواستی نشده است. 

3 = تلاوت قرآن عبادت بوده و در نماز خوانده می شود ولی 

 خواندن حدیث قدسی به عنوان تلاوت در نماز جایز نیست. 

4 = تمام کلمات، آیات وسورهای قرآن متواتر اند ولی حدیث 

 قدسی این گونه نیست. 

5 = تمام کلمات و آیات قرآن صحیح اند ولی در احادیث قدسی 

 ضعیف نیز وجود دارد. 

6 = قرآن فقط به الله نسبت داده می شود ولی حدیث قدسی گاهی  

به خدا نسبت داده می شود چون دراصل سخن از ایشان است  

ولی گاهی نیز به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نسبت داده  

می شود زیرا ایشان رساننده این خبر از جانب الله متعال  

می باشند.

شناسنامه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

  

شناسنامه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم  

نام :  

محمد، احمد،ماحی، حاشر وعاقب. 

کنیت

 ابوالقاسم و ابوابراهیم. 

لقب

 مصطفی و صادق الأمین. 

تاریخ تولد

 روز دوشنبه دوازدهم  ویا هیجدهم ربیع الأول ؛عام الفیل. 

محل تولد

عربستان سعودی شهر مکه مکرمه. 

نام پدر

 عبدالله پسر عبدالمطلب . 

نام پدر بزرگ:  

عبدالمطلب (شیبه) .

 

نام مادر

 آمنه دختر وهب. 

سلسله نسب پدر

محمد پسرعبدالله پسر عبدالمطلب پسرهاشم پسر عبدمناف پسر 

 

 قُصی کِلاب پسر مُرة کعب پسر لُؤیّ پسر غالب پسر فِهر پسر 

 

 مالک پسر النّضر پسر کنانة پسر خزیمة پسر مُدرکة پسر الیاس 

 

 پسر مُضر پسر نزار پسر معد پسر عدنان. 

 

سلسله نسب مادر

 

آمنه دختروهب پسر عبدمناف پسرزهرة پسر کلاب پسر مُرة کعب 

 

 پسر لُؤیّ پسر غالب پسر فِهر پسر مالک پسر النّضر پسر کنانة  

 

پسر خزیمة پسر مُدرکة پسر الیاس پسر مُضر پسر نزار پسر معد  

 

پسر عدنان. 

 

دایه زمان تولد

 

الشفاء مادر عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه.  

حاضنه ( زنی که از ایشان نگه داری نمود) 

ام ایمن دختر ثعلبه رضی الله عنها.  

 

نام مادران رضاعی:  

 

1= ثویبه کنیزابولهب. 

2 = حلیمه سعدیه خانم ابوکبشه حارث پسر عبدالعزی. 

 

نام پدر رضاعی:  

ابوکبشه حارث پسرعبدالعزی پسر رفاعه شوهرحلیمه. 

 

نام برادران و خواهران رضاعی:  

1 = عبدالله پسر حارث. 

2 = أنیسه دختر حارث . 

3 = حذافه (شیماء) دختر حارث. 

 

محل بعثت:  

عربستان سعودی شهر مکه مکرمه غار حراء. 

زمان بعثت

 سال چهل یک بعد از عام الفیل. 

 

مدت اقامت درمکه

 پنجاه وسه سال (چهل قبل از نبوت وسیزده سال بعد از نبوت). 

تاریخ هجرت

 دوازدهم ربیع الأول سال چهاردهم بعثت. 

مدت اقامت در مدینه منوّره :  

ده سال.  

مدت عُمر

 شصت وسه سال . 

زمان وفات

 دوشنبه دوازدهم ربیع الأول سال یازدهم هجری. 

محل وفات

 عربستان سعودی مدینه منّوره . 

محل دفن

 خانه عایشه رضی الله عنها در مدینه منّوره. 

تعداد عُمرِها

 قبل از نبوت وقبل از هجرت عُمرهای متعددی انجام داده اند  

 

ولی بعد از هجرت چهار بار. 

تعداد حج ها

حج ها متعددی قبل و بعد از نبوت در مکه انجام داده اند ولی بعد  

 

از هجرت یک حج که به حجة الوداع معروف است. 

 

نام عموها

 1 = حارث پسر عبدالمطلب . 

 2 = زبیر پسر عبدالمطلب. 

 3 = حمزه پسر عبدالمطلب . 

 4 = ضرار پسر عبدالمطلب . 

 5 = ابوطالب (عبدمناف) پسر عبدالمطلب . 

 6 =أبولهب (عبدالعزی) پسر عبدالمطلب . 

  7 =المقوم (عبدالکعبة) پسر عبدالمطلب .  

 8 = حجل (المغیرة) پسر عبدالمطلب . 

  9 = غیداق (نوفل) پسر عبدالمطلب . 

 

نام عمّه ها

 1 = أروی دخترعبدالمطلب .  

2 = برّة  دخترعبدالمطلب . 

3 = أمیمة دخترعبدالمطلب . 

 4 = صفیّة دخترعبدالمطلب . 

 5 = عاتکة دخترعبدالمطلب . 

 6 = أم حکیم (بیضاء) دخترعبدالمطلب . 

 

نام همسران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

1 = خدیجه دختر خویلد رضی الله عنها. 

2 = عایشه دختر ابوبکر صدیق  رضی الله عنهما. 

3 = حفصه دختر عمرفاروق رضی الله عنهما . 

4 = زینب دختر جحش رضی الله عنها. 

5 = ام حبیبه (رمله) دختر ابوسفیان رضی الله عنهما. 

6 = ام سلمه (هند) دختر أبوامیّه رضی الله عنها . 

7 = صفیّه دختر حیّی رضی الله عنها . 

8 = زینب دختر خزیمه رضی الله عنها. 

9 = سوده دختر زمعه رضی الله عنها. 

10 = جویریه دخترحارث بن أبی ضرار رضی الله عنها. 

11 = میمونه دخترحارث بن حزن رضی الله عنها . 

زنانی که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم  

 با آنهاعقد نکاح بسته ولی عروسی نکرده اند

1 = اسماء دختر نعمان کندی. 

2 = أُمیمه دختر نعمان پسر شرحبیل. 

 

پسران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

1 = قاسم فرزند خدیجه رضی الله عنهما. 

2 = عبدالله فرزند خدیجه رضی الله عنهما . 

3 = طیّب فرزند خدیجه رضی الله عنهما. 

4 = طاهر فرزند خدیجه رضی الله عنهما. 

5 = ابراهیم فرزند ماریه قبطیه رضی الله عنهما. 

بعضی علماء بر این نظریه اند که (طیّب و طاهر) دولقب  

 

(عبد الله) اند. 

 

دختران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

1 = رقیه خانم عثمان پسر عفان رضی الله عنهما. 

 2 = زینب خانم ابوالعاص (قاسم) پسر ربیع رضی الله عنهما.  

3 = أم کلثوم خانم عثمان پسر عفان رضی الله عنهما. 

 4 = فاطمه خانم علی پسر ابوطالب رضی الله عنهما. 

 

پدر خانمهای رسول الله صلی الله علیه  

وآله وسلم

1 = خویلد پدر خدیجه رضی الله عنها. 

2 = ابوبکر صدیق پدر عایشه صدیق رضی الله عنهما . 

3 = عمر پدر حفصه رضی الله عنهما . 

4 = جحش پدر زینب رضی الله عنها. 

5 = ابوسفیان پدر ام حبیبه (رمله ) رضی الله عنهما. 

6 = أبوامیّه پدر ام سلمه رضی الله عنها. 

7 = حُیّی پدر صَفیّه رضی الله عنها . 

8 = خزیمه پدر زینب رضی الله عنها. 

9 = زمعه پدر سوده رضی الله عنها. 

10 = حارث بن أبی ضرار پدر جُویریه رضی الله عنها. 

11 = حارث بن حزن پدر مَیمونه رضی الله عنها . 

 

دامادهای رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : 

1 = ابوالعاص (قاسم) پسر ربیع رضی الله عنه . 

 2 = عثمان پسر عفان رضی الله عنه . 

3 = علی پسر ابوطالب رضی الله عنه . 

 

نوه های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : 

1 = علی پسر ابوالعاص رضی الله عنهما که مادرش زینب  

 

رضی الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده  

 

است 

2 = أمامه دختر ابوالعاص رضی الله عنهما که مادرش زینب  

 

رضی الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده 

 

 است 

3 = عبد الله پسر عثمان رضی الله عنهما که مادرش رقیه رضی 

 

 الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است 

4 = حسن پسر علی رضی الله عنهما که مادرش فاطمه رضی الله  

 

عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است 

5 = حسین پسر علی رضی الله عنهما که مادرش فاطمه رضی  

 

الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است 

6 = زینب دختر علی رضی الله عنهما که مادرش فاطمه رضی  

 

الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است 

7 = أم کلثوم دختر علی رضی الله عنهما که مادرش فاطمه رضی  

 

الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است 

8 = محسن پسر علی رضی الله عنهما که مادرش فاطمه رضی  

 

الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بوده است 

 

غلامهای که رسول الله صلی الله علیه  

وآله وسلم آزاد نموده اند

 

1 = زید پسر حارثه رضی الله عنه . 

2 = ثوبان پسر بجدد رضی الله عنه. 

3 = ابو کبشه (سلیم ) رضی الله عنه . 

4 = باذام رضی الله عنه. 

5 = رویفع رضی الله عنه . 

6 = قصیر رضی الله عنه. 

7 = میمون رضی الله عنه. 

8 = ابوبکره رضی الله عنه . 

9 = هرمز رضی الله عنه. 

10 = ابوصفیه (عبید) رضی الله عنه. 

11 = ابوسلمی رضی الله عنه. 

12 = ابوأنَسَه رضی الله عنه. 

13 = صالح رضی الله عنه. 

14 = شقران رضی الله عنه. 

15 = رباح رضی الله عنه. 

16 = أسود نوبی رضی الله عنه. 

17 = یسارالراعی رضی الله عنه. 

18 = ابورافع (اسلم) رضی الله عنه. 

19 = ابولهثه رضی الله عنه. 

20 = فُضاله یمانی رضی الله عنه. 

21 = رافع رضی الله عنه. 

22 = مِدعم رضی الله عنه. 

23 = کِرکِره رضی الله عنه . 

24 = زید پدر بزرگ هلال بن یسار رضی الله عنه. 

25 = عبیده پسر طهمان رضی الله عنه. 

26 = مأبور قبطی رضی الله عنه . 

27 = واقد رضی الله عنه . 

28 = ابو واقد رضی الله عنه. 

29 = هشام رضی الله عنه.  

30 = ابوضمیره رضی الله عنه . 

31 = حُنین رضی الله عنه . 

32 = ابوعَسِیب (احمر) رضی الله عنه . 

33 = ابوعبیده رضی الله عنه. 

34 = سفینه رضی الله عنه. 

35 = سلمان فارسی رضی الله عنه. 

36 = ایمن پسر ام ایمن رضی الله عنه. 

37 = افلح رضی الله عنه. 

38 = سابق رضی الله عنه. 

39 = سالم رضی الله عنه . 

40 = زید بن بولا رضی الله عنه. 

41 = سعید رضی الله عنه. 

42 = ضمیره پسر ابوضمیره رضی الله عنه. 

43 = عبیدالله پسر اسلم رضی الله عنه. 

45 = نافع رضی الله عنه. 

46 = نبیل رضی الله عنه . 

47 = وَردان رضی الله عنه. 

48 = ابوأئیله رضی الله عنه. 

49 = ابو الحمراء رضی الله عنه. 

 

کنیزانی که رسول الله صلی الله علیه وآله  

 

وسلم با آنها همبستری می کرد ند: 

 

1 = ماریه قبطیه مادر ابراهیم رضی الله عنها. 

2 = ریحانه قرظیه رضی الله عنها . 

 

کنیزانی که رسول الله صلی الله علیه و 

آله وسلم آزاد نموده اند: 

1 = سلمی مادر نافع رضی الله عنها. 

2 = ام ایمن مادر اسماه پسر زید رضی الله عنها. 

3 = میمونه دختر سعدیه رضی الله عنها. 

4 = خضره رضی الله عنها. 

5 = رِضوی رضی الله عنها.  

6 = أُمیمه رضی الله عنها. 

7 = ام ضمیره رضی الله عنها. 

 

8 شیرین خواهرماریه همسر حسان بن ثابت رضی الله عنهما. 

9 = ام عباس رضی الله عنها . 

 

کاتبان وحی و منشیان رسول الله صلی الله  

 

علیه وآله وسلم : 

 

1 = أبوبکر صدیق رضی الله عنه . 

2 = عمر فاروق رضی الله عنه . 

3 = عثمان پسر عفان رضی الله عنه . 

4 = علی پسر ابوطالب رضی الله عنه . 

5 = خالد پسر سعید رضی الله عنه . 

6 = أبی پسر کعب رضی الله عنه . 

7 = حنظله پسر ربیع رضی الله عنه . 

8 = یزید پسرابوسفیان رضی الله عنهما . 

9 = معاویه پسر ابوسفیان رضی الله عنهما . 

10 = زید پسر ثابت رضی الله عنه . 

11 = محمد پسر سلمه رضی الله عنه. 

12 = زبیر پسر عوام رضی الله عنه . 

13 = ارقم پسر ابو ارقم رضی الله عنه . 

14 = ابان پسر سعید پسر عاص رضی الله عنه. 

15 = ثابت پسر قیس رضی الله عنه. 

16 = خالد پسر ولید رضی الله عنه. 

17 = عبد الله پسر ارقم رضی الله عنه . 

18 = عبد الله پسر زید بن عبد ربه رضی الله عنه . 

19 = علاء پسرعتبه رضی الله عنه . 

20 = مغیره پسر شعبه رضی الله عنه . 

21 = سجل رضی الله عنه. 

22 = شرحبیل پسر حسنه رضی الله عنه. 

 

مؤذنانی که رسول الله صلی الله علیه وآله 

 وسلم تعیین نموده بودند

 

1 = بلال حبشی رضی الله عنه مؤذن مسجدالنبی در مدینه منوره. 

2 = ابن ام مکتوم رضی الله عنه که نامش عبد الله بن قیس  

 

است مؤذن مسجدالنبی در مدینه منوره. 

3 = ابو محذوره رضی الله عنه مؤذن مسجد الحرام در مکه 

 

 مکرمه. 

4 = سعد القرظ رضی الله عنه مؤذن مسجد قباء در اطراف 

 

 مدینه منوره . 

 

 

غزوات رسو الله صلی الله علیه وآله وسلم: 

1 = غزوه أبواء (ودّان) . 

2 = غزوه بواط . 

3 = غزوه عشیره (عسیره). 

4 = غزوه بدر اولی. 

5 = غزوه بدر کبری. 

6 = غزوه بنی سلیم. 

7 = غزوه ذات السویق . 

8 = غزوه ذی أمر(غزوه غطفان). 

9 = غزوه نجران . 

10 = غزوه أحد. 

11 = غزوه حمراء الأسد. 

12 = غزوه ذات الرقاع. 

13 = غزوه بدرالآخره. 

14 = غزوه دومة الجندل . 

15 = غزوه خندق (أحزاب). 

16 = غزوه بنی قریظه . 

17 = غزوه بنی لحیان . 

18 = غزوه ذی قرد . 

19 = غزوه بنی مصطلق . 

20 = غزوه حدیبیه. 

21 = غزوه خیبر. 

22 = غزوه فتح مکه . 

23 = غزوه حنین (هوازن). 

24 = غزوه طائف . 

25 = غزوه تبوک . 

 

 

واقعه های شق صدر

 

1 = دوران کودکی . 

2 = سال دهم بعثت قبل از اسراء و معراج. 

 

واقعه اسراء و معراج

شب بیست هفتم رجب سال دهم نبوّت . 

 

مشهورتین معجزات

 

1 = قرآن . 

2 = شگاف دادن ماه . 

3 = برکت در غذاها . 

4 = بیرون آمدن آب از میان انگشتان.   

 

تمام مطالب فوق از کتابهای: 

 1 = البدایة و النهایة ابن کثیر. 

2 = جوامع السیرة النبویة ابن حزم . 

3= غایة المأمول سلطان العلماء. 

 گرفته شده است .

اذان ، اقامه و نماز

 

 

اوقات نمازها  

 

نمازرکنی از ارکان اسلام و عبادتی است دارای اعمال وگفتار 

 

 خاصی که با الله اکبر شروع وبا سلام دادن به پایان  

 

می رسد.ترک آن بطورعمد کفراست واز سن بلوغ برهر مکلفی 

 

 فرض می شود ودر شبانه روزی پنج بار باید خوانده شود . 

قبل از اینکه از نماز و اعمال و گفتار نماز سخن به میان آورده 

 

 شود لازم است که از اوقات نماز بحث نمائیم. 

اوقات نماز به ترتیب زیر می باشد: 

1 = وقت صبح از طلوع فجر صادق (روشنی افقی که در پایان 

 

 شب در افق شرقی نمایان می شود) شروع وتا طلوع خورشید 

 

 ادامه دارد. 

2 = وقت ظهر اززوال( مایل شدن خورشید از میانه آسمان به 

 

 سمت مغرب) خورشید شروع وتا سایه هر چیز یک برابرآن شود 

 

 ادامه دارد. 

3 = وقت عصراز یک برابرشده سایه هر چیز شروع وتا غروب خورشید؛ ادامه دارد.

4 = وقت مغرب از غروب آفتاب شروع و تا پایان شفق(سرخی 

  

که بعد از غروب در افق غربی نمایان می شود) ادامه دارد. 

5 = وقت عشاء ازپایان شفق (سرخی که بعد از غروب در  

 

افق غربی نمایان می شود) شروع وتا نیم شب ادامه دارد. 

 

 

چند نکته بسیار مهم در باره اوقات نمازها 

 

در اینجا مناسب است چند نکته بسیار مهم نسبت به اوقات  

 

نمازها بیان شود که ما آنها را به ترتیب زیر بیان می نمائیم: 

1 = تمام نمازها را در اول وقت خواندن بهتر و دارای ثواب 

 

 بیشتری است به جز نماز عشاء که دیرترخواندن آن بهتر و  

 

دارای اجر وثواب بیشتری است. 

2 = در مسافرت در زمان گرما نماز ظهر را دیرتر خواندن بهتر 

 

 است. 

3 = هر کس یک رکعت نماز صبح را قبل از طلوع خورشید 

 

 خواند و بعدا خورشید طلوع کرد به نمازش ادامه دهد گویا این  

 

فردنماز را در وقت خوانده است . 

4 = هر کس یک رکعت نماز عصر را قبل از غروب خورشید 

 

 خواند و بعدا خورشید غروب کرد به نمازش ادامه دهد گویا این 

 

 فرد نماز را در وقت خوانده است . 

5 = وقت هر نمازی که فراموش شد ویا فرد به خواب رفت ؛ 

 

 زمانی است که بیاد فرد بیاید و یا از خواب بیدار شود.  

 

 

 

اوقات مکروهه  

 

 

بعضی از اوقات نماز خواندن در آنها مکروه است که به ترتیب  

 

زیر بیان می شوند: 

1 = زمان استواءخورشید(زمانی که خورشید در وسط آسمان  

 

است وزوال نشده)  تا اینکه خورشید زوال ( مایل شدن خورشید  

 

از میانه آسمان به سمت مغرب) کند. 

2 = زمان طلوع خورشید تا اینکه اندکی بالا بیاید. 

3 = زمان غروب خورشید تا اینکه غروب نماید. 

ناگفته نماند که نماز خواندن در این اوقات درکنار بیت الله ایرادی 

 

 ندارد وجایز است وبعد از نماز صبح وبعد از نماز عصرنیزنفل 

 

 خواندن ایرادی ندارد زیرا آنچه ایراد دارد خواندن نمازهای نفلی 

 

 درزمان طلوع وزمان غروب خورشید است. 

4 = سنّت خواندن وحتّی سنّت های صبح درزمان شروع فرض  

 

با جماعت.  

 

 

اماکن ممنوعه برای نماز  

 

 

تمام زمین برای امّت محمّدی جایگاه مسجد را دارد یعنی می شود 

 

 در آنجا ها نماز خواند بجز اماکنی که در زیر بیان می شنود  

 

که در آنها نماز خواندن درست نیست: 

1 = درخوابگاه وتویله شتران. 

2 = در گورستان ویا به سوی قبر. 

3 = در حمام . 

  

 

اذان  

 

 

اذان یعنی اعلان بدخول وقت نماز با الفاظ مخصوصی که در 

 

 احادیث صحیح آمده است و در ذیل بیان خواهد شد: 

 

 

 

الفاظ أذان 

 

1= الله اکبر، الله اکبر.  

 

2 = الله اکبر، الله اکبر.   

                                  

3 = أشهد أن لا اله الاالله  ، أشهد أن لا اله الاالله. 

4 = أشهد أن محمدا رسول الله ، أشهد أن محمدا رسول الله. 

5 = حیّ علی الصلاة ، حیّ علی الصلاة . 

6 = حیّ علی الفلاح ، حیّ علی الفلاح. 

7 = الله اکبر ، الله اکبر. 

8 = لا اله الا الله.  

 

 

ترجمه اذان  

 

 

1 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

2 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

3 = گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست ،  

 

گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست. 

4 = گواهی می دهم که محمّد فرستاده الله است، گواهی می دهم  

 

که محمّد فرستاده الله است. 

5 = بشتابید به سوی نماز، بشتابید به سوی نماز. 

6 = بشتابید به سوی کامیابی، بشتابید به سوی کامیابی. 

7 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

8 = بجز الله دیگر معبود به حقی نیست.   

 

 

چند نکته مهم در باره أذان  

 

أذان از آنجائی که اعلانی برای شعائر اسلامی است ودر آن  

 

ابحاث عقیدتی وعملی (از قبیل توحید، رسالت و نماز) نهفته است 

 

 اسلام بدان اهمیت داده و مؤذنین را از اجر و ثواب خاصی  

 

بهرمندساخته است. 

 أذان دارای احکام خاصی است که در ذیل بیان خواهد شد: 

1 = أذان برای اهل هر شهر وروستای فرض کفایه است. 

2 = أذان برای افرادی که به تنهائی در بیانها و برون شهرها 

 

 وروستاها نمازمی خوانند سنّت است. 

3 = أذان برای نماز است نه برای جماعت تنها؛ لذا أذان برای  

 

تنها گذار نیز سنّت است . 

4 = صبح دو أذان دارد اوّلی قبل از وقت برای تهجّد ودوّمی بعد 

 

 ازدخول وقت صبح برای نماز صبح می باشد. 

5 = در أذان اوّل صبح که برای تهجّد است بعد از (حیّ علی 

 

 الفلاح)  دوبار (الصلاة خیر من النّوم) یعنی : نماز از خواب  

 

بهتر است، گفته شود. 

6 = گفتن(الصلاة خیر من النّوم) در أذان دوّم صبح که برای نماز 

 

 صبح است بدعت است. 

7 = ترجیح در أذان سنّت است . ترجیح یعنی اینکه مؤذن بعد از 

 

 چهار بار الله اکبر گفتن بار اوّل (أشهد أن لا اله الاالله  ، أشهد أن 

 

 لا اله الاالله.أشهد أن محمدا رسول الله ، أشهد أن محمدا رسول الله) 

 

 را بطور آهسته گفته وسپس دوباره با صدای بلند بگوید : (أشهد  

 

أن لا اله الاالله  ، أشهد أن لا اله الاالله.أشهد أن محمدا رسول الله ،  

 

أشهد أن محمدا رسول الله). وبعدا کلمات باقی مانده اذان را بگوید

8 = برای نمازهای قضائی أذان داده شود. 

9 = بجزنمازهای پنجگانه و نماز جمعه برای دیگر نمازها أذان 

 

 داده نشود. 

10 = زمان شنیدن (أشهد أنّ محّمدا رسول الله) در أذان ؛ انگشتان 

 

 سبابه (اشاره) را بوسیدن و بر چشمان مالیدن بدعت است. 

11 = برای شنودگان أذان ؛ سنّت است که همانند مؤذن کلمات  

 

أذان را تکرارکنند بجز (علی الصلاة و علی علی الفلاح) که 

 

 شنودگان به جای آنها (لاحول ولاقوة الا بالله) بگویند. 

12 = سنّت است که بعد از أذان بر رسول الله صلی الله علیه وآله 

 

 وسلم همان درودهای که در نماز خوانده می شود، فرستاده شود. 

13 = سنّت است که بعد از أذان دعای (اللهم ربّ هذه الدعوة  

 

التامة الصلاة القائمة، آت محمّدا الوسیلة و الفضیلة و ابعثه مقاما 

 

 محمودا الذی وعدتّه ) خوانده شود. 

معنای این دعا چنین است: بار الهی پروردگاراین درخواست کامل 

  واین نماز برپا به محمّد وسیله (مکان مخصوصی است در بهشت) و فضیلت عنایت فرما و اورا به جایگاه ستوده ای که به او وعده دادی بر انگیز. 

14 = اضافه نمودن بردعای بالا با کلماتی از قبیل (انّک لا تخلف 

 

 المیعاد و....) ثابت نیست. 

15 = بهتر است که فرد بعد از این دعا، هر نیازی که دارد از  

 

الله مهربان بخواهد زیرا یکی از جاهای که دعا قبول می شود 

 

 در میان أذان واقامه است.  

 

 

 

مؤذن چگونه باشد؟  

 

 

 

مؤذن باید امور زیر را رعایت کند: 

1 = برای رضای الله أذان دهد و در قبال أذان پول نگیرد. 

2 = با وضو أذان دهد. 

3 = انگشتان سبابه (اشاره) هر دودست را دردوگوشش نماید. 

4 = ایستاده ورخ به سوی قبله أذان دهد. 

5 = در زمان گفتن (حی علی الصلاة و حی علی الفلاح ) گردنش  

 

را به سمت چپ وراست بچرخاند. 

6 = آهسته وبدون عجله ، با مکث و درنگ أذان دهد. 

7 = در دوران اذان سخن نگوید. 

8 = با صدای بلند أذان دهد. 

9 = بعد از أذان بدون عذراز مسجد بیرون نشود.  

 

 

 

اقامه (تکبیر)  

 

 

 

قبل از شروع نماز فرض ، گفتن اقامه سنّت است و به دو روش  

 

از احادیث صحیح ثابت است که در ذیل بیان خواهدشد:  

 

 

روش اوّل اقامه  

 

 

1= الله اکبر، الله اکبر.    

2 = الله اکبر، الله اکبر.    

                                 

3 = أشهد أن لا اله الاالله  ، أشهد أن لا اله الاالله. 

4 = أشهد أن محمّدا رسول الله ، أشهد أن محمّدا رسول الله. 

5 = حیّ علی الصلاة ، حیّ علی الصلاة . 

6 = حیّ علی الفلاح ، حیّ علی الفلاح. 

7 = قد قامت الصلاة ، قد قامت الصلاة . 

8 = الله اکبر ، الله اکبر. 

9 = لا اله الا الله. 

 

 

ترجمه اقامه  

 

1 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

 

2 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

3 = گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست ،  

 

گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست. 

4 = گواهی می دهم که محمّد فرستاده الله است، گواهی می دهم 

 

 که محمّد فرستاده الله است. 

5 = بشتابید به سوی نماز، بشتابید به سوی نماز. 

6 = بشتابید به سوی کامیابی، بشتابید به سوی کامیابی. 

7 = قطعا نماز برپاشد، قطعا نماز برپا شد. 

8 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

9 = بجز الله دیگر معبود به حقی نیست.   

 

 

 

روش دوّم اقامه  

 

 

1= الله اکبر، الله اکبر.    

2 = أشهد أن لا اله الاالله 

3 = أشهد أن محمّدا رسول الله. 

4 = حیّ علی الصلاة. 

5 = حیّ علی الفلاح. 

6 = قد قامت الصلاة ، قد قامت الصلاة . 

7 = الله اکبر ، الله اکبر. 

8 = لا اله الا الله.  

 

 

ترجمه اقامه  

 

 

1 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

2 = گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست. 

3 = گواهی می دهم که محمّد فرستاده الله است. 

4 = بشتابید به سوی نماز. 

5 = بشتابید به سوی کامیابی. 

6 = قطعا نماز برپاشد، قطعا نماز برپا شد. 

7 = معبود به حق بزرگترین است، معبود به بزرگترین است. 

8 = بجز الله دیگر معبود به حقی نیست. 

  

 

 

چند نکته در باره اقامه  

 

 

1 = اقامه گفتن برای نمازهای فرض ؛ خواه با جماعت خوانده  

 

شوند ویا انفرادی وخواه ادائی باشند ویا قضائی سنّت است. 

2 = زنان نیز همانند مردان اقامه بگویند. 

3 = ضروری نیست که مؤذن اقمه بگوید کسی دیگر نیز می تواند 

 

 این کاررا انجام دهد. 

4 = زمان (قد قامت الصلاة) در اقامه (اقامها الله وادامها) گفتن 

 

 درست نیست. 

5 = اقامه سریع و بدون مکث گفته شود بهتر است. 

6 = به روش دوّم اقامه گفتن بهتر است گرچه به روش اوّل اقامه  

 

گفتن نیز ثابت است.  

 

 

شرائط نماز  

 

 

شرائط یعنی اعمالی که قبل از شروع نمازباید انجام شود ونبود  

 

یکی از آنها باعث بطلان نماز می گردد ، که ما آنها را به ترتیب  

 

زیر بیان می کنیم: 

1 = علم و آگاهی به دخول وقت نماز. 

2 = جنب نبودن. 

3 = وضو داشتن. 

4 = پاک بودن لباس. 

5 = پاک بودن جسم. 

6 = پاک بودن مکان نمار. 

7 = پوشیده بودن عورت . 

ناگفته نماند که تمام بدن زن در نماز بجز (چهره و دستانش تا 

 

 به مچ ) عورت اند و عورت مرد از ناف تا به زانوهاست. 

8 = به سوی قبله رخ نمودن. 

ولی از مریضی که توان رخ نمودن به سمت قبله را ندارد و 

 

همچنین ازکسی که در حال اجبار، ضرورت ویا ترس بسر  

 

می برد؛ رخ نمودن به سوی قبله از آنها ساقط می گردد همانگونه  

 

که از نفل گذار بر سواری ساقط است ، تمام این افراد به هر  

 

سمتی که بر آنان میّسر است می توانند نماز بخوانند. 

9 = با دل نیّت و اراده نمازخواندن نمودن. 

ولی نیّت بازبان بدعت است واز رسول الله صلی الله علیه وآله  

 

وسلم ثابت نیست.   

 

 

روش نماز  

 

 

نمازیکی از مهمترین ارکان اسلام است در آیات متعددی از قرآن 

 

 و احادیث فراوانی براداء آن تأکید شده است ورسول الله صلی الله  

 

علیه و آله وسلم به صورت گفتاری و عملی به امتشان نماز را یاد  

 

داده و فرمودند: (نماز بخوانید همانگونه که دیدید من نماز می  

 

خوانم) لذا ما در اینجا یک نماز چهاررکعتی از اوّل تا به آخر 

 

 مطابق با سنّت صحیح رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برای 

 

 خوانندگان گرامی بیان می نمائیم: 

 

 

 

رکعت اوّل  

 

 

 

1= تمام شرائط نماز را داشتن . 

2 = روبه قبله ایستادن. 

3 = نیّت (یعنی بادل اراده) نمودن، ناگفته نماند که نیّت بازبان  

 

بدعت است. 

4 = دستان را تا به شانه ها و یا گوشها بلند نمودن. 

5 = الله اکبر گفتن. 

6 =کف دست راست را بر پشت کف دست چپ ویا ساق دست  

 

چپ گذاشتن و بر روی سینه بستن ، ناگفته نماند که زن و مرد  

 

در اجرای این حکم فرقی ندارند. 

7 = دعای : (الّلهم باعد بینی و بین خطایای کما باعدت بین  

 

المشرق و المغرب الّلهم نقّنی من الخطایا کما ینقّی الثوب الأبیض  

 

من الدّنس الّلهم اغسل خطایای بالماء والثلج و البرد) را خواندن. 

معنای این دعا این است: بار الهی در میان من و گناهانم دوری  

 

انداز همانگونه که در میان مشرق و مغرب دوری انداختی، بار  

 

الهی مرا از گناهانم پاک و صاف نما همانگونه که لباس سفید از  

 

چرک پاک می شود، بارالهی گناهان مرا با آب، برف وتگرگ  

 

بشوی. 

البته علاوه از این دعا؛ دعاهای دیگری نیز در احادیث صحیح  

 

آمده که نمازگزار می تواند آنها را نیز به جای این دعا و یا اینکه 

 

 به همراه این دعا در نمازهای فرض،سنّت رواتب ونفل بخواند. 

8 = جمله : (اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم من همزه  

 

و نفخه و نفثه) را خواندن. 

معنای این جمله می شود: ازدیوانگی، کبر و شعر شیطان رانده 

 

 شده به الله بسیار شنوا و بسیار دانا پناه می برم. 

9 =  جمله : (بسم الله الرّحمن الرّحیم) را خواندن. 

10 = سوره فاتحه را خواندن . 

 قابل ذکر است که خواندن سوره فاتحه در هر رکعت خواه نماز  

 

فرض باشد ویا نفل وسنّت و خواه نماز گذارمنفرد (تنها گذار)   

 

باشد و یا مقتدی که پشت سر امام با جماعت نماز می خواند و  

 

خواه نمازسّری (قرائت در آن آهسته خوانده می شود) باشد ویا  

 

جهری (قرائت در آن باصدای بلند خوانده می شود)؛ واجب است 

 

 وبدون خواندن سوره فاتحه نمازدرست نیست. 

11 = بعد از تمام شدن قرائت فاتحه ، آمین گفتن ومعنای آمین  

 

یعنی یا الله دعای مرا قبول فرما؛ می باشد. 

12 = جمله (بسم الله الرحمن الرحیم ) را خواندن. 

13 = چند آیه ویا سوره ای علاوه از فاتحه خواندن. 

14 = رفع الیدین نمودن یعنی دستان را تا شانه ها ویا گوشها  

 

بالا بردن. 

15 = الله اکبر گفتن. 

16 = به رکوع رفتن. 

نحوه انجام رکوع اینگونه است که با دو دست زانوها را گرفتن  

 

و کمررا راست نموده و سر را با کمروسرین برابرنمودن بطوری 

 

 که نه سراز کمربالاتر ویا پایین تر باشد و نه کمر از سر یعنی  

 

سر،کمروسرین هرسه باید برابر باشند. 

17 = در رکوع مکث و درنگ کردن و(سبحان ربی العظیم و  

 

بحمده) را تکرار نمودن . 

البته علاوه از این اذکاردیگری نیز در احادیث صحیح آمده که  

 

فرد می تواند آنها را بجای این ذکر ویا به همراه آن بخواند. 

18 = از رکوع بلند شده و دستان را در پهلوها رها کردن و 

 

 نبستن. 

19 = زمان بلند شدن از رکوع رفع الیدین کردن یعنی دستان را  

 

تا به شانه ها ویا گوشها بلند نمودن. 

20 = زمان بلندشدن از رکوع (سمع الله لمن حمده ) را خواندن. 

21 = بعد از بلند شدن از رکوع ایستاده و درنگ نمودن. 

22 = به هنگام مکث و درنگ بعد از رکوع در حال ایستاده  

 

(اللّهم ربّنا ولک الحمد) را خواندن. 

البته علاوه از این دعاهای دیگری نیز در احادیث صحیح آمده  

 

که نمازگذار می تواند آنها را بهمراه این دعا بخوانند. 

23 = الله اکبر گفته ، رفع الیدین نموده و به سوی سجده رفتن. 

24 = زمان رفتن به سجده دستان را اوّل بر زمین گذاشته و  

 

سپس زانوها را بر زمین گذاشتن . 

25 = سجده نمودن . 

در سجده باید (دو کف دست ، دوزانو، سرانگشتان پاها ، پیشانی  

 

و بینی به زمین چسپیده و تماس داشته باشد. 

26 = در سجده اوّل مکث و درنگ نمودن و جمله ( سبحان ربی  

 

الأعلی و بحمده) را تکرار نمودن ، البته علاوه از از این نیز  

 

دعاهای دیگری در احادیث صحیح آمده که فرد می تواند آنها را  

 

در سجده بخواند تا جائی که فرد می تواند هر دعائی را در سجده 

 

 بخواهد ولی بشرطیکه به زبان عربی باشد. 

27 = با گفت الله اکبر و رفع الیدین از سجده اوّل سربلند نموده  

 

نشستن ومکث نمودن. 

28 = در حالت نشستن بعد از سجده اول دعای ( اللهم اغفرلی و  

 

ارحمنی واجبرنی و اهدنی وارزقنی وعافنی وارفعنی) را خواندن. 

معنای این دعا این است : بار الهی مرا ببخش ، به من رحم  

 

نما،جبران کارهایم کن ،هدایتم ده ،روزیم عنایت فرما، معافم کن 

 

 و بلندم نما. 

ویا اینکه جمله ( رب اغفرلی رب اغفرلی )یعنی: پرودگارمرا  

 

ببخش پروردگار مرا ببخش) را تکرار نمودن. 

29 = الله اکبر گفته رفع الیدین نمودن وبه سجده دوم رفتن . 

وباید که سجده دوم همانند سجده اوّل انجام شود ودر آن همان  

 

دعاها خوانده شود. 

30 = بعد از انجام سجده دوّم الله اکبر گفته رفع الیدین نمودن و  

 

از سجده سربلند نموده نشستن وکمی مکث نمودن. 

31 = با کمک دستان برای رکعت دوّم بلند شدن.  

 

 

رکعت دوّم   

 

 

32 = تمام اعمال رکعت دوّم بعینه همانند رکعت اوّل است فقط  

 

چند فرق زیر در آن وجود دارد: 

1 = تکبیرتحریمه (تکبیرشروع نماز) گفته نمی شود. 

2 = دعای استفتاح (دعای شروع نماز) خوانده نمی شود. 

3 = (اعوذ بالله ....) خوانده نمی شود. 

33 = بعد از اداء سجده دوم رکعت دوّم باید برای خواندن  

 

(التحیات ) نشست. 

روش نشستن بدین صورت است: انگشتان پای راست را بر  

 

زمین چسپانده و رخ آنها را بسوی قبله نموده بدین طریق پای  

 

راست را ایستاده نمودن وبر پای چپ نشستن و دست راست را  

 

بر ران ویا زانوی راست ودست چپ را بر ران ویا زانوی چپ 

 

 گذاشتن.  

34 = همه انگشتان دست راست را بستن وانگشت سبابه (اشاره)  

 

را برای اشاره نمودن رها کردن. ویا اینکه انگشت میانه را با  

  

انگشت ابهام (شست) حلقه زدن و انگشت سبابه (اشاره) را رها  

 

نموده ویگرانگشتان را بستن. 

35 = التحیات را خواندن والفاظ التحیات چنین است:  (التّحیات  

 

لله والصّلوات والطیبات السلام علی النّبی ورحمة الله و برکاته  

 

السّلام علینا وعلی عباده الله الصالحین أشهد أن لا اله الا الله و  

 

أشهد أنّ محمّدا عبده ورسوله). 

یعنی : سلامها،نمازها، وپاکیزها از آن معبود به حق است. 

 

 سلام،رحمت وبرکات الله بر تو باد ای پیامبر . سلام بر ما و بر 

 

 بندگان نیک الله، گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی 

 

 نیست و گواهی می دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست. 

البته علاوه از این الفاظ ؛ الفاظ دیگری نیزبرای التحیات در  

 

روایات صحیح آمده است که خواندن آنها نیز ایرادی ندارد .  

 

ناگفته نماند که خواندن درودها بعد از تشهداوّل نیز در روایت 

 

 صحیح ثابت است. 

36 = از شروع خواندن التّحیات تا پایان آن با انگشت سبّابه  

 

(اشاره) دست را اشاره نمودن وآن را حرکت دادن. 

37 = در هنگام حرکت انگشت اشاره به آن نگاه نمودن. 

38 = بعد از پایان تشهد دستان را بر زمین گذاشته و با زور  

 

دستان برای رکعت سوم بلند شدن . 

 

  

 

رکعت سوم  

 

 

 

39 = بهنگان بلند شدن الله اکبرگفته رفع الیدین نموده دستان رابستن 

40 = رکعت سوّم در تمام اعمال همانند رکعت دوّم است ؛  

 

بجزیک فرق و آن اینکه در رکعت سوّم بعد از سوره فاتحه  

 

 سوره ای دیگر خوانده نمی شود ولی ناگفته نماند که گه گاهی  

 

خواندن سوره نیز ثابت است.  

 

 

 

رکعت چهارم  

 

 

41 = بعد از انجام سجده دوّم رکعت سوّم الله اکبر گفته واندکی نشستن وبعد دستان را بر زمین گذاشته و با زور دستان برای رکعت چهارم بلند شدن وبعد از بلند شدن رفع الیدین نمودن و دستان را بستن 

42 = رکعت چهارم تا انجام سجده دوّم این رکعت در تمام اعمال  

 

همانند رکعت سوّم است . 

43 = بعد از انجام سجده دوّم این رکعت برای تشهد نشستن است. 

ناگفته نماند که نحوی نشستن در تشهد دوّم در نمازهای سه رکعتی  

 

و چهار رکعتی با نحوی نشستن درتشهد اوّل کاملا فرق دارد در  

 

تشهد دوّم باید تورّک نشست یعنی بجای نشستن بر پای چپ بر  

 

سرین چپ نشسته و پای چپ را خوابانده وپای راست را یا  

 

خوابانده ویا ایستاده نموده وانگشتان پای راست را به سوی قبله  

 

نمودن سپس همانند تشهد اوّل دست راست را برران ویا زانوی  

 

راست ودست چپ را بر ران ویا زانوی چپ گذاشتن و اعمال  

 

زیررا انجام دادن: 

1 = التّحیات خواندن. 

2 = ازشروع التّحیات تا زمان سلام دادن باانگشت سبّابه (اشاره)  

 

اشاره نمودن وآن را حرکت دادن. 

3 = درودهای زیر را خواندن: اللّهم صلّ علی محمّد وعلی آل  

 

محمّد کما صلّیت علی ابراهیم وعلی آل ابراهیم انّک حمید مجید .

 

 اللّهم بارک علی محمّد و علی آل محمّد کما بارکت علی ابراهیم  

 

وعلی آل ابراهیم انّک حمید مجید. 

 ترجمه درودها: بارالهی برمحمّد و خاندان محمّد رحمت عنایت  

 

فرما همانگونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم رحمت عنایت  

 

فرمودی ، همانا تو ستوده وبزرگواری. 

بارالهی برمحمّد و خاندان محمّد برکت عنایت فرما همانگونه که  

 

برابراهیم و خاندان ابراهیم برکت عنایت فرمودی ، همانا تو 

 

 ستوده وبزرگواری. 

البته علاوه از این الفاظ درود الفاظ دیگری نیز در روایات صحیح 

 

 آمده که گه گاهی خواندن آنها نیز سنّت است. 

4 = این دعا را خواندن : اللّهم انّی أعوذ بک من عذاب القبر  

 

و أعوذ بک من فتنة المسیح الدّجّال وأعوذ بک من فتنة المحیا  

 

و الممات اللّهم انّی أعوذ بک من المأثم والمغرم. 

یعنی : بار الهی از عذاب قبر به تو پناه می برم و از فتنه دجال  

 

به تو پناه می برم و از فتنه زندگی و فتنه مرگ به تو پناه می برم  

 

و بارالهی از گناه و قرض به تو پناه می برم. 

5 = بعد از این دعا ؛نماز گذار هر دعائی را که می خواهد  

 

می تواند بخواند ولی بشرطیکه با الفاظ عربی باشد چون در  

 

نماز علاوه از زبان عربی دیگر زبانها جایز نیست. 

43 = به سمت راست نگاه کردن و (السلام علیکم ورحمة الله  

 

 وبرکاته) گفتن.وسپس به سمت چپ نگاه کردن و (السلام علیکم  

 

ورحمة الله) گفتن . 

البته علاوه از این روش ؛ روشهای دیگری نیز در سلام دادن  

 

در احادیث صحیح آمده که نماز گذار می تواند با آن روشها 

 

 نیزسلام دهد. 

نا گفته نماند که با سلام دادن نماز به پایان رسیده و نماز گذار  

 

از نماز بیرون می شود.

 

 

 

 

 

اذکار بعد از نماز  

 

 

 

بعد از سلام دادن از نمازهای فرض در احادیث و روایات صحیح 

 

 خواندن اذکار واورادی زیادی آمده است که ما در اینجا بعضی  

 

از آنها را به ترتیب زیر بیان می نمائیم: 

1 = یکبار (الله اکبر) گفتن. 

2 = سه بار(استغفر الله) گفتن. 

3 = دعای (اللّهم أنت السّلام منک السّلام تبارکت یا ذاالجلال 

 

 والاکرام) را یکبارخواندن. 

4 = سی وسه بار (سبحان الله) گفتن. 

5 = سی و سه بار (الحمد لله) گفتن . 

6 = سی وسه بار (الله اکبر) گفتن. 

7 = یکبار (لااله الا الله وحده لاشریک له، له الملک وله الحمد،  

 

و هو علی کل شیئ قدیر) را خواندن. 

البته علاوه از این اذکار واورادی که بیان شد، دیگر اذکار و  

 

دعاهای نیز در احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وآله  

 

وسلم آمده است که خواندن آنها نیز بعد از نمازهای فرض ؛سنّت 

 

 می باشد.

 

 

 

 

 

چند تذکر مهمّ در باره رکعات نماز :  

 

 

 

1 = نمازهای دورکعتی همانند دورکعت اوّل نمازهای چهار 

 

رکعتی انجام می شود . 

2 = نمازهای یک رکعتی همانند رکعت اوّل نمازهای چهار 

 

رکعتی انجام می شود . 

3 = نحوه نشستن در تشهد نمازهای دور کعتی و یک رکعتی  

 

همانند نحوی نشستن درتشهد اوّل نمازهای چهار رکعتی می باشد. 

4 = تشهد ّ درودها ودعاهای که در تشهد دوّم نمازهای چهار  

 

رکعتی خوانده می شود در تشهد نمازهای دو رکعتی ویک رکعتی  

 

نیز خوانده می شود. 

5 = نمازهای سه رکعتی کاملا همانند نمازهای چهار کعتی انجام  

 

می شود فقط رکعت سوّم آنها حذف می شود.  

 

 

 

نمازهای سنت شبانه روز  

 

 

علاوه از نمازهای فرض نمازهای سنتی نیز وجود دارد که با  

 

ادای آنها فرضهای ما تکمیل گشته و در قیامت جبران کمبودیهای 

 

 نمازهای فرض ما را خواهند نمود ، البته بعضی از این نمازهای 

 

 سنت؛ قبل و یا بعد از نمازهای فرض خوانده می شوند وبعضی  

 

از آنان نیز به نمازهای فرض سر وکاری ندارند و نمازهای 

 

 مستقلی اند که ما هر دوی آنها را بطور مختصر و به ترتیب  

 

زیر بیان می نمائیم: 

1 = قبل از نماز فرض صبح دو رکعت خواندن. 

2 = بعد از طلوع و اندکی بالا آمدن خورشید دورکعت نمازاشراق 

 

 خواندن . 

3 = نماز ضحی (چاشت) که وقت آن بعد از نماز اشراق شروع  

 

و تا قبل از زوال (مایل شدن خورشید از وسط آسمان به سمت 

 

 مغرب) ادامه دارد که بهترین وقت آن اواخر وقت آن است این 

 

 نماز حد اقل آن دو رکعت و حد اکثر آن هشت رکعت می باشد. 

4 = قبل ازنماز فرض ظهر دورکعت و یا چهار رکعت با دو  

 

سلام خواندن. 

5 = بعد از نماز فرض ظهر دورکعت و یا چهار رکعت با دو 

 

 سلام خواندن. 

6 = دو رکعت  و یا چهار رکعت با دو سلام ؛ قبل از نماز فرض  

 

عصرخواندن. 

7 = قبل از نماز فرض مغرب دو رکعت خواندن . 

8 = بعد از نماز فرض مغرب دو رکعت خواندن . 

9 = بعد از نماز فرض عشاء دو رکعت خواندن . 

10 = نمازوتر که حد اقل آن یک رکعت و حد اکثر آن نه رکعت  

 

می باشد و وقت آن بعد از نماز عشاء شروع و تا صبح صادق  

 

ادامه دارد، البته این نماز در صورت فراموشی و یا بخواب رفتن  

 

قضائی دارد. 

11 = نماز شب که بعد از عشاء شروع و تا طلوع صبح صادق  

 

ادامه دارد که حد اقل آن یک رکعت وتر و حد اکثر آن سیزده  

 

رکعت می باشد واگر کسی بنا بر عذری نتوانست نمازشب را در  

 

شب بخواند در روز تا قبل از زوال می تواند دوازده رکعت 

 

 بخواند. 

12 = دو رکعت تحیة المسجد یعنی هرگاه فردی وارد مسجد شد  

 

دو رکعت نفل خواندن البته به شرطی که زمان داخل شدن فرد  

 

به مسجد اوقات مکروه نباشد(یعنی :زمان طلوع خورشید، زمان  

 

غروب خورشید وزمانیکه خورشید به هنگام ظهر در وسط آسمان 

 

 است؛ نباشد) 

13 = بعد از هر وضوئی دورکعت خواندن. 

14 = قبل از نماز جمعه و پیش از آمدن خطیب جمعه رفتن او 

 

 بر بالای منبر هر چند که فرد می خواهد می تواند نماز نفل  

 

بخواند ولی بعد از بالا رفتن خطیب بر منبرهرکس وارد مسجد  

 

شد فقط می تواند دورکعت بخواند و بعد بنشیند وبه خطبه گوش  

 

دهد.واما بعد از نماز جمعه دورکعت ویا چهار رکعت با دو  

 

سلام خواندن سنت است.

کتاب طهارت

 

آب ها و احکام آنها  

اسلام دین پاکی ونظافت است وبه همین سبب است که پاکی 

  

و طهارت را نیمی از ایمان قرار داده است . 

 اسلام برای پاکی از ناپاکیها دوچیز را پاک کننده معرفی نموده : 

 

1 = آب . 2 = خاک. 

آب مایه حیات ،خود پاک و پاک کننده ناپاکیهاست . می توان  

 

آبهای پاک را به ترتیب زیرتقسیم بندی نمود :  

1 =هرآبی که از آسمان فرود آید مانند: آب باران، آب برف و  

 

آب ژاله . 

2 = هر آبی که از زمین بیرون آید مانند: آب چاها، آب چشمه ها 

 

 وآب قناتها  .  

3 = هرآبی که بر سطح زمین باشد مانند: آب رود خانه ها  

 

ودریاها ،آب سدّها،آب استخرها،آب تالابها و حوضها . 

آب زمانیکه به اندازه دو مشک بزرگ برسد با افتادن نجاست در آن ناپاک نمی گردد مگر اینکه رنگ، بو و مزه آن و یا یکی از این سه علامت تغییر کند در آن وقت است که آب نجس وکثیف می گردد. 

واما اگر چیزپاکی با آب مخلوط شود و آن را از حالت آب بودنش  

 بیرون نکند ناپاک نمی گردد و برحالت پاک کننده گی خویش  

 

باقی می ماند ولی اگر نام مطلق آب از آن برداشته شد در آن  

 

وقت پاک هست ولی پاک کننده نیست همانند آب میوها ،شربتها 

 و... 

آب پاک هر ناپاکی را پاک می نماید و درصورت نبود آب؛  

 

بعضی ناپاکیها را می شود با خاک پاک نمود همانند پاک  

 

نمودن کفش ناپاک با کشیدن و مالیدن بر خاک و یا بجای وضو 

 

 وغسل در صورت نبود آب و یا وجودعذر شرعی با خاک پاک 

 

 تیمم زدن . 

آداب دستشوئی وقضای حاجت 

 

برای کسی که برای قضای حاجت می رود آداب و امور زیر را 

 

 رعایت نمودن ضروری است: 

1= با پای چپ وارد توالت شدن 

.

2= زمان داخل شدن به توالت ویا لباس را پایین کشیدن برای 

 

 قضای حاجت در فضای باز دعای : (بسم الله اللهم انی اعوذ بالله  

 

من الخبث و الخبائث) را خواندن. 

یعنی: به نام الله؛ بارالهی از شرشیطانهای نر وماده به معبود به 

 

 حق پناه می برم. 

3 = تا نزدیک به زمین نمی شود لباس را بالا نکشیدن. 

4= زمانیکه در فضای باز است دور از انظار مردم رفتن. 

5 = پرهیز نمودن از کثیف شدن لباس و جسم به هنگام قضای  

 

حاجت. 

6 = در حمام ادرار نکردن. 

7 = در آب ایستاده ادرارنکردن. 

8 = مکان نرم ویا مناسبی را برای قضای حاجت انتخاب کردن. 

9 =ازقضای حاجت نمودن درسایه ای که قابل استفاده مردم است  

 

پرهیزنمودن. 

10 = باچیزهای نجس خود را پاک نکردن. 

11 = ازقضای حاجت نمودن در جادها و راها پرهیز نمودن. 

12 = به هنگام قضای حاجت پشت ورخ به سوی قبله ننمودن. 

13 = به هنگام قضای حاجت ؛ آلت تناسل وشرمگاه خویش را با  

 

دست راست نگرفتن. 

14= با آب استنجا زدن. 

15= اگر با سنگ ، کلوخ ویا اشیاء پاک کننده استنجا می زند حد  

 

اقل با سه سنگ ، کلوخ ویا سه بار خود رابا آن شیئ پاک نمودن. 

16 = با استخوان استنجا نزدن. 

17= با مدفوع حیوانات استنجا نزدن. 

18 = بادست راست استنجا نزدن. 

19= با دست چپ استنجا زدن. 

20= بعداز استنجا زدن دستش را برزمین پاکی مالیدن وشستن.  

21= با پای راست از توالت بیرون شدن. 

22 = بعد از بیرون شدن از توالت و یا پایان قضای حاجت وبالا  

 

کشیدن لباس در فضای باز، دعای (غفرانک) یعنی : بارالهی  

 

بخشش ترا می خواهم؛ را خواندن. 

ناگفته نماند که ایستاده ویا نشسته به هر دوروش ادرار(پیشاب) 

 

 نمودن ایرادی ندارد واز رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در 

 

 روایات صحیح بخاری ودیگر کتبی حدیثی ثابت است. 

 

حکم استفاده ازظروف 

 

استفاده از ظروف حکم خاص خودشان را دارد که در ذیل بیان  

 

می شود: 

1 = خورد و نوش در ظروف طلائی و نقره ای حرام است. 

2 = دیگر استفاده ها از ظروف طلائی ونقره ای وتمام ظروف 

 

 دیگرایرادی ندارد. 

3 = خورد و نوش در تمام ظروف دیگر(علاوه ازطلائی و نقره 

 

 ای) جایز است.  

4 = در صورت وجود ظروف مسلمانان از ظروف اهل کتاب (یهود ونصاری) استفاده نکردن بهتر است. 

5 = در صورت نبود ظروف مسلمانان قبل از استفاده ؛ ظروف 

 

 اهل کتاب ( یهود ونصاری) را شستن ضروری است. 

 

نجاسات وپلیدیها 

 

از آنجائی که اسلام دین پاکیزی است وپلیدیها را پسند نمی کند  

 

به طرفدارانش دستور داده تا از ناپاکیها وپلیدیها بدور باشند. 

 نجاست در حقیقت به چیزی گفته می شود که طبیعت پاک یک 

 

 مسلمان از آن دور کند واگر بر چیز ویاجای پاکی اصابت کند 

 

 باید شسته شود .  

ما در زیر اشیائی را بیان خواهیم نمود که از دیدگاه اسلام نجس 

 

 و پلید اند وپرهیز از آنها برهر مسلمانی ضروری است : 

1 = ادرارانسان. 

 2 = مدفوع انسان . 

3 = مذی ؛ یعنی : آب سفید و رقیقی که زمان شهوت ولی بدون 

 

 شهوت بیرون می شود وبی جهش است وبعد از آن به انسان  

 

سستی دست نمی دهد. 

4 = ودی ؛ یعنی: آب غلیظی که بعد از ادرار نمودن بیرون  

 

می شود. 

5 = مدفوع وادرار حیوانات حرام گوشت. 

6 = خون حیض ،نفاس و استحاضه . 

7 = آب دهان سگ . 

8 = مردار. 

9 = گوشت حیوان حرام گوشت بعد از ذبح آن حیوان . 

 

اینها که نجس نیستند: 

 

در این باره که از نظر اسلام کدام چیز نجس است و کدام چیز  

 

پاک است باید به دو چیز دقت نمود تا انسان دچار اشتباه نگردد: 

1 = اسلام اصل در اشیاء را پاکی قرارداده یعنی در نزد اسلام 

 

 اصل این است که هر چیز پاک است مگر اینکه دلیلی از جانب  

 

الله عزوجل و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیاید که بیان 

 

 نماید که فلان چیز نجس است. 

2 = نجس بودن با حرام بودن فرق دارد . نجس بودن معمولا  

 

در مقابل پاکی است و بحث از شستن و پاک نمودن است ولی 

 

 حرام در مقابل حلال است و بحث از خوردن است بعنوان مثال: 

 

 سم وزهر پاک است ولی حرام است یعنی اگر بر لباس کمی 

 

 سمی بریزد شستنش نیاز نیست مگر اینکه آن سم از مواد ناپاک 

 

 ساخته شده باشد ولی خورذدن آن چه از مواد پاک وچه غیر پاک 

 

 تشکیل شده باشد حرام است. 

بعد از فهمیدن این دو اصل حالا دقت نماید که اشیاء زیر نجس 

 

 نیستند وپاک اند: 

1 = آب منی . 

2 = استفراغ انسان. 

3 = علاوه از خون رحم زن دیگرخونهای بدن انسان . 

4 = خون حیوان حلال گوشت زمانی که ذبح می شود. 

5 = رطوبات شرمگاه زن. 

6 = شراب . 

7 = فرد مشرک . 

8 = خوک . 

9 = ادرار و مدفوع حیوانات حلال گوشت. 

10 = عرق حیواناتی که برای سواری اند همانند خر، قاتر واسپ. 

11 = عرق فرد مسلمان جنب،حیض،نفاس و مستحاضه . 

12= عرق بدن مشرک.  

 

چه چیز با چه پاک می شود: 

 

گرچه در اصل آب پاکننده هر چیز ناپاک است ولی اسلام علاوه 

 

 از آب نیز برای پاکی بعضی از اشیائی که با نجاست آلوده وکثیف 

 

 می شوند ، اشیاء معینی را بیان نموده است که ما به ترتیب زیر 

 

 بیان می نمائیم: 

1 = لباس و بدن با شستن با آب . 

2 = زمین با ریختن آب بر آن ویا باخشک شدن. 

3 = روغن اگر موشی در آن افتاد با بیرون نمودن موش و ریختن 

 

 روغنهای اطراف موش . 

4 = پوست حیوان حلال گوشت که خود مرده شده با دباغی. 

5 = آینه ، کارد و اشیاء همانند اینها با پاک نمودن با پارچه و  

 

یا هر شیئ پاک دیگر. 

6 = کفش با مالیدن بر خاک. 

7 = دامن زن اگر بلند بود وبا نجاستی کثیف شد با کشیده شدن  

 

بر زمین پاک. 

8 = ادرار پسر بچه ای که فقط شیر ما در می خورد و هنوزغذا  

 

خور نشده و علاوه از شیر مادرکمک غذائی هم نمی خورد، با  

 

پاشیدن آب برآن.  

9 = مذی با پاشیدن آب برآن. 

10 = ظرفی که سگ دهان زده با هشت بار(هفت با آب ویک با  

 

خاک) شستن. 

11 = خون حیض با کندن خون، شستن وسپس بر تمام لباس  

 

آب پاشیدن. 

 

پس خورها 

 

پس خور یعنی آنچه درظرفی بعد از خورد و نوش باقی بماند . 

 

 ناگفته نماند که هر پس خوری حرام نیست همانگونه که هر پس 

 

 خوری حلال نیست وما در اینجا پس خورهای حلا ل و حرام را 

 

 به ترتیب زیر بیان می نمائیم : 

1 = پس خور انسان خواه مسلمان باشد یا کافر وخواه پاک باشد 

 

 ویا جنب،حیض،نفاس ویا استحاضه فرقی ندارد همه حلال است. 

2 = پس خور حیوانات حلال گوشت. 

3 = پس خور قاتر،خر، درندگان و پرندگان شکاری حلال است. 

4 = پس خور گربه حلال است. 

5 = پس خور سگ حرام است.  

 

روش وضوگرفتن  

 

اسلام به ما مسلمانان دستور داده که هرگاه خواستیم نماز بخوانیم  

 

به ترتیب وضو بگیریم: 

1= نیّت نمودن یعنی با دل اراده وضو گرفتن داشتن. 

2 = بسم الله گفتن. 

3 = دستان را تا به مچ سه بار شستن . 

4 = انگشتان دستان را خلال کردن. 

5 = دهان را مسواک زدن . 

6 = با دست راست یک مشت آب گرفتن و با نیمی از آن دهان  

 

وبا نیم دیگر بینی را آب کشیدن و این عمل را سه بار انجام دادن. 

7 = با هر بار آب کشیدن بینی آن را با دست چپ صاف کردن . 

8 = برای کسی که روزه ندارد در آب کشیدن بینی مبالغه نمودن . 

 

9 = با دودست سه بار چهره را شستن . 

10 = افراد ریش دارمشت آب گرفته زیر زنخدان برده و با  

 

آن ریش را خلال نمودن. 

11 = دست راست را تا آرنج سه بار شستن . 

12 = دست چپ را تا آرنج سه بار شستن . 

13 = سر را بدین منوال مسح نمودن که دوست را با آب  

 

خیس نموده در جلوی سر قرار داده و آنها را به سمت عقب 

 

 سر برده و سپس به جلوی سر باز گرداندن. 

14 = گوشها را بدین منوال مسح نمودن که انگشتان  

 

سبابه (اشاره)  دودست را در داخل دو گوش برده و دو  

 

انگشت ابهام (شصت) دودست در پشت گوشها قرار داده و  

 

سپس با چرخاندن انگشتان داخل گوشها و انگشتان بیرون 

 

 گوشها داخل وبیرون آنها را پاک وصاف نمودن. 

15 = پای راست را تا قوزک سه بار شستن . 

16 = پای چپ را تا قوزک سه بار شستن . 

17 = زمان شستن پاها انگشتان آنها را خلال نمودن. 

18 = در پایان وضو اندکی از آب وضو گرفتن وایستاده خوردن. 

19 = در پایان وضو اندکی آب گرفته وبر شلواردرقسمت شرمگاه 

 

 جلو پاشاندن. 

20 = بعد از اتمام وضو یکی از دعاهای زیر و یا هر دو 

 

 را خواندن: 

1 = أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أشهد أن  

 

محمدا عبده و رسوله اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی 

 

 من المتطهرین . 

یعنی : گواهی می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و 

 

 او یکتا و بی شریک است و گواهی می دهم که محمد  

 

بنده وفرستاده اوست، بار الهی مرا از توبه کنندگان گردانده 

 

 وازپاکان قرار ده. 

2 = سبحانک اللهم و بحمدک أشهد أن لا اله الا أنت أستغفرک 

 

 و أتوب الیک . 

یعنی: بار الهی پاکی ترا بیان نموده وستایش ترا گفته گواهی  

 

می دهم که بجز الله دیگر معبود به حقی نیست و از تو  

 

طلب آمرزش نموده و بسوی تو بازگشته و توبه می نمایم. 

 

 

چه وقت وضو گرفتن مستحب است؟ 

 

فقط برای نمازخواندن وطواف بیت الله وضو گرفتن واجب 

 

 وضروری است ولی در زمان انجام کارهای زیر وضوگرفتن 

 

 مستحب است: 

1 = به هنگام ذکر نمودن الله متعال. 

2 = به هنگام تلاوت قرآن. 

3 = به هنگام خوابیدن. 

4 = به هنگامی که فرد جنب قبل از غسل می خواهد چیزی  

 

را بخورد ویا بنوشد. 

5 = به هنگامی که فرد جنب قبل از غسل می خواهد بخوابد وبعدا 

 

 غسل نماید. 

6 = به هنگامی که فرد جنب قبل از غسل می خواهد دوباره  

 

با همسرش جماع کند. 

7 = قبل ازغسل نمودن . 

8 = تجدید وضو برای هر نماز. 

9 = بعدازهر بی وضو شدنی دوباره وضو گرفتن. 

 

 

چند نکته قابل ذکر در وضو : 

 

علاوه از امور فوق چند چیز دیگر نیز وجود دارد که در وضو 

 

 سنت ویا جایزاست که این قرار زیر می باشند: 

1 = هرعضو را در وضو یکبار یا دو بار شستن. 

2 = مالیدن اعضاء وضو در زمان شستن آنها. 

3 = سر را دو ویا سه بار مسح نمودن. 

4= بر عمامه مسح نمودن. 

5= برقسمتی از سر و ادامه بر عمامه مسح نمودن. 

6 = قسمت جلوی سررا زمان شستن چهره شستن. 

7 = دستان را از آرنجها بالاتر شستن. 

8 = پاها را از قوزکها بالاتر شستن. 

9 = بر موزه و جوراب مسح نمودن. 

10 = اعضای وضو را پی درپی شستن. 

11 = با ترتیب آمده در قرآن وسنت وضو گرفتن. 

12 = از راست شروع نمودن. 

13 = بعد از وضو اعضای وضو را پاک وخشک نمودن. 

14 = برای گوشها آب جدید نگرفتن. 

15 = به هنگام وضو گرفتن از کسی دیگربرای ریختن آب  

 

کمک گرفتن. 

16 = بعد از وضو دو رکعت نماز خواندن.  

 

شکنندها وضو 

 

بعضیها چیزها باعث شکستن وضو می گردند که از قرار زیر  

 

می باشند: 

1 = ادرار نمودن. 

2 = مدفوع نمودن. 

3 = از انسان باد و گردی بیرون شدن. 

4 = بیرون شدن منی. 

5 = بیرون شدن مذی. 

6 = بیرون شدن ودی. 

7 = خواب سنگین . 

8 = دور شدن عقل بعلت دیوانگی ، بیهوشی و یا هر علتی دیگر. 

9 = دست زدن با شهوت وبدون پرده به شرمگاه. 

10 = استفراغ نمودن. 

11 = خوردن گوشت شتر. 

 

 

فرائض وضو 

 

در وضو فقط پنج چیزکه در ذیل بیان خواهد شد فرض است : 

1 = نیت یعنی با دل اراده پاکی نمودن. 

2 = شستن چهره . 

3 = شستن دستان تا به آرنجها. 

4 = مسح سر. 

5 = شستن پاها تا قوزکها . 

علاوه از این پنج چیز دیگر تمام اعمالی که در وضو در احادیث 

 

 صحیح آمده سنت اند. 

 

 

اینها که وضو را نمی شکنند 

 

 

چهار چیزاست که در میان مردم مشهور به شکنندهای وضو اند 

 

 ودر حالیکه وضو را نمی شکنند: 

 

1 = خنده قهقهه در داخل نماز . 

2 = دست زدن به زن . 

3 = خون . 

4 = شستن مرده ویا حمل نمودن آن. 

  

 

مسح بر موزه وجوراب 

 

مسح نمودن پاها به جای شستن آنها در وضو در حالیکه جوراب  

 

 

ویا موزه برآنهاست از احادیث متعددی ثابت است  

مسح بر جوراب وموزه دارای احکام خاصی است که به ترتیب 

 

 زیر بیان خواهد شد: 

1 = مدت مسح بر جوراب وموزه برای مسافرتا سه شبانه روز 

 

 وبرای مقیم تا یک شبانه روز است. 

2 = ساق جوراب وموزه باید آنقدر بلند باشند که قوزک های پاها 

 

 را بپوشانند. 

3 = ابتداء مدت مسح از زمان شروع مسح می باشد. 

4 = مسح بر جوراب و موزه برای زن ،مرد ،فرد سالم ومریض 

 

 همه جایز ویکسان است. 

5 = جوراب وموزه ای که فردی می خواهد برآنها مسح کند باید 

 

 بعد از وضو کامل به پا شوند. 

6 = موزه و جورابی که برآنها مسح می شود نباید زیاد پاره باشند 

 

 ولی پاره گی اندک به اندازه یک یا دو انگشت ایرادی ندارد. 

7 = برپشت پاها مسح می شود نه برکف پاها. 

8 = با کشیدن انگشتان دست برپاها مسح می شود. 

 

 

باطل کنندهای مسح 

 

سه چیز است که باعث بطلان مسح بر جوراب و موزه می گردند 

 

 که از قرارزیر می باشند: 

1 = بیرون نمودن جوراب وموزه درمیان مدّت مسح . 

2 = به پایان رسیدن مدّت مسح . 

در این دوصورت اگر فرد وضو دارد که فقط پاهایش را بشوید و 

 

 دوباره جوراب و موزه اش را بپا کند ورنه باید کامل وضو 

 

 بگیرد. 

3 = جنابت نیزمسح را باطل می کند وفرد باید زمان غسل موزها 

 

 وجوراب ها را کشیده وپاها یش را بشوید. 

ناگفته نماند همانگونه که بر جوراب وموزه مسح جایز است بر 

 

 کفشهای جایز و از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیزثابت 

 

 است. 

 

 

روش غسل 

 

 

غسل مطابق با احادیث صحیح به ترتیب زیر می باشد: 

1 = دستان را تا به مچ سه بار شستن. 

 

2 = با دست راست بر چپ آب ریختن وبا چپ شرمگاه را  

 

شستن.  

3 = اگر کثیفی ویا چیزی بر بدن بود آن را شستن و دور کردن. 

4 = با دل نیّت واراده پاکی نمودن. 

5 = همانند وضوی نماز ؛ وضو گرفتن ولی همینکه به مسح سر 

 

 رسید را مسح ننموده بلکه کاملا شستن. 

6 = به هنگام شستن سر با انگشتان سررا مالیدن و موها را خلال 

 

 کردن. 

7 = بعد از شستن سر سه مشت آب برآن ریختن وسر را آب 

 

 کشیدن. 

8 = برقسمت راست بدن آب ریختن و آنرا شستن. 

9 = برسمت چپ بدن آب ریختن و آنرا شستن. 

10 = یک کنار رفته اول پای راست تا قوزک و سپس پای چپ  

 

را تا قوزک شستن . 

وبا این طریق غسل به پایان می رسد. 

 

 

واجب کننده های غسل 

 

 

چند چیزاند که باعث وجوب غسل بر فرد می شوند که ما به  

 

ترتیب زیر آنها را بیان خواهیم نمود: 

1 = بیرون شدن آب منی با شهوت در خواب یا بیداری از مرد 

 

 یا زن. 

2 = داخل شدن سرذکر(آلت تناسل مرد) درفرج (شرمگاه جلوی 

 

 زن) زن وبرخورد دو ختنه گاه با یکدیگرگرچه انزال هم نشوند. 

3 = پایان یافتن دوران حیض (عادت ماهیانه زن) و نفاس 

 

 (خونریزی بعد از زایمان). 

4 = به هوش آمدن از بیهوشی. 

5 = مرگ . 

6 = مسلمان شدن کافر. 

 

 

آنچه انجام آنها برجنب حرام است 

 

 

بر فرد جنب فقط انجام دو کار حرام است: 

1 = خواندن نماز. 

2 = طواف بیت الله . 

ناگفته نماند که دست زدن به قرآن ، خواندن قرآن ورفتن به  

 

مسجد برای فردجنب ویا زنی که در دوران حیض (عادت  

 

ماهیانه زن) و نفاس (خونریزی بعد از زایمان) بسرمی برد  

 

ایرادی ندارد چون ازانجام این کارها برای افراد هیچ ممانعتی 

 

 در قرآن واحادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وآله 

 

 وسلم نیامده است. 

 

 

غسل ها مستحب 

 

 

بعضی از اوقات غسل نمودن بدون اینکه بر فرد واجب باشد  

 

انجام آن باعث اجر وثواب شده و ترک آن گناه نیست که به 

 

 آنها غسل های مستحب گفته می شود و به ترتیب زیر می باشند: 

1 = غسل روز جمعه . 

2 = غسل برای عید فطر و عید قربان . 

3 = غسل برای بستن احرام . 

4 = غسل برای داخل شدن به مکه . 

5 = غسل برای وقوف به عرفات. 

6 = غسل برای هر نماز ویا برای جمع بین صلاتین برای  

 

زن مستحاضه. 

7 = غسل بعد از دفن مشرک برای کسی دست به آن زده و  

 

دفنش نموده است . 

8 = غسل بعداز هر جماع برای کسی که در یک شب چندین  

 

بار جماع می کند. 

 

 

چند چیز در باره غسل 

 

 

1 = روش غسل برای زن ومرد فرقی ندارد بجز دو چیز که زنها 

 

 باید رعایت کنند: 

 ( أ ) زن اگر بعد از پاکی از عادت ماهیانه و یا بعد از پاکی از 

 

 زایمان می خواهد غسل کند در این صورت اگر موهایش را بافته 

 

 باید آنها را بازنماید و سرش را در زمان شست خوب بمالد ولی 

 

 در غسل جنابت نیاز به باز کردن آنها نیست. 

( ب ) زن اگر بعد از پاکی از عادت ماهیانه و یا بعد از پاکی از 

 

 زایمان می خواهد غسل کند بهتر است که در پایان غسل پنبه ای 

 

 را عطر آلود نموده و با آن داخل شرمگاه جلوی خویش را پاک 

 

 وصاف کند. 

2 = مرد با همسرش می تواند در یکجا غسل کند. 

3 = هر یک از زن و مرد می تواند از آب باقی مانده از غسل 

 

 دیگری غسل کند. 

4 = برای مردان به حمام عمومی رفتن بشرطی که عورت آنها 

 

 پوشانده باشد جایز است. 

5 = برای زنان رفتن به حمامهای شهری خواه عمومی و خواه 

 

 خصوصی حرام است. 

6 = بعد از غسل خود را خشک کردن ایرادی ندارد. 

7 = بعد از غسل نیاز به وضو نیست. 

8 = اگر فرد نیّت داشته باشد یک غسل به جای جنابت وحیض و 

 

یا جمعه وعید و یا جنابت وجمعه جایز است . 

9 = برای فرد جنب یا زنی که در دوران حیض (عادت ماهیانه 

 

 زن) و نفاس (خونریزی بعد از زایمان) بسرمی برد حجامت، 

 

 کوتاه کردن ناخن، دورکردن موهای زاید بدن ، رفتن به بازار، 

 

 خورد ونوش ودیگرکارها بدون هیچ کراهتی جایزاست فقط برای 

 

 فرد جنب مستحب است که قبل از خواب ، خورد نوش و یا جماع 

 

 دوباره؛ وضو بگیرد. 

10 = در حضور مردم لخت غسل کردن حرام است ولی در  

 

حال انفرادی و بدون اینکه در انظار مردم باشد ایرادی ندارد. 

 

 

فرائض غسل 

 

 

درغسل فقط دو چیززیر فرض می باشد: 

1 = نیّت یعنی با دل اراده پاکی نمودن . 

2 = تمام بدن را با آب شستن. 

علاوه از این دو دیگر اعمالی که در غسل انجام می شود ودر 

 

 روایات صحیح آمده سنّت می باشند. 

 

 

روش تیمّم 

 

تیمّم یک کلمه عربی است که به معنای قصد واراده می باشد  

 

اسلام به ما مسلمانان دستور داده که اگرآب برای وضو گرفتن  

 

ویا غسل کردن نبود ویا اینکه بود ولی فرد بنا بر عذر شرعی 

 

 (همانند بیماری ، ترس وغیره) نمی توانست از آن استفاده کند 

 

 در این صورت به روش زیر تیمّم نماید: 

 

1 = با دل نیّت و اراده پاکی نماید. 

2 = هردو کف دستش را یکباربرزمین پاکی بزند. 

3 = دستان را از زمین بلند نموده پف نماید وبه هم زده تکان دهد 

 

 تا خاکهای اضافی بریزد. 

4 = دو دستش را یکباربر چهره کشیده و با آنها کاملا چهره اش  

 

را مسح کند. 

5 = کف دست راست را برپشت دست چپ کشیده و مسح نماید 

 

 وسپس کف دست چپ رابر پشت دست راست کشیده مسح نماید  

 

بدین منوال دستانش را تا به مچ مسح نموده تیمّم را به پایان رساند. 

 

چند نکته ضروری در باره تیمّم 

 

در بحث تیمّم چند چیز نیاز بذکر است که به ترتیب زیر بیان  

 

می شود: 

1 = تیمّم از قرآن و احادیث صحیح ثابت است. 

2 = صحیح ترین روش تیمّم همان یکبار دستان را برزمین زده  

 

و سپس با آن چهره و دستان را تا به مچ مسح کردن است. 

3 = تیمّم به هر آنچه از جنس وبر سطح زمین باشد از قبیل خاک 

 

 ، شن و غیره جایز است. 

4 = هنگام نبود آب و یا هر عذر شرعی ( همانند : بیماری، ترس 

 

 وغیره) که فرد قادر به استفاده از آب نباشد تیمّم جایز است. 

5 = تیمّم یکی از احکام خاص به امت اسلامی و دین سلام است. 

6 = تیمّم جانشین غسل و وضواست لذا هر عملی که با غسل و 

 

 وضو فرد می توانست انجام دهد با تیمّم نیز می تواند انجام دهد. 

7 = تمام شکنندهای غسل و وضو شکننده تیمّم نیز می باشند  

 

علاوه از آنها یافتن آب و قادر به استفاده از آن نیز باعث از بین 

 

 رفتن تیمّم می گردد. 

8 = دستان را بر دیوار زده تیمّم زدن ایرادی ندارد و از رسول  

 

الله صلی الله علیه وآله وسلم ثابت است. 

 

 

فرائض تیمّم 

 

 

در تیمّم فقط چهارچیز زیر فرض اند: 

1 = نیّت یعنی با دل اراده پاکی نمودن . 

2 = یکباردستان را برزمین زدن. 

3 = چهره را مسح نمودن . 

4 = دستان را تا به مچ مسح نمودن. 

علاوه از این چهار عمل دیگر اعمالی که در تیمّم صورت می  

 

گیردودر احادیث صحیح آمده سنّت می باشند. 

 

 

سنتهای فطرت 

 

الله مهربان بعضی از اعمال وکارها که موسوم به سنت های  

 

فطرت  اند را برای پیامبرانش انتخاب نموده که آنان بدانها عمل می نمودند وبه ما نیز دستور داده شده تا از روش انبیاء پیروی کنیم ، وآن سنت ها از قرار زیر می باشند: 

1 = ختنه نمودن. 

2 = موی شرمگاه جلو را تراشیدن. 

3 = موهای زیربغلها را کندن. 

4 = ناخن ها را کوتاه کردن. 

5 = سبیلها را کوتاه کردن. 

6 = ریشها را بلند نگه داشتن. 

7 = موهای سر وریش را شانه زدن ،روغن زدن وشستن. 

8 = موی سفید سر وریش را نکندن. 

9 = برای متغیر نمودن موی سفید سر وریش از حنا ویا کتم  

 

استفاده نمودن. 

10 = از عطر ومشک استفاده نمودن. 

11 = مسواک زدن. 

12 = بینی را آب کشیدن. 

13 = دهان را آب کشیدن. 

14 = استنجا زدن. 

15 = زمان غسل ویا وضو بندها و مفصلها را خوب شستن. 

 

 

اوقات مسواک 

 

 

پاکی دهانی که با آن ذکر الله مهربان گفته و با انسانها سخن گفته 

 

 می شود باید پاک وخوش بو باشد و اسلام برای پاک و خوشبو  

 

نگه داشتن دهان مسواک زدن را مشروع ساخته است وما در 

 

 اینجا؛ جاهائی را ذکر می کنیم که از نظر اسلام مسواک زدن  

 

در آن جاها تشویق و ترغیب بیشتری شده است:  

1 = به هنگام وضو گرفتن. 

2 = قبل از شروع نماز. 

3 = قبل از تلاوت قرآن. 

4 = قبل از نماز شب . 

5 = زمان وارد شدن به خانه ومنزل. 

 

 

حیض ونفاس 

 

 

حیض در لغت به جریان یک مایع گویند و در اصطلاح شریعت  

 

به خونی گویند که در حال صحت از شرمگاه جلوی زن  

 

بعنوان عادت ماهیانه بدون زایمان و یا بیماری  بیرون آید. 

خون حیض حد اقلی ندارد و بستگی به عادت زن دارد وهر 

 

 وقت خون ریزی بند آمد زن پاک محسوب می شود ولی حد  

 

اکثر آن هفت روز است. و آمدن این خون علامت بلوغ  

 

دختری است که به سن پانزده سالگی نرسیده است زیرا دختر 

 

 اگر به سن پانزده سالگی برسد و بازهم حیض(خون ریزی  

 

عادت ماهیانه )  نبیند بالغ محسوب می شود. 

ورنگ خون حیض معمولا سیاه وسرخ است ولی اگر زرد  

 

رنگ ویا خاکستری وکدری رنگ باشد ودر دوران حیض  

 

(خون ریزی عادت ماهیانه ) باشد خون حیض(خون ریزی  

 

عادت ماهیانه )  محسوب می شود. 

واما نفاس به خونی گفته می شود که زن بعد از زایمان می بیند  

 

این خون نیز حداقلی ندارد یعنی هر وقت زن خون ریزیش بند 

 

 آمد پاک محسوب می شود ولی حداکثر آن چهل روز می باشد. 

 

 

آنچه برزن حائضه ونفساء حرام است 

 

 

اسلام برای زنی که دوران حیض (خون ریزی عادت ماهیانه )  

 

و یا نفاس (خون ریزی بعد از زایمان) را سپری می کند  

 

احکام خاصی را ارائه نموده که ما آنها را به ترتیب زیر بیان 

 

 می نمائیم: 

1 = روزه گرفتن خواه فرضی باشد ویا نفلی بر او حرام است 

 

 ولی روزه فرضی را باید بعد از پاکی قضائی بیاورد. 

2 = نمازخواندن برایش جایز نیست وبعد از پاکی نیز قضا  

 

آوردن آنها ضروری نیست یعنی از او ساقط می شود. 

3 = طواف بیت الله برایش جایز نیست. 

4 = جماع با شوهر برایش حرام است. 

 

 واگر شوهرش در دوران حیض (عادت ماهیانه ) با او جماع نمود 

 

 باید توبه کند وشوهر اگر در اول دوران حیض (عادت ماهیانه ) 

 

 جماع نموده باید یک مثقال طلا صدقه بدهد واگر در اواخر دوران 

 

 حیض (عادت ماهیانه ) جماع نموده باید نیم مثقال طلا صدقه  

 

بدهد. 

ناگفته نماند که علاوه از این چهار کار(نماز، روزه ، طواف بیت 

 

 الله و جماع) ؛ تمام کارهای مجاز شرعی (ازقبیل تلاوت قرآن ،  

 

با دیگران خورد و نوش نمودن، بوسه گرفتن ، در یک بستر  

 

با شوهر خوابیدن و...) برای زنی که دوران حیض(عادت 

 

 ماهیانه )  و نفاس (خون ریزی بعد از زایمان ) را سپری می کند 

 

 هیچ اشکالی ندارد. 

 

 

احکام استحاضه 

 

 

به هر خون ریزی که زن بیشتراز حداکثرمدّت حیض (عادت 

 

 ماهیانه ) ویا حد اکثرمدّت نفاس (خون ریزی بعد از زایمان )  

 

می بیند در اصطلاح شریعت استحاضه گفته می شود. 

احکام استحاضه از احکام حیض و نفاس فرق دارد که می شود  

 

به ترتیب زیر چنین بیان کرد: 

1 = بعد از پایان حیض و یا نفاس یک غسل برایش واجب است. 

2 = نماز و روزه از او ساقط نمی گردد یعنی در دوران  

 

استحاضه باید نمازش را خوانده وروزه اش را بگیرد. 

3 = برای هر نمازوضو گرفتن واجب است. 

4 = مستحب است که در دوران خون ریزی برای هر نماز غسل 

 

 نماید ویا اینکه روزی سه بار غسل کند و جمع بین صلاتین نماید 

 

 بدین صورت که نماز ظهر را به تأخیر انداخته در آخروقت ظهر 

 

 بخواند ونماز عصر را دراول وقت بخواند وقبل از خواندن این دو 

 

 نمازغسل نماید برای مغرب وعشاء نیز چنین کند وبرای نماز 

 

 صبح نیزغسل نماید.  

5 = شوهرش در دوران استحاضه می تواند با او جماع کند. 

6 = خلاصه اینکه همانند زنانی که خون ریزی ندارند تمام 

 

 احکامات اسلام را می تواند انجام دهد. 

 

 

روش تشخیص خون استحاضه 

 

 

زنان می توانند با روشهای زیر خون استحاضه (خون ریزی 

 

 اضافی) را از خون حیض (عادت ماهیانه ) و نفاس (خون ریزی 

 

 بعد از زایمان) تشخیص دهند: 

1 = زن اگر قبل از مبتلا شدن به بیماری استحاضه (خون ریزی 

 

 اضافی) عادت معینی داشته مثلا هر ماه شش روز حیض (عادت 

 

 ماهیانه) می دیده ولی حالا هشت روز ویا بیشترخون ریزی دارد 

 

 این زن در هر ماه شش روز اول خون ریزی خویش را حیض 

 

 (عادت ماهیانه) حساب کند وروزهای اضافی بر آن را استحاضه 

 

 (خون ریزی اضافی) بداند. 

2 = و اگر زن از اول بلوغ دچار استحاضه (خون ریزی اضافی) 

   شده و یا اینکه عادت ماهیانه خویش را فراموش نموده و یا  

 

اینکه عادت ماهیانه خاصی نداشته در این صورتها شش الی هفت 

 

 روز از هرماه را حیض (عادت ماهیانه)  و بیست سه الی بیست 

 

 چهار روز دیگر را استحاضه (خون ریزی اضافی)  حساب 

 

 نماید. 

3 = واگر زن عادتش را فراموش کرده ویا عادت معینی نداشته 

 

 ولی با رنگ خون می تواند خون حیض را از خون استحاضه 

 

 تشخیص دهد با تشخیص خوناها از یکدیگراحکام آنها را اجرا 

 

 کند. ناگفته نماند که در حدیث صحیح آمده است که( خون حیض 

 

 خون سیاهی است که شناخته می شود) یعنی: زنان می توانند 

 

 تشخیصش دهند.

چگونه می توان از طریق اینترنت بسوی الله متعال دعوت داد؟

چگونه می توان از طریق اینترنت 

 بسوی الله متعال دعوت داد؟ 

 

رساله ای که در حال خواندنش هستید و امیدوارم که برایتان مفید ومثمر ثمر واقع شود در حقیقت ترجمه فارسی رساله (کیف تدعوا إلى الله تعالى عبر الإنترنت ؟) است که بنده آن را از سایت عربی (صید الفوائد ) گرفته وصاحبان این سایت آن را از سایت (موقع السنة الاسلامی ) گرفته اند ، امیدوارم که الله مهربان به نویسنده این رساله و صاحبان این دوسایت جزای خیر عنایت فرماید وما را نیز از رحمات واسعه خویش محروم نفرماید . آمین.
بسیاری از کارهای دعوتی در آغاز؛ مجرد یک فکرگذرا و ایده است که در چشم بسیاری از مردم کوچک و حقیر بنظر می رسد ولی زمانی که آب وحی بدان می رسد به سرعت میوه اش را دو برابر داده ، و دستان اصلاح طلبان برای کمک و اجرای عملی به سوی آن دراز می شود، آن وقت است که می بینی پس از چند سالی به ثمر نشسته ومیوه هایش به فضل الله متعال رسیده است.

آری روش های عدیده ای برای دعوت به سوی الله متعال از طریق اینترنت وجود دارد که بطور مستمر و دائمی با دگرگونی وپیشرفت خود اینترنت روزبه روزدر حال تحول وپیشرفت است.

به عنوان مثال گروه های خبری ، بعد از اینترنت ایجاد شدند ولی امروزه وسایل فعالی برای هدایت مردم و ارائه اسلام به آنان شده است و....

ومن دوست دارم این دیدار خودم را به بیان برخی از وسایل مفید برای دعوت به سوی الله محدود کنم وآنها به شرح زیر می باشند :  

اولا : ایجاد یک سایت اسلامی برای دعوت به سوی الله متعال :
واین خود یکی از مفید ترین وسایل وپرثمرترین آنهاست ومن خود اهمیت این را در سایت اسلامی سنّت ؛

(http://www.al-sunnah.com/) که به زباهای زنده دنیاست  لمس نمودم.

از طریق این سایت پیامهای بسیار زیادی از کسانی که مایل  اند تا به اسلام مشرف شوند می رسد واز ما درباره روش مشرف شدن به اسلام و خواسته های آن می پرسند ،و همچنین ازمسلمانانی که علاقه مند به پاسخ سوالات وفتواهای دینیشان هستند پیامهای زیادی به ما می رسد ، والحمد لله گروهی از بهترین جوانان پایبند به کتاب الله وسنّت صحیح که با دانش اسلامی و زبان قوی (انگلیسی ، فرانسه ، اسپانیایی یا آلمانی ...) مسلح اند این کار راانجام می دهند.

اهمیت این وسیله در پشت این مخفی است که یک سایت اسلامی در حقیقت یک کتابخانه بسیاربزرگ ودارای اطلاعات بسیارزیادی در مورد اسلام است  که بصورت رایگان برای میلیون ها نفر از انسانها و به زبان های مختلف عرضه می شود و مردم در هر زمان یا مکانی که باشند می توانند از آنها بازدید کنند

وبرای فهمیدن اهمیت این جریان کافی است که بدانی یکی از این سایت ها شامل 124 هزار حدیث نبوی صلی الله علیه وآله وسلم است و دیگری شامل ترجمه کتاب الله (قرآن) به هفت زبان بین المللی است و دیگری که حاوی  4000 هزار فتوای (هیئت کبارعلماء اسلام) است  و سایت دیگری که حاوی بیش از 900 نوار اسلامی به زبان های مختلف است که از بسیاری از علماء و داعیان دین می باشد.

برادرم این یکی از هزار و مشت نمونه خرواراست.
آری دراینترنت شرکت های متعددی وجود دارد که فضا های مناسبی را برای ساخت سایت به صورت رایگان ارائه می دهند ، که ازمهم ترین آنها شرکت http://www.hypermart.net/  می باشد.

وعلاوه از این شرکت شرکتها زیادی دیگری نیز وجود دارد که همانند این شرکت خدمات رایگان انجام می دهند...
و تمام آنچه که برای یک علاقه مند به ساخت یک سایت دعوتی نیاز است این است که نحوه بکارگیری و ایجاد صفحاتی همانند: صفحه اول یا ورد 2000 را بداند ، و همچنین نیاز است که چگونگی دانلود از کامپیوتر به اینترنت را بدانید و این کار بسیار آسان است ونیاز به دورهای آموزشی طولانی ندارد .

و ما دراین سایت پیام ها ی بسیار دلگرم کننده ای دریافت کرده ایم که حقیقتا ما را بسوی ادامه کار و توسعه  دادن آن به شکلی که مناسب سطح دین اسلامی ما باشد؛ سوق داده اند.

وما در زیر برخی از آن پیامها ی ترجمه شده ای که درسایت اسلامی سنّت بدست ما رسیده است را تقدیم شما می کنیم:

پیام اول : سایت شما بسیار جالب است ، من صرف 2 ساعت گذشته در سایت شما مشغول تحقیق بودم.

مفید ترین بخش آن بخش نماز گام به گام و بخش پرسش و پاسخ است ،

سایت شما مرا وادار کرد تا بگویم چرا زودتر برنامه ریزی نکردم.

شاید این سایت شما بود که مرا پس از سالیان متمادی در نصرانیت به ریشه های اسلام بازگرداند. ان شاءالله نمی خواهم که آخرین اسپانیایی برای یافتن حقیقت باشم ...

به صفحات وب شما علاقه شدید دارم.

 من ساکن شهرستان سولانو هستم که مدتی است فکرم تبدیل شده وبه اسلام مشرف شدم.

چند هفته ای هست که خواندن قرآن ودیگر کتب اسلامی را شروع کردم

ولی تا به حال به چند سوال من پاسخ داده نشده بود.

 که سایت شما به من کمک نمودم تا جوابهای آنها پیدا کنم وجواب های آنها مرا تکان داد.

پیام دوم: سلام ، من لئون هستم و 16 سال سن دارم.

 من درگشت و گذر اینترنتی به سایت شما بر خوردم و به طور جدی نظرم نسبت به اسلام عوض شده است.  

من هم اکنون که مسلمان شده ام سایت شما را همیشه و مداوم بازدید می کنم و قبل از مسلمان بشوم نیز از آن بازدید می کردم.

این سایتان بسیار خوب است به آن ادامه دهید، الله متعال به شما پادش خوب عنایت فرماید.

خواهرم امینه نیزبه یادگیری بیشتراسلام و مسلمان شدن شدیدا علاقه مند شده است.

و زبان های که با آن سایت ما کار می کند ( زبان انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی ، بوسنیایی ، آلبانیایی ، مالزیایی و اندونزیایی ، فیلیپینی ، فنلاندی) می باشد و هم اکنون در حال افزودن شش زبان جدید ( هندی و سنگالی و بنگالی و تلغو، و ملیالم و تامیل) می باشد.و قطعا برخی از این زبانها را مستقیم ما انجام نداده ایم ، اما سایت آنها را از سایتهای دیگر با موافقت صاحبان آنها گرفته است .

 و بازدید کنندگان می توانند از این جا و سایت های اصلی آنان؛ آنها را بازدید کنند .

دوم : دعوت به سوی الله متعال از طریق گفتگو با دیگران در اینترنت :
این وسیله بسیارخوبی است و فوائد بسیار بزرگی دارد ، وبرای درک این مطلب کافی است که بدانی که درمدت بسیارکوتاهی بوسیله یکی از برادران داعی ما بیش از 20 مرد و زن از ملیت های مختلف با استفاده از همین این وسیله مشرف به اسلام شدند.
و این خود دارای اشکال مختلفی است:

أ: گفتگوی مستقیم با دیگران : این از طریق برنامه های مانند http://www.mirc.com/ Mirc ، ICQ ، ویا برنامه یاهومسنجرو بسیاری از دیگر برنامه ها که برای داعی ارتباط مستقیم گروهی ویا افراد خاصی از مردم را در یک زمان فراهم می کند.

وهمانا این وسیله فوائدی از قبیل امور دینی را به مردم آموختن ویا غیر مسلمانان را به اسلام دعوت دادن را اردائه داده که بجز الله متعال کسی دیگر نمی داند.

و در اینجا داستانی را برایتان بیان می نمایم که همانند آن بسیار زیاد اتفاق می افتد: من در یکی اتاقهای چت بودم واین اتاق ویژه ای دعوت دادن غیر مسلمانان به اسلام بود و من در اتاق تنها بودم و خسته هم شده بودم خودم را با چیز مفیدی سر گرم نمودم تا اینکه فردی وارد اتاق شود در همین اثناء بود که جوانی وارد اتاق شد ودرخواست کمک نمود ، طبیعی است که منظورش من بودم چون علاوه از من کسی بر صفحه ی اتاق چت نبود ، و به همین دلیل من هم جوابش را ندادم!

اورفت و سپس بعد از لحظه ای دوباره بازگشت ودرخواست کمک نمود و رفت! بهر حال من بر صفحه کامپیوتر توجه نکردم ، بعدا به جدیت آن فرد متوجه شدم ولی فرصت از دست رفته بود ، ولی بعدا به آسانی در اتاق گفتگو دیگری توانستم آن فرد را پیدا کنم ، ازایشان معذرت خواهی کردم وگفتم بفرمایید : آیا دوست دارید تا کمکتان کنم او بسیار خوشحال شد و به من گفت : آیا شما مسلمان هستید؟

من گفتم الحمد لله .
او خوشحال تر شد و به من گفت من مرد آمریکایی هستم که 36 سال سن دارم ، ومن مدرک کارشناسی ارشد از دانشکده الهیات را دارم و برای کشیش شدن واجد الشرائط هستم ، ولی در حقیقت هر چه بیشتر در عمق دینم می روم به شک و تردیدم افزوده می شود و در درونم تناقضات عمیقی را احساس می کنم، بهمین خاطر شروع به جستجوی دینی غیر از نصرانیت نمودم و من دین مشهور را رها نکردم مگر اینکه در باره آن زیاد خواندم تا اینکه دین اسلام را یافتم و درباره آن نیز زیاد خواندم و قرآن را با ترجمه تا پایان خواندم وخلاصه به این نتیجه رسیدم که اسلام دین واقعی خداوند و همین دین سرشت و فطرت است .

ودرخواست من ازتو این است که آیا مرا در دینتان می پذیرید؟

وآیا مراحلی وجود دارد که باید من آنها را انجام دهم؟ و چگونه مسلمان شوم؟

در حقیقت ، زمانیکه من با این مرد صحبت می کردم ساعت دوی شب بود از خواب آلودگی دستم را در حالیکه می نوشت خوب نمیدیدم ، ولی چون سخنان این فرد را خواندم خواب از سرم پرید.

و من به او گفتم : برادر جدید خداوند ترا زنده نگه دارد ، و مسأله بسیار ساده است.

اولا این سوال شما که آیا ما ترا می پذیریم یانه ؟ خداوند ترا زنده نگه دارد چنین چیزی در دین ما نیست ، هرکس یک وجب به خدا نزدیک شود خداوند یک گز به او نزدیک می شود.

و اما اینکه چگونه مسلمان شوی؟ چیزی بر تو ضروری نیست مگر اینکه آنچه من برایت می نویسم با زبان خوانده وبا دل به آن یقین پیدا کنی و من کلمه شهادتین را با ترجمه انگلیسی برایش نوشتم.

وبعض چیزهایی مورد نیازی را که برای هرکسی که می خواهد وارد اسلام شود از قبیل (غسل ، تراشیدن مو، عوض نمودن لباسها اگر نجس اند) را به او آموزش دادم.

آن مرد ازشنیدن این سخنم به وجد آمد و خواست پرواز کند ، والحمد لله شهادتین را برزبان آورد، سپس اوبه یکی از مراکز اسلامی رفت وافراد آنجا با اواین مسأله را پی گیری نمودند.

او بعدها به من نامه نوشت و مرا از نام جدیدش که (ایمان أسد) است خبر دار نمود، و بعدها درمیان ما با ایمیل مکاتباتی صورت گرفت . وآری داستان های دیگری نیز وجود دارد که برای من و دیگر برادران داعی اتفاق افتاده است .

ب : گفتگو با دیگران بصورت غیر مستقیم :

آری برای گفتگوی غیرمستقیم با دیگران از طریق اینترنت روشهای گوناگونی وجود دارد:

1 – تالارهای گفتگو ، که به زبان انگلیسی Message Boards نامیده می شوند و در اکثر شرکت های بزرگ همانند یاهو و Oltavezta و اکسایت ، و دیگر سایتها وجود دارد.

که در آنها فرد با میلیون ها انسان نبست به هر آنچه از امور دین ویا دنیا در ذهنش خطور می نماید صحبت  می کند و این محل ورود زیبائی است برای داعی تا به بنزد مردم رفته و آنها را به سوی الله متعال دعوت دهد و اگر دوست داری این سایت را تجربه کنید http://messages.yahoo.com/index.html
2 - گروه
ای خبری ؛که همان گروهای گفتگو ، مباحثه  وتبادله اخبار در میادین بی پایان باشند، و قطعا در جنبه دینی از تمام جزئیات و تمام ادیان و باورها و اصول وجود دارد و در این عرصه ، بسیاری از افراد حیران  و از دست رفته به دنبال نور هدایت می گردند همانگونه که بعضی از کفار نیز وجود دارند که نسبت به دین الله متعال اسلام؛ مکر و حلیه نموده و عیب گیری می کنند والحمد لله خوشبختانه برخی از افراد خوب در آنجا وجود دارند است که در این زمینه تلاشهای را انجام می دهند ولی در مقابل این فساد زیاد خیلی اندک اند .

وشاید هم اکنون سوال کننده ای بپرسد : چگونه می توانم به این گروه ها دست یابم ؟

در جواب می گویم : در اینجا دو راه برای رسیدن به این گروه ها وجود دارد.
1 - همه مرورگرها از جمله اینترنت اکسپلورر و
Alenzkib شامل همه برنامه های پست الکترونیکی و برنامه ای دیگر به نام (News) اخبار اند، این همان چیزی است که هدف ماست از طریق این برنامه واجرا نمودن آن شما می توانید به این گروه ها دسترسی داشته باشید.

2 - و راه دوم برای رسیدن به این گروها از طریق سایت http://www.deja.com/ در اینترنت امکان پذیر است، شما از طریق این سایت می توانید به این گروه ها دسترسی داشته ومطالب آنهارا بررسی نموده و در بحث های ایجادشده  در دسته های مردمی شرکت کنید.

سوم : استفاده از (ایمیل) پست الکترونیکی برای دعوت به سوی خداوند متعال :

و این وسیله خوبی است ، و مکمل دیگروسایل است، زیراین وسیله برای داعی اجازه ارتباط با مدعوین را می دهد. و راههای زیادی برای بهره برداری از این روش شامل موارد زیر وجود دارد :

1-مکاتبات از طریق ایمیل با این روش عادی و در حالی که برای رابطه با مدعوین و مکاتبه با آنان ، و یا برای استقبال از سوالات دیگران و درخواست معلومات در باره اسلام و همانند اینها زیباست و اکثر کسانی که طریق سایت ما مسلمان شدند ، همانا نامه های آنان از طریق ایمیل به ما رسیده است .

2 – در اینترنت بعضی از شرکتهایی هستند با قیمت های مناسب ومعقولی  خدمات پستی را ارائه می دهند این شرکت ها دارای آدرس های پستی هستند که گاهی اوقات بیش از 50 میلیون آدرس پست الکترونیکی دارند داعی با این شرکت های با مبلغ معینی به توافق می رسد ، بعنوان مثال 50 دینار برای رساند یک پیام به پنج میلیون مشترک در اینترنت است ، واگر موضوع پیام وعبارت آن زیبا باشد وخوب از این روش استفاده شود این وسیله ای خوبی است ،ولی باید این کار با شرکتهای مورد اعتمادی که آدرسهای نامه ها به آنها فرستاده می شود درست بوده وخود راملزم به رساندن نامه ها می دانند انجام شود  ....

3 - وسیله سوم که بسیار مهم ، بی نهایت مفید بوده و رایگان نیز می باشد این است که داعی لیست پستی که در برگیر آدرس های پستی از طبقات مختلف مردمی باشد را فراهم کند و تلاش نماید که هر چند آدرسهای این لیست بیشتر باشد ، فایده مورد نظر بیشتر خواهد بود..

و در این روش داعی با مدعوین با نامه های مفید و نصیحت های مثمر ثمر درارتباطات است وبا این طریق به مردم نفع می رساند واین گونه موضوعات را بنا بر موسمها وروزها تغییر دهد .

ودر این باره خوب است که یک مثال بیان نمایم و آن این که لیست پستی جدیدی را یکی ازبرادران جمع آوری نموده که بیشتر از ده هزارآدرس است و خدا وند متعال به سبب آن هدایت تعداد زیادی از مسلمانان را نصیب نموده است ، وآدرسش این است : http://www.egroups.com/group/daleel است واین شرکت ای گروپزاست که در حقیقت از بهترین شرکت ها در این زمینه می باشد....

تاثیر سایت های گروهای باطنی برآینده اسلام در اینترنت چیست؟

مصیبت عظمی و بدبختی بزرگ در اینترنت امروز ؛ ظهور گروه های منحرفی است که مدعی ارائه اسلام اند ودرحالیکه با این روش آنها افراد جاهل و همچنین کسانی که در تلاش حق اند و می خواهند که در باره اسلام واقعی چیزی بفهمند؛ فریب می خورند.افسوس چه کنیم که آنها چه می خوانند و چه هم دستگیر آنها خواهدشد؟!

من روز دریکی اتاقهای چت بودم که فردی از من در باره فرقه احمدیه (گروه قادیانی)که علماء این گروه را تکفیر نموده و در اینترنت نیز بسیار فعال است ، ازمن پرسید و من برایش آنچه در باره این گروه می دانستم بیان نمودم واو با من در باره این اطلاعاتی که به او داده ام مناقشه می کرد ، بعد ازچند روزی که این بحث بدرازا کشید آن برادر با صراحت گفت که مسلمان سنی ازترکیه است که تحث تأثیر یکی از سایت های این گروه گمراه قرار گرفته است . و حالا الحمد لله اشتباهات و خطرات این فرقه را دانسته و توبه نموده به سوی الله متعال بازگشته است .

والحمد لله بعدا در میان من وایشان تعلقات خوبی بود ، آری این مشت نمونه خروار است، الله مهربان به فریاد و کمک ما برسد .

سخن پایانی که می خواهم برای جوانان بگویم :

من برادران نوجوانم را نصیحت می کنم که از این وسیله در راه خیر و درآنچه که باعث خشنودی خدا وندمتعال می گردد سرمایه گذاری کنند و از آنچه الله حرام قرار داده وامروزه برای مردم آزمایش قرار گرفته است دوری کنند ، به ویژه که اینترنت یک شمشیر دو لبه است

و از آنها می خواهم اینکه به دعوت دادن مردم به اسلام توجه داده و از نظر اخلاق ورفتارنمایندگی مناسبی را برای اسلام ارائه دهند ،زیرا این جریان بسیار مهم است ، من بسیاری از کسانی که مشرف به اسلام شدند، و داستان اسلامشان را برایم بیان نمودند ، می بینی که در پشت این داستان پسر یا دخترنوجوان مسلمانی است که اسلام رابا آداب و احکامش نمایندگی می کند و آنهادر حقیقت الگوی اخلاق والا اند لذا این را باید دانست که دعوت با رفتار وکردار گاهی از دعوت با زبان نیز بیشتر مفید واقع می گردد.

سخن پایانی با آقای مساری

 

سخن پایانی با آقای مساری ؛ صاحب وبلاگ (دروغ ممنوع 

 

 ؛حمایت از جمهوری ایرانی) و دیگر دشمنان اسلام؟  

 

 

از سخنان گذشته آقای مساری صاحب وبلاگ (دروغ ممنوع 

 

 ؛حمایت از جمهوری ایرانی) این واضح است که ایشان دیده اند  

 چیزی و فکر کرده اند چیز دیگری ، هدف این است که ایشان  

 

دیده اند که مسلمانی دزدی می کند، مدعی الاسلام زنا می کند،  

 

مسلمانی دها جرم وجنایت مرتکب می شود، آقای مساری فکر  

 

کرده اند که شاید این مسلمانها که این کارها را انجام می دهند 

 

 اسلام به آنها این دستور را داده است . 

نخیر آقای مساری درست دیده اید ولی غلط فکر کرده اید ، ما  

 

نمی گوییم که مسلمانان کنونی صد در صد پایبند اسلام اند و تمام 

 

 کارهای آنها مورد تأیید است ولی به جرأت این را می توان گفت 

 

 که تمام احکام اسلام درست وموردتأیید اند و اسلام هیچ نقص و 

 

 عیبی ندارد. 

آقای مساری ؛ فکر را با اهل فکر جدا بدان  وسپس حقگرایانه ، 

 

 بدون تعصب و بدون تحت تأثیرات قرار گرفتن تبلیغات سوء در 

 

 پی حقیقت باش حتما اورا خواهید یافت . 

برای واضح شدن این جریان به چند مثال توجه دهید: 

1 = اگر یکی از میکانیک ها بد باشد آیا همه میکانیک های  

 

جهان بد اند ؟ و آیا کسی می تواند بگوید : حرفه وشغل میکانیکی  

 

بد است؟ 

2 = اگر یک بنّاء بد باشد آیا درست است که بگوییم تمام بنّاهای 

 

 دنیا بداند؟ و آیا این صحیح است که فردی بگوید: اصلا بنّائی 

 

 شغل نابجا و خرابی است؟ 

3 = اگر کسی ازعضوی از اعضای یک حزب بدی دید آیا درست 

 

 است که این فرد بگوید: تمام افراد واعضای این حزب بد اند؟ وآیا 

 

 می تواند بگوید: این حزب دارای افکاربدی است فقط بخاطر این 

 

 که فلان عضو این حزب آدم خوبی نیست؟ 

آری ؛ دوستان جواب تمام اینها منفی است یعنی این درست نیست 

 

 که چون فلان میکانیک بد است همه میکانیک ها و یا شغل 

 

 میکانیکی را بد گفت ، ویا اینکه چون فلان بنّاء و یا فلان عضو  

 

؛ فلان حزب بدست کلا شغل بنّائی و آن حزب را زیر سوال برد. 

دقیقا همین را در باره اسلام باید گفت : یعنی اگر امروزه بعضی  

 

از مسلمانان بعضی از جرم ها ویا گناهان را مرتکب می شوند ، 

 

 این درست نیست که ما تمام مسلمانان را بد بگوییم ویا اینکه  

 

خود اسلام را زیر سوال ببریم . 

آری اگر کسی بعد از بررسی دقیق آن وقت در اسلام چیزی دید 

 

 ؛حق دارد که برای مردم ارائه نموده واز اهل فنّش بپرسد ، نه  

 

این که بدون تحقیق بنا بر عداوت ودشمنی و بنا بر بدنام کردن 

 

 اسلام هزار ویک دروغ به اسلام نسبت دهد ، اگر کسی چنین  

 

کرد این خیانت است وباید به صاحبش گفت دروغ ممنوع!! 

.

در پایان سخنم دوست دارم به تمام کسانی که می خواهند واقعا  

 

در باره اسلام تحقیق کنند چند راهکار نشان دهم تا با آنها بتوانند 

 

 به حقیقت برسند: 

1 = مسأله اسلام را از قرآن و احادیث صحیح بررسی کنید،  

 

هدفم این است که متأسفانه امروزه در دین بسیاری از خرافات  

 

و بدعات وارد شده است، و شمای که می خواهید اسلام را  

 

بررسی کنید به جای خواندن کتاب این وآن ویا دیدن اعمال 

 

 مسلمانان مستقیما به خود قرآن واحادیث صحیح رجوع کنید 

 

 تا حقیقت همانگونه که هست برایتان واضح گردد. 

2 = تحت تأثیر تبلغات سوء قرار نگیرید، از آنجائی که اسلام 

 

 حقایق گراست و مسایل را واقع بینانه بررسی می کند، و بسیاری 

 

 با این جریان مخالف اند ،ما می بینیم امروزه از هر سو بر علیه 

 

 اسلام تبلیغات سوءمی شود و هر کس بسوی خود کشیده وتلاش  

 

می کند تا اسلام را بد نام کند، تا اینکه به اهداف شوم خود برسد، 

 

 لذا شمای که می خواهید در باره اسلام تحقیق کنید ؛کوشش کنید  

 

که تحت تأثیرات تبلیغات سوء قرار نگیرید. 

3 = تعصبات را بدور بریزید، هر کس در خانه وجامعه ای  

 

بزرگ شده که دارای افکار وایده های خاصی است و گاها این 

 

 ایدها وافکار با اسلام مخالف است و شما شاید از افرادی باشید 

 

 که در خانه ویا جامعه ضد اسلامی پرورش یافته باشید؛ لذا شما 

 

 وقتی که می خواهید در باره اسلام تحقیق کنید، باید عینک  

 

تعصب و دشمنی را بدور گذاشته و سپس به تحقیق در باره  

 

اسلام بپردازید. 

4 = به دنبال نقطه ضعف نگردید ، هدفم این است که اسلام را  

 

به این خاطر نخوانید که از آن نقطه ضعف و یا عیبی را کشف 

 

 نمایید، بلکه اسلام را برای این بخوانید که حقیقت آن را کشف 

 

 نمایید، زیرا هنگامی که به دید عیب و نقص یابی خواندید آن  

 

وقت هر چیزو حتی خوبیها را نیز بدخواهید دید. 

5 = از متخصصین وماهرین اسلامی کمک بگیرید ، شما  

 

هنگام تحقیق در باره اسلام شاید دچار اشکالات و شبهاتی  

 

بشوید برای تحقیق در باره آنها باید به متخصصان وماهران 

 

 اسلامی رجوع کرده و از آنها جواباتی را دریافت نمایید و  

 

سپس به راه تحقیق ادامه دهید. 

6 = زود خسته نشوید، بعضی ها شاید با خواندن چند رساله و 

 

 نگاه کردن به چند سایت و وبلاگ در اینترنت خسته شده دست 

 

 از تحقیق بردارند و فکر کنند به پایان خط تحقیق رسیده اند، و  

 

در حالیکه هنوز اندر خم یک کوچه اند، تحقیق و موشکافی افکار 

 

 وایده ها راه طولانی دارد، آهسته آهسته ولی مداوم بروید تا به 

 

 نتیجه ای برسید. 

7 = زود خود را محقق ندانید، بعضیها از آنجائی که کم ظرفیت  

 

اند با خواندن چند کتابی خود را محقق وصاحب نظر دانسته ؛ 

 

 شروع به نظریه پردازی می کنند ، ودیگربرای خودشان نیاز 

 

 تحقیق بیشتری را احساس نمی کنند ، این افراد هرگز به حقایق 

 

 نخواهند رسید، انسان فهمیده هرچند که بیشتر می فهمد این را 

 

 بهتر درک می کند که هنوز بسیاری از مسایل را نمی داند ویا 

 

 اینکه هنوز اطلاعات ومعلوماتش نسبت به مسایل بسیار اندک  

 

است. 

8 = اول کتاب دشمنان را نخوانید، هر کس می خواهد در باره 

 

 فکری تحقیق کند، نباید اول کتابهای دشمنان آن فکر را بخواند؛ 

 

 زیرا دشمن هیچ وقت حقیقت را بیان نمی کند ،و بلکه بر عکس 

 

 حقایق و خوبیها را وارونه جلوه می دهند، لذا کسانی که  

 

می خواهند درباره اسلام تحقیق کنند اول به کتابهای مستشرقین 

 

 و دشمنان اسلام رجوع نکنند، بلکه به خود قرآن وسنت صحیح 

 

 و کتب مفکرین اسلامی رجوع کنند تا حقیقت را همانگونه که 

 

 هست در یابند.

مهربان ترین دین با زنان اسلام است

 

مهربان ترین دین با زنان اسلام است 

 

در وبلاگ دروغ ممنوع ! حمایت از جمهوری ایران http://nemoaziz.blogsky.com

چنین آمده است :

نوشته زیر از قرآن کتاب محمد آورده شده است که مربوط به زنان و رفتار با آنان میباشد !

سوره النسا (زن)

اهجروهن فی  المضاجع و اضربوهن فان اطعنکم سبیلا ان الله کان علیا کبیرا

آنها را ( منظور زنان است) را به زدن تنبیه کنید که همانا الله عظیم است!

تفسیر آیه: مرد باید با زدن زن او را مطیع خود گرداند و در صورت مقاومت زن باید بر خشونت و زدن او بیافزاید! همانا الله محمد ( بسم قاسم جبارین) است!

جواب : آقای مساری چرا این قدرآیات قرآن را قطع و برید می کنید؟!! آری اینکار را می کنید تا جلوه دهید که اسلام یک دین خشن و خشونت پسند است ،و با قشر ضعیفی همانند زنان سازگار نیست ، وبر آنها ظلم وتعدی می کند.

ولی آنگونه که شما خیال خام در سر پرورانده ای نیست شما اولا: آیه ای که آورده اید ناقص است نیمی را ذکر کرده ونیم دیگر آن را حذف کرده اید ، در ثانی: آیه بعد از این آیه که با معنی و مفهوم آیه سابق کاملا مرتبط را نیز نیاورده اید.

آری آقای مساری؛ این خیانت قطع و برید بوده و این بیانات دروغ است و خودش ما می گویید دروغ ممنوع! پس چرا خودتان بسیار در فن دروغگوئی مهارت دارید شاید دروغ گفتن بر دیگران حرام ولی برجنابعالی حلال و مجاز است!!!

خوانندگان عزیز آقای مساری برای بد نام کردن اسلام این جرم ها را مرتکب می شود وآیات قرآن را ناقص نموده وقطع و برید می کند لذا بنده از شما خوانندگان محترم می خواهم که به اصل این جریان خوب توجه دهید، بنده در زیر آن آیه ای که آقای مساری قطع و برید نموده و ناقص ذکر کرده را کامل با ترجمه وتفسیر ذکر می کنم تا اصل جریان مشخص شود وسپس احساناتی که اسلام به زنان نموده را بیان خواهم نمود.

 اول به بیان آیه با ترجمه وتفسیر آن توجه نمایید:

آیه :  الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیّاً کَبِیراً (34) وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلاحاً یُوَفِّقْ اللَّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً (35) (سوره نساء)

ترجمه : بنا بر آنچه که خداوند بعضی را بر بعضی بر تری داده و بنا بر اینکه مردان مخارج زنان را پرداخت می کنند ؛مردان سرپرست زنان اند. پس زنان نیک، فرمانبردارند، ودر غیاب شوهر خود ومال شوهررا به پاس آنچه خدا حفظ نموده ؛ محافظت می کنند واما زنانی که شما ازنافرمانی آنها می ترسید اولا نصیحتشان کنید وسپس همبستری را با آنها رها کنید وبعدا آنها را کتک بزنید و راه دیگری را برآنها اختیار نکنید وهمانا خداوند والا وبزرگ است(34) اگر از ناسازگاری زن وشوهرمی ترسید پس یک نماینده از طرف مرد ویک نماینده از طرف زن انتخاب نمایید تا این مسأله را بررسی نمایند واگر این دو اصلاح بخواهند الله آن دو را توفیق می دهد همان الله بسیار دانا وآگاه است (35).  

تفسیر: آنچه خداوند در این دوآیه بیان نموده از قرار زیر می  

 

باشد: 

 

1 = مردان بنا براینکه امتیازات جسمی ، روحی ، روانی وعقلی  

 

بر زنان دارند و بنا براین مخارج زندگی زنان را از نظر اسلام 

 

 باید پرداخت کنند، لذا حق سرپرستی زنان بعهده مردان است.  

ناگفته نماند که این سرپرستی معنایش قلدری و زروگوئی بر زنان 

 

 نیست بلکه معنایش این است که مردان باید مخارج زندگی زنان 

 

 را بدهند ، مسکن برای آنان فراهم کنند، جان و آبروی آنان را 

 

 حفظ کنند، مخارج درمانی آنان را پرداخته ودیگر مشکلات آنان 

 

 را حل کنند.  

در قبال این همه نیکیها زنان هم از مردان در امور مجاز شرعی 

 

 و در حد توان از شوهراطاعت وپیروی کنند.  

2 = زنان نیک زنانی اند که از الله عزوجل اطاعت  

 

وشوهرانشان در امور مجاز شرعی و در حد توان پیروی 

 

 می نمایند و عزت خود واموال شوهر را محافظت می کنند.  

3 = اگرزنی سر ناسازگاری برداشت شوهر در علاج این جریان 

 

 باید امور زیر را رعایت کند:  

1 = قبل از هر چیز خانمش را نصیحت کند تا شاید دست از 

 

 ناسازگاری بر دارد.  

2 = شوهر با خانمش ترک همبستری کند تا شاید این روش در 

 

 اوتأثیر بگذارد و دست از لجاجت و ناسازگاری بکشد.  

3 = شوهر تنبیه اش کند و کتکش بزند تا شاید با این طریق فهمیده 

 

 وزندگیش را بتنش نکشاند . 

 

البته بعد از دو مرحله سابق این مرحله می رسد و رسول الله صلی 

 

 الله علیه وآله وسلم به ما دستور دادند که نباید زدن محکم وکاری 

 

 باشد ونباید برچهره زده شود . چون هدف نابود ویا ناقص نمودن 

 

 خانم نیست ، بلکه هدف فهماندن زن است .  

4 = اگر با این روشها زن ازناسازگاری دست کشید و بزندگیش 

 

 ادامه داد شوهر حق ندارد که در تلاش راه دیگری شود . 

 

5 = اگر بعد از تمام کارهای گذشته بازهم این مشکل خانوادگی 

 

 حل نشد حالا باید یک نماینده زن ویکی هم مرد انتخاب کنند تا  

 

این نمایندها با هم نشسته اصل این جریان را بررسی کنند و  

 

مقصر اصلی را شناسائی نموده راه حلی را ارائه دهند  .  

6 = در آیات دیگر قرآن آمده که اگر بعد از تمام تلاشها باز هم 

 

 این مشکل خانوادگی حل نشد لذا باید این زندگی را پایان داد و 

 

مرد باید این زن را طلاق دهد تا بدین طریق هر دو آزاد گردند 

 

 واین جریان از ریشه حل شود.  

خوانندگان عزیز و گرامی حالا شما قضاوت کنید که این دوآیه  

 

چه می گویند؟ وآقای مساری با ناقص بیان نمودن آیه چه برداشتی 

 

 نموده است؟!.  

عزیزان من این دو آیه در حقیقت آمده تا مشکلاتی که گه گاهی 

 

 در میان زن ومرد اتفاق می افتد و مشکل خانوادگی ایجاد می شود 

 

 را با این حکمت حل کند .  

آیا اگر تمام ادیان گذشته وتمام کتب دانشمندان دنیا را برگردیم  

 

چنین راه حل های زیبائی در آن ها یافت می شود ؟!! نه هرگز 

 

 نخواهی یافت.  

برادران وخواهران گرامی کجا در این دوآیه آمده (مرد باید با  

 

زدن زن او را مطیع خود گرداند و در صورت مقاومت زن باید 

 

 بر خشونت و زدن او بیافزاید! همانا الله محمد ( بسم قاسم  

 

جبارین است!) . نه هر گز چنین چیزی در این دو آیه نیست  

 

آنچه از زدن در این دو آیه سخن به میان آمده مرحله سوم آگاه 

 

 سازی زن است زیرا تمام زنان که یکسان نیستند بعضیها نیاز 

 

 به تنبیه دارند تا بهوش آمده وجریانات را خوب بفهمند .  

آقای مساری چرا حقیقت ها را پنهان می کنید مگر در زمان 

 

 جاهلیت زنان را برده نمی دانستند؟ مگر در دوران قبل از اسلام 

 

 این عربها دخترانشان را زنده بگور نمی کردند؟ مگر قبل از  

 

آمدن محمد صلی الله علیه وآله وسلم زنان از موقعیت اجتماعی و 

 

 ازرث ومیراث محروم نبودند؟ مگر قبل از آمدن قرآن زن در  

 

میان جوامع بشری ارزشی داشت؟ آخر چرا نمی گذارید که مردم 

 

 براحتی و بدون خیال بافیهای شما حقایق را بفهمند ؟ بنده دوست 

 

 دارم در پایان سخنانم چند احسان و خوبی را که اسلام نسبت به 

 

 زنان انجام داده را فهرست وار بیان نمایم تا برای همه گان  

 

واضح شود که تنها اسلام است که واقعا به زن ارزش قایل شده  

 

و جایگاه واقعی او را در جوامع بشری به او داده است :  

آری دوستان اسلام گفته است:  

 

1 = دختر زنده بگور کردن حرام است.  

2 = زن باید ارث و میراث ببرد.  

3 = گواهی زن اعتبار دارد.  

4 = باید شوهران به خانمهایشان مهریه بدهند.  

5 = باید تمام مخارج زنان را مردان بدهند.  

6 = تهیه مسکن زنان بعهده مردان است.  

7 = بهترین فرد کسی است که با زنش خوش رفتار باشد.  

8 = زن درجریان ازدواج حق انتخاب همسر را دارد.  

9 = در جریان ازدواج مجبور نمودن زنان حرام است.  

10 = زنی که درزمان زایمان بمیرد شهید است.  

11= زن می تواند دارای اموال مستقل باشد.  

12 = زن می تواند خرید، فروش وتجارت کند.  

13 = زن می تواند علم ودانش یاد بگیرد.  

14 = زن سرپرست درونی منزل است.  

15 = زن اولین معلم تمام انسانهاست.  

16 = قرآن در خودش سوره ای دارد به نام (النساء: زنان) ولی 

 

 سوره ای به نام (الرجال: مردان ) ندارد این هم یک امتیازی  

 

برای زنان است.  

18 = در قتل عمد در صورت عدم بخشش اولیاء دم ؛ قاتل زن  

 

باید اعدام گردد.  

19 = در قتل خطاء باید به اولیاء زن دیه پرداخت شود.  

وصدها نیکی و احسان دیگری که اسلام نسبت به زنان انجام داده  

 

است.  

دوستان گرامی اگر بخواهیم این جریان را در یک جمله  

 بیان کنیم باید بگوییم : 

 

 اسلام مهربان ترین دین نسبت به زنان است

قرآن سورهای خود را از کسی وام نگرفته است

قرآن سورهای خود را از کسی وام نگرفته است 

 

 

در وبلاگ دروغ ممنوع ! حمایت از جمهوری ایران http://nemoaziz.blogsky.com

نسبت به مطالب وسورهای قرآن چنین آمده است: 

در ضمن یک اشاره کوچکم دارم بدین موضوع که این شریعت برای اینکه خود را اهورایی و دین یکتا پرستی نشان دهد از دیگر ادیان بخصوص یهود و مسیحیت وام گرفته است! چگونه؟

سوره های یوسف و بقره و بنی اسرائیل از یهودیان و تورات به وام گرفته شده اند!

جالب اینکه از نظر لفظ و معنای کلامی و تفاسیر از دیگر سوره ها کاملا متفاوت می باشند و همیشه پیروان شریعت عربی آنها را از مترقی ترین سوره های شریعت عربی می پنداشتند.  

سوره های الروم " مریم و هود نیز از مسیحیت وام گرفته شده اند! تا شاید جنبه یکتا پرستی پیدا نماید این شریعت عربی (اسلام)!

ولی این عزیزان گرد آورنده این شریعت عربی فراموش کرده اند که همیشه عده ایی اهل خرد و اندیشه وجود دارند تا دسیسه و فتنه اصلی را رو نمایند! 

جواب : آقای مساری همانند گفته های پیشینشان فقط ادعا می نمایند ولی هیچ دلیلی را ارائه نمی دهند وفقط حرف می زنند ولی توجه نمی کنند ومی گویند دروغ ممنوع! ولی خودشان بسیار دروغ می گویند، آقای مساری اگر شما این سورهای که مدعی هستید که از تورات ویا انجیل گرفته شده می خواندید و می فهمیدید هر گز چنین حرفی را نمی زدید ، آقای مساری دین اسلام هرگز یکتاپرستی را از این وآن قرض نگرفته است اگر شما به اولین آیه ای که بر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده دقت کنید در آن آمده (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (1) سوره اقرأ. یعنی : بخوان به نام پرودگارت آنی که مخلوق را آفریده است، می بیند که حرف از یکتاپرستی زده شده است ،عموما بحث یکتاپرستی و دیگر مسایل عقیدتی در تمام سورهای قرآن موجود است، سوره ای که مسلمانان آن را در هر رکعت نمازشان می خوانند یعنی سوره فاتحه در آن آمده : الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1) الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2) مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4) .

یعنی : ستایش از آن پرودگارجهانیان است (1) ذات بسیار بخشاینده ومهربان(2) پادشاه روز سزا(3) تنها ترا می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم(4).

در قرآن سوره ای به نام سوره اخلاص (یعنی یکتا پرستی خالص) 

 

 داریم که در آن فقط بحث یکتا پرستی شده وبس و در آن آمده :  

 

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (3) وَلَمْ یَکُنْ  

 

لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4). 

 یعنی : بگوخدا یکی است (1) خدا بی نیاز است(2) نه زاده و 

 

 نه هم زاده شده است (3) و نه هم همانند او کسی بوده است. 

با این چند مثال خوانندگان عزیز متوجه شدند که دین اسلام  

 

خود دین یکتا پرستی است و این را از کسی وام نگرفته است  

 

، البته این را باید گفت که تمام ادیان الهی ادیان یکتا پرستی اند 

 

 و هر گز ما دین الهی که درآن شرک باشد نداریم ولی این  

 

نیست که این دین از آن دین قرض گرفته باشد  

لذا هر کس اندک مطالعه ای در کتب آسمانی داشته باشد این را خوب می داند که این حرف آقای مساری که (سوره های یوسف و بقره و بنی اسرائیل از یهودیان و تورات به وام گرفته شده اند!

وسوره های الروم " مریم و هود نیز از مسیحیت وام گرفته شده اند! ) سراپا دروغ است.

زیرا:

1= زبان قرآن عربی است و زبان تورات وانجیل عربی نبوده است.

2 = رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که زبان یهود ونصاری را نمی دانستند تا از کتابهای آنها ترجمه کنند وبه قرآن بیفزایند.

3 = در این سورها و بالأخص در سوره بقره از یهود ونصاری مذمت شده است چطور از کتابهای آنها گرفته شده و در آن مطالبی برخلاف خود آنها وجود دارد.

4 = تورات و انجیل کنونی وموجود در دنیا را نگاه کنید وقرآن را بخوانید آن وقت خواهید فهمید که از نظر روش بیان ونوع مطالب بسیار باهم متفاوت اند واین خود بزرگترین دلیل است که هیچ چیز قرآن از تورات وانجیل گرفته نشده است.

5 = هزاروچهارصد و اندی سال از زمان نزول قرآن می گذرد اگر این کتاب آخرین و کتاب جاوید خدا نبودی و از این و آن وام گرفته شده است پس باید همانند تورات وانجیل تحریف و تبدیل می شد که نشده و نخواهد شد.

6 = نصوص تورات وانجیل که تحریف شده و تغییر نموده باهم در تضاد اند ولی یک آیه در قرآن وجود ندارد که با آیات دیگر آن درتضاد باشد اگر بفرض محال بعض سورهای قرآن از آن کتابها گرفته شده پس باید آیات آن در تضاد می بودند؛ که الحمد لله چنین چیزی نیست.

ودها دلیل دیگری که بیانگر این مطلب اند که قرآن کتاب الهی است واز هیچ کتاب و یا دین دیگری چیزی را وام نگرفته است ویکتا پرستی اوّلین واصلی ترین اصول اسلام است .